پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ابتدا توجه کنیم که [به قول آیت الله جوادی آملی – مضمون]: "راستگویی و دروغگویی"، مانند: "عقل و جهل" و یا "عدل و ظلم" نمیباشند؛ چرا که "جهل و ظلم"، خود علتی «و یا به تعبیری حتی علت تامه» برای برای وقوع فساد (تباهی) میباشند، اما "راستگویی و دروغگویی"، یک امر "مقتضی" میباشند. ممکن است یک سخن راست، موجب فساد گردد و یا یک دروغی که عقلاً و شرعاً به صلاح است، موجب امنیت گردد.
یک – هر گفتار خطایی دروغ نیست؛ اگر در دورهای مردمان گمان میگردند که زمین مسطح است و گرد نیست، هر چند پندار و گفتار آنها صادق نبود، اما به خاطر ضعف علمی، خطا میکردند، نه این که عمداً دروغ بگویند.
دو – اگر کسی ببیند که با راستگویی، لشکر حقی آسیب میبیند و یا شکست میخورد - ملتی کشته میشوند و یا به استعمار و استثمار کشانده میشوند – میدان برای مانور فتنهگران و منحرف کنندگان مساعد میگردد ...، و یا حتی بین دو نفر، بدون هیچ ضرورتی اختلاف میافتد، چه کند؟! آیا ملزم است که حتماً راست بگوید؟ به عنوان مثال: اگر یک نیروی نظامی یا اطلاعاتی، در نبردی به اسارت گرفته شد، باید هر چه از او میپرسند، راستش را بگوید؟!
فرض کنید نزد کسی بودید که روابطش با شخص ثالثی به تیرگی کشانده شده بود، و بسیار پرخاشگرانه از او صحبت کرد. فردایش نزد نفر مقابل رفتید و او گفت: «رابطهی من و فلانی تیره شده است، او خیلی به من بدبین و بدگمان است، آیا چنین نیست»؟ آیا باید بگویید: چرا اتفاقاً همین طور است و او دیروز راجع به تو چنین و چنان میگفت؟!
●- البته ممکن است شرایطی پیش آید که نباید انسان راستش را بگوید، اما مجبور نیست که حتماً دروغ بگوید؛ و یا نباید دروغ بگوید، اما مجبور نیست که حتماً راستش را بگوید. میتواند اصلاً هیچ نگوید و یا به شکلی موضوع را عوض کند.
بنابراین، دروغگویی را یک امر "مقتضی" گفتهاند.
علل و عوامل دروغ مذموم:
بنابراین، سخن ما، پیرامون "دروغ مذموم" است، یعنی دروغی که اولاً گفتنش هیچ ضرورتی ندارد و ثانیاً فساد برانگیز است و یا دست کم احتمال فساد (تباهی) را دارد.
●- علت اصلی و ریشه و رأس تمامی گناهان، همان تعلق و محبت شدید به مظاهر و متاع حیات دنیوی میباشد. چنان که رسول اعظم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «حُبُّ الدنیا رَأسُ کلِّ خَطیئةِ».
به حسب ظاهر، "محبتها"، به اشخاص یا چیزهای گوناگونی تعلق میگیرد، اما واقع این است که "محبت"، یا به خداوند منّان و سبحان است و یا به حیات دنیوی، مظاهر و مطاعش؛ و مابقی محبتها در طول هر یک از اینها قرار میگیرند. حال خواه دوستن داشتن عبادت یا پدر و مادر باشد، یا دوست داشتن مال دنیا، قدرت و ...؛ همه یا برای خداست، و یا برای دنیا.
●- پس از "محبت" که به گرایش مربوط میباشد (اخلاق نظری)، نوبت به "تدبیر" برای رسیدن به هدف و محبوب میرسد (اخلاق عملی)؛ در اینجا ضعف عقلی (کم خردی)، ضعف علمی (نادانی) و ضعف توانایی (ترس، نگرانی، تنبلی، عجله برای رسیدن راحت و سریع ...)، اسباب "دروغگویی" میشوند که فقط و فقط به قصد فریب، گفته میشود.
حدیث:
*- مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: به من اخلاقى بياموزيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو . «نهج الفصاحه ص 156 ، ح 7»
*- امیرالمؤمنین علیه السلام: از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخيش بپرهيزيد، زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرئت پيدا مىكند. «نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 556 ، حكمت 458»
مشارکت و هم افزایی (موضوع و نشانی لینک متن یادداشت)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
علل و عوامل دروغگویی چیست؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9627.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه