س: با توجه به این که مذهب رسمی ما قبل از صفویه تشیع نبوده و به زور شاهان شیعه شدیم، چرا همواره ادعای حقانیت در مذهب خود میکنیم؟ اگر چنین نیست، لطفاً مجاب کنید که به زور شیعه نشدیم.
x-shobhe : لازم است که جهت پاسخ این شبههی رایج شده که در بسیاری از سایتهای ضد اسلام و تشیع نیز فرافکنی میشود [اگر چه به احتمال قوی کاربر گرامی شخصاً به چنین سؤالی رسیده باشند، اما رایج شده است]، به نکات ذیل توجه کافی بنمایید:
الف – حکم عقل، عدل و عرف این است که ابتدا مدعی باید دلیل قانع کنندهای برای ادعای خود اقامه کند، نه این که حرفی و ادعایی را مطرح کند و سپس بگوید: «اگر قبول ندارید، ثابت کنید که چنین نیست». این روش هم اکنون در میان تمامی شبههافکنان رایج شده است که حرفی را بیهیچ سند و منطقی مطرح میکنند و سپس میگویند «اگر قبول نداری، اثبات کن که چنین نیست!
اگر دقتی جامعتر نمایید، متوجه میشوید که این روش را حتی برای القای مکاتب نیز به کار میبرند، مثلاً میگویند: نظریه داروین چنین است و یا نظریه دکارت، هگل، ماکیاول، رورتی یا باومن چنان است و اگر شما قبول ندارید، رد آن را اثبات کنید. ولی خود هیچ تلاشی نمیکنند که ابتدا آن نظریه را به لحاظ علمی به اثبات رسانند. بلکه فقط با توسل این روش فرافکنی و القا میکنند.
ب – با مطالعهی مستندات تاریخی به وضوح روشن میشود که اگر چه حکومتهای حاکم بر ایران تا چند سدهی پیش،اگر چه اصلاً مسلمان نبودند، اما مدعی مذهب اهل سنّت بودند و مذهب رسمی ایران نیز تشیع نبود، اما مذهب القایی آنان دولتی و زوری بود و نه گرایش مردم به تشیع.
اکثریت غالب مردم ایران، حتی قبل از حملهی اعراب به ایران، عاشق و شیعهی حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) بودند. اگرمقابل اعراب ایستادگی نکردند، به خاطر علاقه و گرایش به اسلام بود. اگر مأمون مجبور شد که امام رضا (ع) را به طوس آورد، یک جنبهاش دور کردن ایشان از مدینه بود، جنبهی دیگرش تشیع مردم ایران و فشار اذهان عمومی بر مأمون بود که حکومت را حق اهل بیت (ع) میدانستند و این ماجرا بسیار قبل از روی کار آمدن صفویه بود. اگر امامزادگان از مکه، مدینه و کل سرزمین حجاز و عراق به ایران فرار میکردند، به خاطر استقبال مردم بود و در نهایت نیز توسط حکام وقت که ادعای تسنن داشتند کشته میشدند ... و اگر صفویه توانست در ایران به قدرت و حکومت برسد، به خاطر ادعای همسویی با مذهب اکثریت مردم بود و میدانست که از حمایت شیعیان برخوردار خواهد شد. شیخ مفید، علامه مجلسی، شیخ طوسی و ادیبانی چون: مولوی، حافظ، سعدی و فردوسی که مبجور به تقیه بودند و برخی آنان را اهل تسنن و به مذهب اشعری خواندهاند، همه عاشق اهل بیت (ع) بوده و اغلب اشعارشان در مدح و ثنا و معرفی آنان است و اینان همه قبل از صفویه بودند.
ج – نه تنها مذهب تشیع یا تسنن، بلکه اساساً اعتقادات با زور قابل تحمیل نیست و به همین دلیل در فقه تشیع تأکید شده که «تقلید در اصول اعتقادات جایز نیست» و حتماً باید از روی تحقیق باشد.
پذیرش یا عدم پذیرش مباحثی چون «ولایت و امامت»، یک مبحث عقلی در اصول اعتقادات است و نه یک روش سیاسی که بتوان آن را به زور بر اذهان عمومی تحمیل و غالب کرد. اگر به زور جنگ یا حکومت بود، امروز یک زرتشتی یا مسیحی یا یهودی در ایران وجود نداشت، چه رسد به بهایی یا سایر کفار.
اگر پذیرش یا تغییر اعتقادی به زور، به جنگ، به اختناق یا به تحمیل ممکن بود، لازم میشد که مردم ما امروز نه تنها شیعه یا سنی، بلکه اصلاً مسلمان نباشند. چرا که از اواخر صفویه و دورههای قاجاریه و پهلوی، جنگهای بسیاری بر ایران تحمیل شد و سالها انگلیسها، روسها و امریکاییها این مملکت و ملّت را زیر سلطهی کامل سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خود له کردند، اما اعتقادات مردم نه تنها تغییر نیافت، بلکه محکمتر نیز شد و به انقلاب اسلامی، سقوط سلطنت 2500 ساله و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران انجامید.
پذیرش تشیع توسط مردم ایران، به خاطر پذیرش دعوت حضرت محمد مصطفی صلواتالله علیه و آله، با عقل، درایت، بینش، بصیرت و عشق به حقیقت و کمال جویی بوده و هست. لذا بدون توجه به حکومتها و دولتهایی که پس از رحلت ایشان به قدرت رسیدند و سعی در تحمیل عقاید خود کردند، روز به روز به رشد علمی و استحکام اعتقادی خود افزودند. لذا وقتی پای بحث و استدلال در اثبات حقانیت تشیع به میان میآید، نه در رد مذاهب دیگر به حکومتها استناد میکنند و نه در تأیید تشیع به صفویه یا حکومتی دیگر استناد میکنند. بلکه دلایلشان بر وحی، سنّت و سیره پیامبر اکرم (ص) و براهین عقلی استوار میباشد.
- تعداد بازدید : 3368
- 6 خرداد 1391
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی