[پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله فرمودند: «عَمَلُ الجَنَّةِ الصِّدْقُ وَ إذا صَدَقَ العَبْدُ بَرَّ وَ إذا بَرَّ أَمِنَ وَ إذا أمِنَ دَخَلَ الجَنَّةَ وَ عَمَلُ النّارِ الْكِذْبُ وَ إذا كَذِبَ العَبْدُ فَجَرَ وَ إذا فَجَرَ كَفَرَ وَ إذا كَفَرَ دَخَلَ النّارَ» (مستدرک الوسائل، ج 8، ص 457)
- كار بهشت راستگويى است، چون بنده راست بگويد نيكى كند و چون نيكى كند در امان خواهد بود و وقتى در امان باشد وارد بهشت شود. و كار جهنم دروغ گويى است، چون بنده دروغ بگويد كار بد كرده است وقتى كار بد كرد به كفر گرايد و چون به كفر گرايد به جهنّم برود.
آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه:
«مَا عَمَلُ اَهلِ النّار»؟
چه کاری انسان را جهنمی میکند؟
«... اَلکِذب» - دروغ.
حضرت فرمود: "دروغ"؛برای آن که وقتی دروغ گفت، فجور هم میکند؛ «إذا كَذِبَ العَبْدُ فَجَرَ».
هر فجوری فرزند دروغ و کذب است؛ تا انسان کاذب نشود، فاجر نمیشود.
"کذب"،تنها همین دروغ گفتن،یعنی کذب قولی (زبانی) نیست؛ کذب عملی هم کذب است.
کذب در اینجا یعنی اهل دروغ بودن؛ یعنی این که مبنای زندگی انسان بر دروغ باشد. وقتی انسان اینطوربود، زیر هر کار خیری که انجام میدهد، و در ورای هر ظاهری، دروغی در نهان دارد و همه سعی میکند که همان امر پنهانیرا بهکرس بنشاند؛ هر چند که در ظاهر خدمت است، (اما) در باطن خیانت است و خود این فجور محسوب میشود و ریشهای است برای فجور دیگر.
کاری که کشیشها در کشورهای اسلامی و آفریقایی میکردند و میکنند از این قبیل است؛ ظاهرش خدمت است، درمانگاه است، بیمارستان است، امور فرهنگی و ... است، ولی باطنش ایجاد فساد، جاسوسی، تبلیغ مسیحیت و ... است. همینطور نقشههایی که استعمارگران میکشند و در کشورهای ضعیف میخواهند پیاده کنند که ظاهرش را جلوه میدهند، ولی باطن آن، پیاده ردنهمان نقشههای شوم است و ... .
همه اینها از "کذب و دروغ" سرچشمه میگیرد و در باطن همۀ این فسوق و فجور و ستمها، چیزی پنهاناست که نامش را عُلوّ، سرکشی، سلطهطلبی و کبر میگذاریم که در پایان به کفر کشیده میشود.
"کفر"، از سویی همان پردهپوشی و از سوی دیگر عُلوّ است؛ کبر و سرکشی و سلطهجویی و تمرّد و سرپیچی است.
ببینید مردم کافر در عالم بین خودشان چگونه هستند؟ ظاهرشان یک نوع است و باطنشان نوعی دیگر! با هم دوستی میکنند، با هم معامله و دادوستد دارند، ولی با موشکافی معلوم میشود پس از کمی دوستی و معامله، یکباره با همدیگر دعوا و برخورد میکنند؛ یعنی تمام کارهایی که میکنند، ظاهرش خیر است، اما در بطن آن شرّ است؛ جلوۀ خیریه به آن میدهند، ولی باطنش بد است، شرّ است، فجور است.
اشخاص کافر، هر رفتاری که با هم دارند یک ریشۀ شرّی در آن وجود دارد و در نهان، آن را شرّ را دربارۀ یکدیگر اِعمال مینمایند. همه به هم دورغ میگویند و با هم دوگانهاند و حتی از دوستیهایشان اراده و قصد دشمنی دارند و این همان فسق و فجور است؛ فجور هم در نهایت کفر است. این است که میفرماید:
«وَ إذا فَجَرَ كَفَرَ» - وقتی که فجور کرد، کفر میورزد؛
بعد هم میفرماید:
«وَ إذا كَفَرَ دَخَلَ النّارَ» - و هنگامی که کفر ورزید، وارد آتش میشود.
کلاسها طی میشود؛ ابتدا کذب، سپس فجور،فسق، گناه، ظلم، و سپس عُلوّ، کبر، سرکشی، و آنگاه کفر و نهایتاً جهنم و آتش و عذاب.
منبع:
(کتاب "تحجر گرایی"، ص 43 و 44)
کلمات کلیدی:
در محضر استاد