پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): متن و ترجمه آیهی مورد بحث، به شرح ذیل میباشد:
« إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا » (الأحزاب، 72)
ترجمه: ما آن امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، پس آنها از حمل آن امتناع كردند، و ترسيدند، و انسان آن را حمل كرد، همانا او ستم پيشه و جاهل بود.
باید بند به بند و فراز به فراز به این آیه توجه و در مفاهیم آن تأمل کنیم، تا مقصود روشن شود.
*- « إِنَّا »، یعنی موضوع، یک امر الهی بوده که به مقام ربوبیت، سلطه و مالکیت او در ارتباط با خلقش بر میگردد. از یک سو فرموده که «ما» عرضه کردیم، و از سوی دیگر نفرموده «اَنَا – من»، بلکه فرموده «إنّا» که مبین مقام سلطنت و ولایت اوست.
*- « عَرَضْنَا »، به معنای بیان داشتن یا پیشنهاد دادن نیست که مثلاً عدهای بشنوند و عدهای نشنوند و یا عدهای بپذیرند و عدهای نپذیرند؛ بلکه "عرض" معنا و مفهومی مثل "سان دادن" دارد، یعنی همه در محضر مقامی جمع میشوند و آن مقام به آنها عرضه میگردد. مثل سان دادن یک لشکر در مقابل یک فرمانده، یا سان دیدن یک فرمانده از یک لشکر. چنان که حضرت آدم علیه السلام را تعلیم داد، سپس به ملائکه عرضه کرد و فرمود که به او سجده کنید «و عَلَّمَ آدمَ الاسماءَ كلَّها ثُمَّ عَرضَهم على الملائِكةِ / البقره، 31»
*- « الْأَمَانَةَ »، خب حالا در این اجتماع چه چیزی عرضه شده است؟ و چرا از آن تعبیر به "امانت" شده است؟
امانت یعنی این که چیزی را نزد کسی که مالکش نیست بسپارند، و او باید در حفظ آن کوشا باشد و عندالزوم به مالکش برگرداند و البته در مورد چگونگی نگهداری و حمل آن مسئول است، یعنی مورد سؤال واقع میشود.
*- « عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ » - حال خدا، این امانت را که به کدام دسته از مخلوقاتش عرضه داشت؟ اگر اختصاص میداد به فرشتگان یا انسانها، امر دیگری بود، حتی اگر میفرمود که به « أهلِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ »، باز مقصود ساکنین زمین و آسمانها بود، اما فرمود که به کل آسمان و زمین عرضه داشت، یعنی به هر چه که هستی یافته است در این سان (عرضه) حاضر و ناظر بودهاند و کوهها را نیز بدین دلیل جداگانه نام برد، چون ثقل و اوتاد زمین هستند.
*- « فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا » - معلوم است که موضوع امانت، از نوع علم نبوده که دانستنی باشد، و از نوع مباحث اعتقادی (توحید و معاد) نبوده است که ایمان آوردنی باشد، بلکه هر چه بوده، امانتی بوده است که باید مورد "حمل" قرار گیرد، یعنی بار مسئولیتی است که باید به دوش کشیده شود و سالم به مالکش برگردد.
امانت چه بود؟
بیتردید این "امانت"، خداپرستی (توحید) نبود، چرا که ملائک همه موحد هستند – زمین آسمان نیز تحت ولایت تکوینی الهی قرار دارند – از سنح وحی نیز نبوده است، چرا که فرشتگانِ وحی آن را حمل کرده و سالم به انبیای کرام علیهم السلام رساندهاند – عقل، شعور، علم، ذکر، تسبیح و عبادات نیز نبوده، چرا که در قرآن کریم میفرماید: تمامی موجودات عبادت و ذکر و تسبیح دارند و به این تسبیح خود نیز علم دارند. بلکه آن چه به زمین و آسمان، به عنوان امانت عرضه شد، چنان که امام صادق علیه السلام نیز تصریح دارند، همان مقام "ولایت الهی" و "خلیفة اللهی" میباشد.
*- پس معنا این شد که این مقام و جایگاه و این رتبه، اولاً با زمین و آسمانها سنجیده شد و هیچ کدام به جز "انسان" ظرفیت وجودی تحمل آن را نداشتند و ثانیاً در این مرتبه نبودند که آن را حمل کرده و بازگردانند، به جز انسان، و البته انسان کامل و انسانهای متصل به انسان کامل، نه هر موجود دوپا و ناطقی به نام بشر.
چرا انسان؟
در میان تمامی مخلوقات عالَم، انسان بالقوه کاملترین است. در بهترین و والاترین اندازهها و قابلیتها آفریده شده است. "لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ"، از این رو، تمامی اسمای کمالیهی، از جمله تدبیر، اختیار و اراده نیز در او تجلی یافته است. پس اوست که میتواند «خلیفة الله و ولیّ الله» شود؛ پس این امانت به دوش انسان کامل گذاشته شد و سایر انسانها نیز مسئول به حمل آن و امانتداری شدند.
ظلوم و جهول:
میفرماید به جز انسان، سایرین از حمل این امانت ابا کردند و ترسیدند، به غیر از انسان که البته ظلوم و جهول بود.
در این فراز به چند نکته باید توجه نمود: اول آن که نفرمود علت حمل این امانت توسط انسان، ظلم و جهل او بوده است – دوم آن که نفرمود: هر انسانی که حمل این امانت را پذیرفت، ظلوم و جهول بوده یا هست – سوم آن که کلمه "انسان" عموم را شامل میگردد.
نکات:
امکان و استعداد ظلم و جهل، به موجودی راه دارد که از یک سو میتواند ظالم و جاهل باشد و از سوی دیگر میتواند عاقل و عادل باشد.
یک – ظلوم از ریشهی ظلم است و در مقابل عدل و عادل قرار دارد. برای هیچ موجودی به جز انسان، امکان ظلمی که در مقابل عدل و عدالت باشد وجود ندارد. هیچ کس به فرشتهای که جان را میگیرد و یا به حیوان درندهای که شکم شکارش را پاره میکند، ظالم نمیگوید.
دو – جَهول از ریشه جهل است و در مقابل عقل و عاقل قرار دارد. فرشتگان همه از مجردات هستند و از عالَم عقل هستند – برای سایر موجودات (جمادات، گیاهان، حیوانات و ...) نیز "عقل و جهل" به مفهوم معرفت شناسی، بصیرت، هدف شناسی و ...، به منظور انتخاب بین دو راه معنا و موضوعیتی ندارد. هیچ کس نمیگوید که گردش کرات در مدار معین از تعقل و علم آنهاست و یا انفجارات دائمی اتمها در قلب زمین یا دورن خورشید، و یا حرکت دائمی و سریع ذرات ریز تا سیارات عظیم، از جنون یا جهل آنهاست.
سه – انسان فی نفسه، هم ظالم است و هم جاهل. نه مانند ملائک از مجردات و مجبور است و نه مانند حیوانات، از جنبندگان و مجبور است، بلکه اختیار دارد، در حالی که فی نفسه کامل، عاقل و عادل نمیباشد، بلکه تحت تعلیم و تربیت الهی به این رشد میرسد و از ظلمات به نور هدایت میشود.
در نتیجه: انسان فی نفسه ظلوم و جهول است، اما بالقوه، انسان است، یعنی استعداد و امکان تکامل و آدم شدن در او وجود دارد؛ اگر به "عروة الوثقی" و "حبلالله" که همان "ولیّ الله" است، وصل شد و بار امانت را درست حمل کرد، آدم میشود و اگر نشد، هم چنان ظلوم و جهول باقی میماند.
پس، « إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا » اشاره به ظالم و جاهل بودن انسان فی نفسه دارد، نه پس از اتصال، تعلیم و تربیت.
نکته:
آیه بعد، تصریح دارد که این امانت ولایت، برای این است که انسانهای مؤمن، منافق و مشرک از یک دیگر تفکیک شوند.
« لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا » (الأحزاب، 73)
ترجمه: [این امانت عرضه شد] تا خدا منافقان و زنان منافق و مشركان و زنان مشرك را عذاب نموده و بر مؤمنين و زنان با ايمان ببخشايد، و خدا همواره آمرزنده رحيم است.
پس، "ولایت" امانت الهی است و حامل آن «ولیّ الله» نیز امانت الهی است که به انسان سپرده شده است، منتهی برخی مؤمنانه آن را حمل میکنند و برخی دیگر «منافقانه» و برخی دیگر «مشرکانه»، چرا که این دو گروه آخر (غیر از مؤمنین)، ظالم و جاهل هستند، نه قدر این امانت را میدانند و نه درست حمل میکنند و نه از عواقب خیانت در امانت ترس و وحشتی دارند. « إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا »
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- در آخر آیه امانت فرمود: «إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»؛ آیا انسان کار بدی کرده که امانت را پذیرفته است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7584.html
کلمات کلیدی:
قرآن