ایکس شبهه – پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: چند نکته در این بحث حایز اهمیت و لازم به توجه است:
الف – به ولیفقیه در یک نظام اسلامی، "امام" گفته شود یا نشود، "امام" هست. چرا که پیشوایی دینی و جامعه دینی را بر عهده دارد. چنان چه امیرالمؤمنین، امام علی علیهالسلام را امام، امیرالمؤمنین و خلیفةالله بخوانند یا نخوانند، فرقی نمیکند، ایشان چنین هستند.
ب- در عین حال که در مواضعی الفاظ، واژهها و القابی که مردم یا عدهای از آنها خطاب میکنند، مهم نیست و اصل این است که در اعتقاد و عمل او را "امام" میدانند و از او تبعیت میکنند یا خیر؟ اما هر کجا که بحث از جایگاه و موقعیت است، این القاب در درجهی والایی از اهمیت قرار میگیرد، چرا که هر کدام معنایی داشته و مفهومی را منتقل میکنند. همه انحرافات نیز از "بدلسازی" مصادیق کاذب برای این معانی شکل میگیرد.
از این رو در قرآن کریم ملاحظه میکنیم که از یک سو به به نبیاش میفرماید بگو من بشری مثل شما هستم، از سوی دیگر میفرماید:
«مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا» (الأحزاب، 40)
ترجمه: محمّد پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است. و خدا همواره بر هر چيزى داناست.
یعنی اگر چه او یک بشری مانند دیگران است و نامش نیز محمد (ص) است، اما بدانید که در مقام و جایگاه، او مثل شما و پدران شما و ... نیست، بلکه اولاً نبی است که رسول شده و ثانیاً آخرین انبیا و بالتبع آخرین رسل الهی است، پس باید اطاعت شود. «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ ... - و هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر براى آنكه به فرمان خدا فرمانش برند/ النساء، 64)
ج – وقتی سخن از "نبی" – "رسول" – "امام" – "ولی"، در فرهنگ اسلامی مطرح میشود، هیچ معنا ندارد که ما "عرف" را جایگزین فرهنگ قرآن و حدیث نماییم.
در فرهنگ قرآنی، هم به "امام حق"، امام اطلاق شده است و هم به "امام باطل" – هم به خدا "ولی" اطلاق شده و هم به رسول خدا (ص)، هم به اولی الامر الهی و هم به طاغوت و طواغیت.
"إله"، اسم و نام الله جلّ جلاله است، اما میفرماید: برخی از مردم چیزهای دیگر و حتی مجسمه، بت، طاغوت یا حتی هوای نفس خود را "إله" میگیرند.
پس معنا ندارد اگر گفته شود که چون ما موحد، مسلمان و شیعه هستیم، خدا و پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین را "ولی" میدانیم، عرف به ما اجازه نمیدهد که برای غیر آنها نیز همین واژگان را به کار ببریم و یا به غیر خداوند متعال، "إله" بگوییم.
د – در خصوص لفظ پیامبر نیز همینطور است. هر کس که پیام آورد، پیامبر آن پیام دهنده میشود. مگر در همین عرف امروز نیز به نامهرسان و یا آورندهی پیام دیگری، پیامرسان یا به تعبیر دیگر "پیامآور – یا پیامبر" نمیگوییم؟ مگر واژه "اخبار" برای بخشی از برنامههای رادیویی و تلویزیونی که و وقایع و حوادث را به اطلاع میرساند، در برخی از کشورهای عرب زبان، "نباء" یا جمع آن "انباء" نمیباشد.
نتیجه: پس اگر چه گاه روی کلمه و واژه هیچ تعصبی نیست، اما روی معنا و مفهوم مصداق آن، اصرار و تأکید است.
مهم است بدانیم که شخص "نبی = پیامبر" – "رسول = فرستاده" – "ولی = سرپرست دوست" – "امام = رهبر و پیشوا"؛ از سوی کیست؟ از که خبر آورده؟ نماینده کیست؟ چه خبر یا پیامی آورده؟ به چه و کجا دعوت میکند؟! خدا، یا غیر خدا – معاد یا دنیا – حق یا باطل – نور یا ظلمت – الله جلّ جلاله، یا طاغوت؟
پس، این که برخی اصرار دارند که به شخصیتهایی چون امام خمینی رحمة الله علیه یا آیتالله العظمی خامنهای، "امام" گفته نشود و برای آن انواع و اقسام دلایل غیر قابل قبول میآورند، اغلب به خاطر این است که نه تنها ایشان را به "امامت = رهبری و ولایت فقه و فقیه" قبول ندارند، بلکه میخواهند دیگران نیز آنها را در این مقام نبینند و چنین خطاب نکنند، تا بتوانند "امام باطل" را به جای "امام حق" بدل بزنند. تا وقتی اذهان عمومی جامعه اسلامی، امام و پیشوای حق را بشناسد، به امامت و ولایت طواغیت تن در نمیدهد، اما اگر به این مقام نشاخت، زود بدل میخورد. در گذشته نیز همینطور شد که به معاویه و یزید لعنة الله نیز "امیرالمؤمنین و امام" گفتند.
پس اصراری نیست که در لفظ "امام خامنهای" گفته شود، اما اصرار است که در عقل، اعتقاد و عمل، او را امام، پیشوا و رهبر جامعهی اسلامی بدانند.
مرتبط:
چرا مقام معظم رهبری را «رهبر مسلمانان جهان» میخوانند؟
آیا اطلاق «امام» یا «رهبر مسلمانان جهان» به مقام معظم رهبری درست است؟
کلمات کلیدی:
گوناگون نماز