س: استاد فیزیک ما میگوید: با توجه به این مسئله که هر موجودی که میمیرد مولکولهای بدن او به چیزهای دیگری تبدیل میشود و به عبارت دیگر مقدار مواد در جهان هستی همواره ثابت است، پس امکان ندارد که زمانی دوباره همه این موجودات با هم به وجود بیایند چرا که با محدودیت ماده اولیه رو به رو میشویم.
ایکس – شبهه: استاد فیزیک محترم یک پیش فرض ذهنی دارد مبنی بر این که عالم وجود الا و لابد فقط مادی است و بالتبع تمامی قوانین فیزیکی بر اجزای آن حاکم میباشد و یک خطای بینشی نیز دارد مبنی بر این که گمان مینماید قوانین فیزیک (شیمی و ...) نیز همین است که تا کنون کشف شده است!
دقت شود که «جسمانی» بودن معاد با «مادی» بودن عالم آخرت، بسیار متفاوت است. بدیهی است که اگر قرار باشد عالم آخرت نیز مادی باشد، اولاً دیگر به آن عالم دیگر یا عالم آخرت، یا عالم باطن و ... اطلاق نمیشد و هم چنان عالم مادی خواهد بود و ثانیاً مستلزم همه قوانین مادی حیات و از جمله جذب، دفع، تغذیه، هضم، رشد، پوسیدگی و تغییر صورتها میگردید. لذا جسمانی بودن، به مثابهی مادی بودن نمیباشد.
ناباوری معاد و معاد جسمانی با نگاه مادی به عالم غیر مادی آخرت که امروزه به نام قوانین «فیزیک» یا «شیمی» به آن نگاه میکنند، مطلب جدیدی نیست، بلکه این سؤال و یا شبههی همه ناباوران در طول تاریخ حیات بشر در زمین بوده است. منتهی جدیدیها گمان می کنند که چون علوم کشف شدهی دنیا را دسته بندی کرده و نام یک دسته را «فیزیک» گذاشتهاند، دیگر همه چیز را میدانند و هر چه میگویند نیز علمی است! در حالی که گذشتگان نیز عین همین سؤالات و شبهات را مطرح میکردند:
«أَئِذَا مِتْنَا وَ كُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * وَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ» (الصافات، 16)
ترجمه: آيا چون مُرديم و خاك و استخوانهاى [خُرد] گرديديم آيا به راستى برانگيخته مىشويم * و همین طور پدران اولیه ما (گذشتگان ما)؟!
«أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ» (ق، 3)
ترجمه: آيا چون مُرديم و خاك شديم [زنده مىشويم] اين بازگشتى بعيد است!
همین نگاه خطا سبب شده تا اولاً گمان نمایند که قوانین علمی حاکم بر عوالم وجود از جای دیگری آمده است و نه آن تجلی همان علم و مشیت خدا باشند و ثانیاً گمان نمایند که قوانین محدود به همین است که آنها تا کنون شناختهاند و ثالثاً گمان نمایند که خداوند علم فزونتری ندارد و محکوم به این قوانینی که خود بر جهان مادی حاکم کرده نیز میباشد!
از این رو به این خیال میرسند که اگر قرار باشد عالم معادی وجود داشته باشد، باید مانند همین دنیا و آن هم طبق قوانینی که ما تا کنون در قالب فیزیک یا شیمی شناختهایم باشد و این نیز ممکن نیست!
در هر حال در پاسخ به این گروه یا این قبیل سؤالات و شبهات باید به چند نکته توجه داشت:
الف – نگاه و سخن از «آخر» بدون شناخت و باور «اول»، یا سخن از «مقصد» بدون شناخت «مبدأ»، و در یک کلام سخن از «معاد» بدون شناخت و باور «توحید»، نگاهی ناقص و سخنی ابتری میباشد.
ب – اگر آدمی با عقل خود و نگاه به نشانههای علم و قدرت الهی در همین عالم ماده خداشناس شد و فهمید که این عالم مخلوق و مصنوع خداوندی علیم، حکیم، قادر و عادل است، نتیجه میگیرد که اولاً خلقت عبث نبوده و به طور قطع باید مقصد و آخرتی در کار باشد و ثانیاً همان صاحب علم و قدرتی که توانست از ابتدا عوالم مادی و غیر مادی، جسم، روح و ملکوت را بیافریند و قوانین فیزیک و شیمی را بر نظم آنها حاکم نماید، علم و قدرت بازگرداندن آنها را نیز دارد.
«وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ * قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ» (یس، 77 و 78)
ترجمه: و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد (و) گفت چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است زندگى مىبخشد * بگو همان كسى كه نخستينبار آن را پديد آورد و اوست كه به هر [گونه] آفرينشى داناست.
ج – با توجه به نکات فوق، اصلاً ضرورتی ندارد که معاد جسمانی را با قوانین فیزیک مادی اثبات نماییم، هر چند که در قوانین فیزیک نیز به اثبات رسیده است که اولاً ماده به اجزای ریزتر مبدل میگردد و نه به انرژی. لذا تجریه و ترکیب آنها برای به دست آوردن ماده اولیه کار دشواری نمیباشد. چنان چه ثابت شده هر بدنی یک یا چند بار همه اجزای تشکیل دهنده خود را کاملاً دفع میکند و دوباره اجزای جدیدی مییابد و با عالم ماده با کمبود مواد اولیه نیز مواجه نمیگردد. مضاف بر این که مگر تمامی اجزا، مواد، سلولها و ملوکولهای عالم ماده یا همین دست کم زمین را شمردهاند و نسبت آن را با انسانهای قلیل پوسیده شده سنجیدهاند که حکم میکنند مواد اولیه کم میآید؟! و ثانیاً اگر ماده به انرژی نیز مبدل گردد، باز یابی آن از طریق عکس قانون نسبیت ممکن خواهد بود و ثالثاً ثابت شده که «هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است (حَیّز وجودی)، که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتـّحاد یا وحدت داشته یا بیابد – (انیشتن، قوانین فیزیک نسبیتی)» و رابعاً امروزه فیزیک بحث از سیطره بدن غیر مادی (به تعبیری الکتریکی یا ...) بر بدن مادی دارد (فیزیک کوآنتوم)، یعنی همان که در ادبیات اسلامی از آن به «بدن برزخی یا صورت برزخی» یاد میشود.
خوب است استاد محترم فیزیک شما مباحث مطروحه توسط انیشتاین در کتاب «معاد جسمانی» را نیز مطالعه نماید. وی در این کتاب اثبات می نماید: (علاوه بر اثبات آن از راه قانون سوم نیوتون= برابری و همسانی عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف “نِسبیّت مادّه و انرژی ” (E = M . C 2) میداند: (M = E : C 2)؛ یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عیناً به مادّه تبدیل شده و زنده خواهد شد.
مجدد لازم به تذکر است که «معاد جسمانی» با «معاد مادی و متشکل از عناصر ماده و محکوم قوانین مادی» بسیار متفاوت است، لذا لزومی ندارد که معاد جسمانی با قوانین فیزیک مادی به اثبات رسد. این مبحث در حکمت متعالیه به صورت کامل توضیح داده شده و به اثبات رسیده است.
- تعداد بازدید : 3908
- 9 مهر 1391
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی معاد