پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): هر گاه سرفصل تاریخی را به صورت اعتباری و قراردادی، مبنا قرار دادید، بیان مصادفهای آن دیگر یک کار محاسباتی و علمی میباشد، مثل این که شما بگویید: مبنا تاریخ تولد من به شمسی، یا قمری باشد، و به شما بگویند که برادر بزرگ شما، دو سال و شش ماه و سه روز قبل از تولد شما به دنیا آمد.
اما در مورد چگونگی بیان و نیز قبول روایات تاریخی (چه از اهل بیت علیهم السلام باشد یا سایر راویان تاریخ) ابتدا باید توجه داشته باشیم که منبع و مبنای "علوم" گوناگون چیست؟ و سپس دقت کنیم که تمامی این منابع و مبادی، در علوم قرآنی یا کلام اهل بیت علیهم السلام رعایت شده است.
عقلی:
گاهی موضوع مورد تحقیق و شناخت، یک مقولهی "عقلی" میباشد. در این مباحث، گویندهی سخن هر که باشد [خداوند متعال، پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام، دانشمندان، نظریهپردازان و ...]، باید استدلال و برهان اقامه نمایند؟ چنان که خداوند متعال، ضمن اقامه دلایل و براهین عقلی در اثبات حقایق عالم هستی، حتی از بندگانش کافرش میپرسد که دلیل و برهان شما برای انکار، شرک و کفرتان چیست؟! چرا که به انسان عقل داده است و میخواهد که انسان این عقل را به کار بندد و از آن بهرهمند شود.
« أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ » (النّمل، 64)
ترجمه: يا آن كس كه خلق را آغاز مىكند و سپس آن را بازمى آورد و آن كس كه از آسمان و زمين به شما روزى مىدهد آيا معبودى با خداست بگو اگر راست مىگوييد برهان خويش را بياوريد.
علوم تجربی:
گاه موضوع بحث در حیطهی علوم تجربی میباشد؛ در علوم تجربی، اگر چه نتایج حاصله با عقل استنباط و تصدیق میگردد، اما در حال شناخت موضوع با تجربهی شخصی یا علمی به دست میآید. به عنوان مثال: اگر ادعا شد: « بدن انسان در هر ساعت ۳۰ تا ۴۰ هزار سلول پوستی از دست میدهد. در مجموع طی یک روز بیش از یک میلیون سلول پوستی جدا میشود»، و یا « در هنگام خواب، بدن ۸ میلی متر کشیدهتر میشود »، و یا «به غیر از کهکشان راه شیری، کهکشانهای دیگری نیز با فاصلههای دور یا نزدیک وجود دارند» و ...؛ باید با شاخصههای علوم تجربی شناخته شوند. خداوند متعال بارها در قرآن متذکر گردیده که چرا از آن چه در علوم تجربی میبینید و میشناسید، نتیجه عقلی نمیگیرید؟! در سوره واقعه، آیات 58 به بعد، به علوم تجربی (قابل حس و دیدن) اشاره میکند، سپس از غیب و پیدایش آنها خبر میدهد، که در ضمن استدلال عقلی نیز هست.
●- علوم خبری - تاریخی:
بسیاری از علومی که ما کسب میکنیم، "خبری" میباشند؛ اگر چه این خبر، اطلاع از واقعهای میدهد که یا در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده اتفاق خواهد افتاد.
"تاریخ" را "وقایع نگاری" گفتهاند و بیشتر برای ثبت وقایع گذشته به کار میرود؛ اما "نبأ" یعنی خبر (اخبار) و "نبوت" اخذ خبر از طریق وحی و ابلاغ آن با کلام است که توسط "نبی" انجام میپذیرد، حال خواه راجع به گذشته باشد، یا حال، یا آینده.
●- خبر همیشه از غیب است:
اگر دقت کنید، تمامی اخبار، از "غیبی" خبر میدهند که تنها برای عدهی معدودی مشهود بوده است؛ حال چه خبر از گذشته باشد [مثل این که بگویند: دیروز در امریکا 60 مورد تیراندازی شد و 30 نفر کشته شدند، یا بگویند: در فلان منطقه سیل جاری شد]، یا خبر از آینده باشد [مثل این که بگویند: هوا فرادا بارانی میشود، یا بگویند: فلان رزمایش یا نمایشگاه یا ... در فلان تاریخ برگزاری میگردد].
خداوند متعال توسط انبیایش، خبر از "غیب" میدهد، حال خواه از چگونگی خلقت حضرت آدم علیه السلام بفرماید – یا از وجود فرشتگان خبر دهد - یا تاریخ قوم عاد، ثمود و بنی اسرائیل را متذکر گردد – و یا خبر از معاد و قیامت بدهد؛ لذا فرمود که این کتاب، ایمان آورندگان به "غیب" را هدایت مینماید.
« ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ » (البقره، 2 و 3)
ترجمه: اين است كتابى كه در [حقانيت] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است * آنان كه به غيب ايمان مىآورند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند
اعتماد به خبر:
بیتردید برای انسان عاقل این سؤال پیش میآید: «حال که هم گذشته در غیبت است و هم آینده، ما از کجا و چگونه به خبری که در غیب است و برایمان مشهود نیست اعتماد کنیم»؟!
*- اعتماد به خبر، دو منشأ دارد که یکی "عقل و علم" است و دیگری «اعتماد به مُخبر = خبر دهنده».
به عنوان مثال: اگر سازمان "هوا – فضا"ی ناسا خبری از انفجار ستارهای در دور دست دهد، قبول میکنید، چرا که اولاً منافاتی با عقل ندارد – ثانیاً به لحاظ علمی نیز وقوع آن ممکن است – ثالثاً مُخبر (خبر دهنده = منبع خبر) را در این عرصه باور کردهاید و مورد وثوق شماست.
اما، چه بسا وقتی بیبیسی، سیانان، ووآ و ... خبر یا تحلیلی دهند را باور نکنید، چرا که این سازمانهای خبری، مشهور به جعل اخبار، دروغ، تهمت، شایعهپراکنی، فتنه و غوغاسالاری به نفع اهداف نظام سلطه و صهیونیسم بینالملل هستند.
*- هم چنین در پژوهش علمی در مورد یک آیه یا حدیث، پس از آن که ابتدا با عقل و وحی تطبیق دادید، به "ناقل و ناقلین" آن توجه میکنید؛ اگر "ثقه = مورد وثوق" در علم و تقوا بودند میپذیرید و اگر مشهور به جعل و تحریف و ... بودند، نمیپذیرید؛ [حتی اگر چه کلام درست باشد؛ نمیپذیرید که عین کلام معصوم علیه السلام میباشد و میگویید: در منابع حدیث، سلسله ناقلین موثق به معصوم نرسید].
اخبار خداوند متعال و معصومین علیهم السلام:
اخبار رسیده در وحی و یا کلام معصوم علیه السلام [از گذشته، حال یا آینده که برای عموم در غیب است]، نیز خارج از این قواعد نمیباشد. پس از آن که "توحید، نبوت، معاد و ولایت" به عقل شناخته شد و شخص نبی و رسول صلوات الله علیهم اجمعین نیز شناخته شد، اخبار رسیده از گذشته، حال و آینده توسط آنان نیز مورد قبول واقع میگردد. حال چه خبر از سرگذشت قوم نوح علیه السلام در گذشته بدهد، چه خبر از شکست رومیان در حال حاضر بدهد و چه خبر از پیروزی قریب الوقوع آنان در آینده بدهد؛ و یا خبر از مرگ، برزخ، قیامت، حساب و کتاب، بهشت و جهنم و یا احوال آن بدهد.
اعتباری بودن تاریخ:
بیتردید، واقعه اعتباری و حادثه قراردادی نیست و اگر خبر صحیح باشد، وقوعش در گذشته یا آینده، حتی است. مثل این که بگویند: دیروز سیل آمد، یا بگویند: فردا باران میبارد. اما، سر فصل شمارش برای تاریخ «دیروز، فردا، هفته یا ماه یا سال دیگر، سه قرن پیش، قرن معاصر، قرون آتی و ...» اعتباری و قراردادی میباشد.
قرار گرفتن خورشید، زمین، ماه، ستارگان و ... در مدار و جایگاهی معین، چرخش زمین به دور خودش و خورشید و ... ملاک و شاخص شمارش ایام میباشد. حال یک قومی واقعه یا حادثهای را سرفصل این شمارش قرار میدهد، و قومی واقعهی دیگری را سرفصل قرار میدهد. لذا در عین حال که شمارش بر اساس گردش زمین و ماه به دور خورشید است و سالها و ماههای "قمری یا شمسی" مبنای محاسبه قرار میگیرند، "وقایع گوناگون"، سرآغاز این شمارش در محاسبه منظور میشوند. چنان که میگوییم: پانصد سال قبل از میلاد مسیح علیه السلام – صد سال پس از هجرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله – یک قرن پس از جنگ جهانی اول – دو قرن پس از جنگ جهانی دوم و ... .
تبدیل محاسبهی تاریخ:
از اینرو، تبدیل محاسبهی تاریخی برای کسی که علم به آن دارد، صحیح خواهد بود. چه خداوند متعال بفرماید: «یک روز محشر، به محاسبهی شما، برابر با پنجاه هزار سال است» در حالی که در قیامت دیگر زمین و خورشید و گردش فلکی وجود ندارد، چه معصوم علیه السلام بفرماید که "دحو الارض" به محاسبهی امروز ما، مصادف با فلان تاریخ قمری میشود، چه دانشمند دیگری همان را محاسبه کند و بگوید: برابر با این تاریخ شمسی میگردد، یا با سرفصل "میلاد" محاسبه گردد و بگویند: فلان حادثه، سه هزار سال قبل از میلاد، در ماه فوریه اتفاق افتاده است.
بنابراین، نه تنها در این موارد، بلکه در هر امری (به ویژه اخبار)، وقتی خودمان علم نداریم و یا مشهود و محسوس ما نمیباشد، به منبع خبر توجه نموده و به عالِم موثق اعتماد میکنیم.
بنابراین، همانگونه که اگر دانشمندان گفتند: «از عمر زمین نزدیک به پنج میلیارد سال میگذرد»، ما به خاطر اعتماد عقلی به علوم و تحقیقات زمینشناسی، به دانشمندانش اعتماد کرده و میپذیریم، اگر صاحب علم لدنی نیز خبری از تاریخ گذشته بدهد، یا زمانش را طبق تقویم فعلی بیان دارد، میپذیریم.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
مبنای روایات تاریخی (مانند ذکر تاریخ دحو الارض به تقویم هجری) چیست، و حال آن که میدانیم تاریخها (هجری، قمری) قراردادی هستند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8776.html
کلمات کلیدی:
قرآن حج