پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
به فرض که معنا، مفهوم و مقصود آیهای، در نگاه سطحی و بدون تفکر و تعمق، درست درک نشود؛ اما در چنین حالتی "سؤال" پیش میآید، نه "شبهه"!
متن و ترجمه آیۀ مورد پرسش، به شرح زیر میباشد:
«وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»
- و هر كس جز اسلام (و تسليم در برابر فرمان حق،) آيينى براى خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زيانكاران است.
باید به چند نکتۀ بسیار مهم توجه نمود:
الف – فرمود: «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا / الطلاق، 7»؛ یعنی: «خداوند بر هیچ کس، بیش از آن چه به او داده، تکلیفی نمیکند» - و نیز فرمود: «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا / البقره، 286»؛ یعنی: «خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايىاش تكليف نمىكند».
بنابراین، از کسی نقص عقل دارد، انتظار مطالعه، تفکر، شناخت و اعتقادات محکم نمیرود، و از کسی که مستضعف فکری است، در محرومیت و فقر فکری و علمی قرار گرفته نیز انتظار نمیرود عارف بالله و متشرع تمام گردد؛ اما اگر عقل کسی سالم بود، مکلف است که تفکر کند، مطالعه کند، بپرسد، بداند و راه یابد. لذا به اندازهای که میتوانسته، مکلف خواهد بود.
ب – فرق است میان "دین" و "شریعت". دین همان اصول عقاید است که اساسش "توحید و معاد" میباشد؛ اما شریعت، "حقوق و احکام" میباشد که متناسب با مقتضای زمان، مکان و شرایط میباشد و چه بسا در فروعِ فروعات، تغییراتی حاصل گردد. به عنوان مثال: نماز از فروعات میباشد، اصلش ثابت است، اما در فروعش، نماز مسافر شکسته است – یا روزه ماه مبارک رمضان نیز از فروعات است؛ اصل وجوبش ثابت است، اما از بیمار، مسافر و معذور ساقط میگردد؛ و مابقی احکام نیز همینطورند؛ کسی که اضافه درآمد ندارد، خمس هم ندارد و ... .
●- پس آنجا که سخن از "دین خداست"، مانند آیه مطروحه در پرسش، و یا آیۀ «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، مقصود همان "اصول عقاید" میباشد، نه شریعت و احکام که اتفاقاً باید مانند هر قانون دیگری در جوامع گوناگون، حتماً اجرا شود و ضمانت اجرایی [تنبیهی و یا تشویقی] نیز داشته باشد.
اگر ادامه آیه خوانده شود، مشخص میگردد که بحث از اصول است، بحث از ایمان به الله و کفر به طاغوت است، نه از شریعت و احکام:
«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، 256)
- در قبول دين، اكراهى نيست (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيرۀ محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست و خداوند، شنوا و داناست.
در این موضوع، بحث از "پذیرش ولایت (دوستی و سرپرستی) خداوند سبحان و عدم پذیرش ولایت طاغوت است، چنان که در ادامه میفرماید:
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)
- خداوند، ولىِّ [دوست و سرپرست] كسانى است كه ايمان آورده اند؛ آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مىبرد (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند؛ كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مىبرند؛ آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند.
دین خدا اسلام است
یک خدا، یک انسان و یک معاد، یک "دین" خواهد داشت، و وجود چندین دین متفاوت، از جانب خدای واحد و اَحد، و برای رسیدن همگان به معادی واحد، معنا ندارد.
بنابراین، دین نزد خداوند متعال، فقط اسلام است، چنان که فرمود: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ – همانا دین نزد الله، (فقط) اسلام است / آل عمران، 19».
از آدم علیه السلام تا خاتم صلوات الله علیه و آله، هیچ پیامبری از جانب خداوند سبحان، دینی به غیر از "اسلام" نیاورده است، پس تمامی انبیای الهی نیز "مسلمان" بودند، منتهی با شرایع متفاوت.
درباره حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود:
«مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (آل عمران، 67)
- ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى؛ بلكه موحّدى خالص و مسلمان بود؛ و هرگز از مشركان نبود.
و درباره حضرت موسی علیه السلام فرمود:
«وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ» (یونس علیه السلام، 84)
- و موسى به مردمش گفت: اى قوم من! اگر راستى به خدا ايمان آوردهايد، بر او توكّل كنيد، اگر تسليم شده (و مسلمانيد).
●- خداوند متعال به انسان، عقل، قلب، فطرت، وحی و البته اختیار، اراده و امکان انتخاب داده است، اما این دلیل نمیشود که هر انتخاب انسان، مقبول و مرضی خداوند باشد؛ لذا مردمان در انتخاب دین، اختیار دارند، اما نزد او هیچ دینی به غیر از دینی که خودش برای بندگانش قرار داده، مقبول نمیباشد و بدیهی است که هر کسی دین دیگری را برگزیند، در آخرت زیانکار خواهد بود.
عقل فطری:
عقل، چارچوبها و قالبهایی دارد که فطری است و مانند علم، اکتسابی نیست؛ پس در همگان وجود دارد؛ بنابراین، ممکن است علم کسی زیاد و علم کسی کم باشد، یا اصلاً بیسواد باشد، اما عقلش ناقص نباشد. آن پیرزن ریسنده، در پاسخ به علت اعتقادش به خداوند یکتا، همان استدلالی را با زبان عامیانه بیان داشت که ارسطو و سایر فلاسفه، در باب "حرکت و محرک"، با زبان علمی (فلسفی) بیان داشته و میدارند.
هیچ عقل سالمی نمیپذیرد که همه چیز معلول باشد و علتی داشته باشد، اما در کل عالم هستی مخلوق نباشد و خالق نداشته باشد – هیچ عقلی سالمی نمیپذیرد که بتهای سنگی و چوبیِ دستساز بشر یا گوساله و مجسمهاش، إله باشند – هیچ عاقلی نمیپذیرد که خداوند سبحان، جسم داشته باشد، به زمین بیاید، در کوه صهیون سکنا گزیند، با پیامبرش کشتی بگیرد، فراموشکار باشد ...، و یا خدا هم پدر باشد، هم پسر باشد و هم روح القدس؛ از رحم مادری به دنیا بیاید و سپس توسط بندگانش به صلیب کشیده شود و ... !
●- خداوند سبحان نیز نمیپذیرد که بندهاش در جزئیترین امور زندگی خود تفکر و تعقل نماید؛ هوای نفس خود را بندگی و تبعیت کند؛ معنای حق و عدالت را درباره سگش بداند ...، اما نوبت به پذیرش دین خدا که میرسد، مدعی شود که عقلم نرسید، علم نداشتم، توان درک من پایین بود و حتی نمیتوانستم کمی مطالعه، تفکر و تعقل نمایم و یا بپرسم و درک کنم!
«وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (المؤمنون، 80)
- و او كسى است كه زنده مىكند و مىميراند؛ و رفت و آمد شب و روز از آن اوست؛ آيا انديشه (تعقل) نمىكنيد؟!
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار.
پرسش:
چرا در "آل عمران، 85" فرمود: «هر کسی به غیر دین اسلام را برگزیند، در آخرت زیانکار است»؛ در حالی که خداوند به احوال بندگانش علم دارد و شاید عقل و درک برخی به اندازه فهم اسلام نباشد؟!
پاسخ (نشانی لینک):
www.x-shobhe.com/belief/11323.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید سوره آل عمران