صحیفه سجادیه (علیه السلام)، 4- رزقی که خداوند معلوم و تقسیم نموده، کم و زیاد نمیشود. [پرسش: پس نقش کار، تلاش، دعا و ... چه میشود؟]
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
حضرت امام سجاد علیه السلام:
«وَ جَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لَا يَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لَا يَزِيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ.» (صحیفه سجادیه، دعای اول، فراز 5)
از رزق و روزیاش، برای هر یک از جانداران، خوراکی معلوم و قسمت شده قرار داد. سهم کسی را که فراوان داده، احدی نمیتواند بکاهد؛ و نصیب کسی از آنان را که کاسته، هیچکس نمیتواند بیافزاید.
He assigned from His provision to each of their spirits a nourishment known and apportioned. No decreaser decreases those whom He increases, no increaser increases those of them whom He decreases.
شرح مختصر
موضوع "رزق" و معلوم، مقدر و مقسوم بودن آن از جانب خداوند سبحان، پرسشها و گاه شبهاتی پیش میآورد؛ مانند: «پس نقش کار و تلاش، دعا و صدقات، ظلم و ممانعتها چه میشود - این همه دعا برای وسعت رزق یعنی چیست ... و خلاصه آن که اگر رزق را جبر بدانیم، دیگر همه امور جبری میشود و اختیاری در کار نیست»!
موضوع "رزق" بسیار گسترده و فراگیر است، چرا که انسان مرزوق است و به جمیع جهات با رزق به حیاتش ادامه میدهد، لذا بحث از جوانب گوناگون آن در این مختصر ممکن نیست، اما به چند نکتۀ مهم اشاره میشود.
یک - بدیهی است که "رازق" خداوند متعال است، چرا که خالق، مالک و ربّ اوست؛ و این رازق است که میزان، حدود و چگونگی دادن رزق را تقریر و معین مینماید.
دو - چون تمامی مخلوقات، از جمله جانداران و به ویژه انسان، محدود است، پس رزق او نیز هر چقدر هم باشد، باز هم محدود است و این حدّ را او قرار داده و میداند. لذا فرمودند: «وَ جَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ».
سه - "رزق"، فقط مادی نیست، بلکه ارزاق معنوی، به مراتب بیش از ارزاق مادی میباشند. اگر بینایی و شنوایی ظاهری رزق است، بینایی و شنوایی باطنی (سمع و بصر) هم رزق است. اگر برخورداری از مغز، قلب و سلسله اعصاب رزق است، عقل، شعور، منطق، وحی، الهام و تمامی قوای ادارکی و آن چه به آنها میرسد نیز رزق میباشد. علم، حکمت، عبادت، محبّت، مودّت، زیارت و ...، همه رزق میباشند.
چهار - "رزق"، آن چیزی نیست که انسان بدان دست مییابد و یا جمع میکند، بلکه آن چیزی است که مصرف میکند و جزو وجود (جان) مادی یا معنویاش میشود، چنان که امام سجاد علیه السلام، در این فراز بر «خوراک برای روح» تصریح نمودند.
اگر کسی سرمایه کلانی در بانک ذخیره کرده باشد، رزق او همان مقداری است که از آن برای زندگی خود مصرف مینماید - اگر کسی ده خانۀ فراخ و یا چندین ویلا و برج داشته باشد، رزقش همان چند متری است که در آن زندگی میکند و یا از درآمد اجاره و ... مصرف مینماید - اگر کسی کتابخانۀ بزرگی داشته باشد، رزق او کتابهایی است که مطالعه نموده و در آن میان نیز رزقش همان مقدار است که فهم و درک نموده است و ... .
پنج - "رزق معلوم و مقسوم"، منافاتی با کار، تلاش، دعا، انفاق، برکاتِ تعاون و ... ندارد، چرا که بخش اعظمی از رسیدن به رزق معلوم، "مشروط" میباشد. حتی دربارۀ ارزاق معنوی نیز چنین است، چنان که به بندگان مؤمنش میفرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» (محمد صلوات الله علیه و آله، 7)
- اى مؤمنان،اگر [دين] خدا را يارى دهيد، خداوند [نيز] شما را يارى دهد و گامهايتان را استوار دارد.
نصرت الهی و ثبات قدم، رزق است، اما مشروط شده به تلاش و جهاد در یاری رساندن به دین خدا، به هر شکلی یا مقداری که در توان هر کسی میباشد - بهشت خدا و نعمتهایش همه رزق است، اما مشروط است به ایمان و عمل صالح و ... .
بنابراین، "رزق معلوم، مقسوم و مقدر" نیز جدولی دارد که برخی از ردیفهای آن مشروط نیست و بسیاری دیگر مشروط میباشند.
به جدول حقوقی دقت نمایید. برای کارمندان [نه همگان در بیرون]، یک حقوق پایه و ثابت در نظر گرفته شده است - سپس حق عائلهمندی - حق سنوات - اضافه کار - عیدی و پاداش و ...؛ اما در نهایت تمامی اینها نیز محدود و معین میباشند.
خداوند سبحان نیز یک کف رزق را برای بندگانش معین نموده، چه مؤمن باشند و چه کافر و به آنها میرسد، حال خواه این رزق، مدت عمرشان باشد و یا آن چه از مادیات و معنویات در دنیا به آنها داده میشود. اما، ارزاق دیگر را مشروط نموده است به شروطی مانند: رزق نماز اول وقت - رزق نماز شب - رزق اخلاص - رزق توکل، توسل و دعا - رزق نیکی به پدر و مادر و خانواده - رزق صله ارحام - رزق مطالعه و کسب علم - رزق تلاش، کار و کوشش - رزق جهاد (تلاش دشمنستیز در راه خدا)؛ و از همه بالاتر و بیشتر و ماندگارتر، رزق دنیوی و اخرویِ "ولایت پذیری و تبعیت از امام".
شاید همگان توجه نداشته باشد که اخلاق، نقش بزرگی در زیادتی رزق دارد، چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «في سَعَةِ الأخلاقِ كُنُوزُ الأرزاقِ - گنجهاى روزى، در اخلاقِ نیکو (سعۀ صدر داشتن) نهفته است» (بحار الأنوار: ۷۷/۲۸۷/۱).
گاهی گناهان، و یا حتی گرههایی که شخص خودش نقشی در ایجاد آنها نداشته، مانع از آن میشود تا رزقی که خدا قرار داده، به بندهاش برسد، لذا بسیار توسعه نمودند که استغفار (طلب بخشش و پوشش) کنید:
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
«إذا أبطَأتِ الأرزاقُ علَيكَ فاستَغفِرِ اللّه َ يُوَسِّعْ علَيكَ فيها.» (بحار الأنوار: ۷۷/۲۷۰/۱)
- هر گاه در روزى تو تأخير و تنگى پديد آمد، استغفار كن، تا روزى را بر تو فراخ گرداند.
پس، روزیهای معلوم، مقسوم، ولی مشروط، کم و زیاد میشوند و در رسیدنش تعجیل و تأخیر میشود؛ چنان که حتی در رزق ظهور امام مهدی علیه السلام، "بداء" رخ میدهد، یعنی به سببی نزدیک میشود، به سببی به تأخیر میافتد و دور میشود.
پس هر کسی، به میزانی که این شروط را محقق نمود، به آن رزق معلوم و مقسوم میرسد و البته آن نیز محدود است؛ چنین نیست که هر کسی کارکرد، الزاماً ثروتمند شود و یا هر کسی چند کتابی خواند، تمام آنها را فهم کند و یا عالِم دهر شود؛ و یا اگر در صلۀ ارحام جدیت داشت و به آن اهتمام ورزید، عمر ابدی یابد!
پنج - "رزق الهی"، آن چیزی است که خداوند منّان میدهد، نه هر چه که آدمی از راه تبعیت از شیاطین جنّ و انس و هوای نفس حیوانی به دست آورد.
معنای این سخن، آن نیست که پس دو یا چند رازق وجود دارد؛ خیر! بلکه آن چه از راه حرام به دست آید، اگر چه مصرف شود و وارد جان آدمی شود، از جان او میکاهد و او را به خسران (زیان - از دست دادن اصل و فرع) میکشاند، پس اساساً "رزق" نیست.
شش - گاهی آدمی به رزق معلوم، مقسوم و معین شدۀ حلال میرسد، اما خودش ابتدا آن را حرام میکند و سپس مصرف مینماید.
به عنوان مثالی ساده: فرض کنید که خوردن تکهای از گوشت مرغ یا گوسفند، رزق و روزی کسی باشد، اما او با ذبح غیر شرعی، تهیه از مال حرام و ...، آن را حرام میکند و سپس میخورد! مانند این است که آدمی لباس خود را ابتدا کثیف و نجس کند، سپس بپوشد.
حکایت:
امیرالمؤمنین، امام على عليه السلام وارد مسجد شد و به مردى فرمود : استر من را برايم نگه دار. اما او دهنه استر را در آورد و آن را بُرد (دزدید و فروخت).
امیرالمؤمنین عليه السلام بعد از تمام كردن نماز از مسجد بيرون آمد و دو درهم در دست گرفته بود تا به آن مرد پاداش دهد، اما ديد استر به حال خود رهاست! آن دو درهم را به يكى از غلامان خود داد كه دهنهاى بخرد. غلام به بازار رفت و دهنه مسروقه را در آن جا ديد و به دو درهم خريد و نزد حضرت برگشت. امیرالمؤمنین عليه السلام فرمود: «إنّ العَبدَ لَيَحرِمُ نفسَهُ الرِّزقَ الحَلالَ بتَركِ الصَّبرِ، و لا يُزادُ على ما قُدِّرَ لَهُ - همانا بندۀ خدا (آدمى) به سبب بىصبرى، خودش را از روزى حلال محروم مىكند و بيشتر از روزى مقدّر هم نصيبش نمىشود.» (شرح نهج البلاغة : ۳/۱۶۰)
در واقع، این دو درهم، روزی مقدر او بود که میتوانست از راه حلال [کار و مزد] به دست آورد، اما صبر نکرد، مرتکب سرقت شد و آن را از راه حرام به دست آورد!
امام باقر عليه السلام:
«لَيس مِن نَفْسٍ إلاّ و قد فَرَضَ اللّه ُ لَها رِزقَها حَلالاً يَأتِيها في عافيَةٍ، و عَرَضَ لَها بالحَرامِ مِن وجهٍ آخَرَ، فإنْ هي تَناوَلَتْ مِن الحَرامِ شيئا قاصَّها بهِ مِن الحلالِ الذي فَرَضَ اللّه ُ لَها، و عندَ اللّه ِ سِواهُما فَضلٌ كبيرٌ.» (بحار الأنوار : ۵/۱۴۷/۶)
خداوند براى هر كسى روزى حلالى مقرّر داشته كه به سلامت به او خواهد رسيد. از طرف ديگر، روزىِ حرام را نيز در دسترس او قرار داده است، كه اگر انسان روزى خود را از آن حرام به دست آورد، خداوند در عوض، روزىِ حلالى را كه براى او مقدّر كرده بود از وى باز ستاند و غير از اين دو روزى (حلال مقدّر و حرام در دسترس) روزىهاى فراوان ديگرى نيز نزد خداوند هست.
●- پس، این خداوند است که رزق غیر مشروط و مشروط را معلوم و تقسیم مینماید و کسی هم نمیتواند در آن تغییر ایجاد نماید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 479
- 17 مرداد 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: صحیفه سجادیه