علت استفاده از کلمه "هو" چیست که بیشتر کسانی که مشرب عرفانی و صوفیانه دارند از آن زیاد استفاده میکنند - آیا استفاده از کلمه "هو" فواید خاصی دارد؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
1- فایدۀ هر ذکری، در توجه خالصانه به خداوند سبحان میباشد، نه در کلمه یا لفظ و تکرار آنها.
2- ذکر شریف «هو»، اختصاصی به صوفیان و دراویش ندارد و نباید گمان نمود که هر کس «هو» گفت، حتماً از آنها میباشد.
3- صوفیگری یا گرایشات مانند آن، با «عرفان» متفاوت میباشد؛ لذا هرگز نباید این دو نام را مترادف هم بیان نمود!
●- این که یک کلمه، یک واژه و یا یک ضمیر یعنی چه و آیا جایگاه خاصی دارد یا خیر؟ یک مقوله است و این که چه کسانی از آن برای چه مقاصدی استفاده یا سوء استفاده میکنند، یک مقولهی دیگری است. هر کسی میتواند اسم شریف الله جلّ جلاله را به زبان آورد و یا تسبیح گوید، یا مکرر ذکر معظم صلوات را تکرار نماید؛ اما مهم این است که قصد و نیّت او چیست؟ آیا عادت کرده و بدون توجه میگوید، یا برای ریا و فریب میگوید، یا واقعاً به آن چه میگوید توجه دارد و اذکار از دلش به زبانش جاری میشود؟! چنان که در طول تاریخ بسیار شاهد بوده و هستیم که از سمبل ستارهی داود، صلیب، کلمات مقدسی چون: یَهُوَ (یاهو)، الله، قرآن کریم، سنّت رسول الله صلوات الله علیه و آله، یا کلماتی چون: امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، انتظار، منتظِر، منتظَر، امام، مهدویت و ... نیز سوء استفادههای بسیار خطرناکی کردهاند.
عرفان (شناخت):
عرفان حقیقی، این دکان و دستگاهها نیست، بلکه عرفان [اخذ شده از معرفت]، یعنی: «شناخت» و عارف کسی است که به شناخت حقایق، ایمان آورده و در انجام عمل صالح میکوشد. یعنی خداشناسی و توحید (یکتاپرستی)، در بُعد نظری و عملی.
عارف
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
«العارِفُ مَن عَرَفَ نَفسَهُ فأعتَقَها، و نَزَّهَها عَن كُلِّ ما يُبَعِّدُها و يُوبِقُها» (غرر الحكم : 1788)
- عارف كسى است كه نفس خود را شناخت و آزادش ساخت و آن را از هر آنچه [از خدا ]دورش مىكند و به هلاكتش در مىافكند، پاك و مبرّا داشت.
هو:
"هو"، یعنی همان "او" در زبان فارسی و ضمیر سوم شخص غایب میباشد، و در معارف اسلامی و قرآنی و حدیثی، یکی از اسمای خداوند متعال؛ و از اسمای اعظم الهی میباشد.
تمامی شناختها، معرفیها و اشارهها، ابتدا با اسم ضمیر آغاز میگردد، چنان که میگویید: «من یک انسانم - من یک مسلمانم» یا میگویید: «او یک ایرانی است - او استاد دانشگاه است و ...»
بنابراین، در معرفت (شناخت)، به ویژه شناخت خداوند سبحان، اولین چیزی که قابل شناخت است، همان "هو" به معنای او میباشد؛ و سپس اسما یا صفات شناخته میشوند و به "هو" نسبت داده میشوند. چنان که وقتی خلقت را میبینید، اول میفهمید که "اویی" هست که خلق نموده و مینمایید، و سپس نتیجه میگیرید که «هُوَ الْخالق - او خالق است».
در قرآن کریم، آیات بسیاری وجود دارد که به معرفی هر چه بیشتر "هو = او" پرداخته است، مانند: «هُوَ اللَّهُ» - «هُوَ الْحَقُّ» - «لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» - «هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ» - «هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» - «هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى» - «هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» - «هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى» و ... .
ذکر خدا:
"ذکر" خداوند متعال، یعنی "یاد او" نمودن؛ و یاد کردن کار دل است و نه کار زبان. منتهی آن چه در دل است، باید در مقام عمل بیرون بریزد و ظهور و بروز نماید و زبان فقط یکی از این اعمال میباشد. مانند این است که کسی را دوست داشته باشید. این دوست داشتن، در دل است، اما وقتی محبّت خود را با کلام اظهار مینمایید و یا در عمل نشان میدهید، ظهور مییابد که به آن «مودّت» میگویند.
●- پس اگر کسی یاد خداوند سبحان نمود و قصد کرد که او را بخواند، دیگر فرقی نمیکند که او را با کدام نامش بخواند، با هر کدام بخواند، او را خوانده است:
«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا» (الإسراء، 110)
- بگو خدا (الله) را بخوانيد يا رحمان را، هر كدام را بخوانيد نامهاى نيكو از اوست (او را خواندهاید)؛ نماز خويش را بلند مخوان و آهسته هم مخوان، بلكه ميان اين دو راهى پيشگير.
و البته هر کسی، هنگامی که او را میخواند، اسمی متناسب با نیازش را به زبان میآورد؛ آن که رحمت میخواهد، «یا رحمان و یا رحیم» میگوید و آن که رزق میخواهد، «یا رازقَ المرزوقین» میگوید و آن که مغفرت میخواهد، «یا غفّار» میگوید و ... .
●- و اگر کسی در فکر، قلب، باور، ایمان و عملش یاد خدا نبود، هیچ فرقی نمیکند که دائم و در لفظ "یا الله" بگوید، یا "یا رحمن" بگوید و یا این که "یا هو" بگوید، هر کدام را بگوید، باز هم او را یاد نکرده و نخوانده است.
ذکر «یا هو» در احادیث و ادعیه:
سید الشهداء، امام حسین علیه السلام، در دعای عرفه، خداوند متعال را با اسم «هو» یاد مینمایند و به ذکر اوصافش میپردازند، مانند:
«وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ» - «وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ وَلِلْكُرُباتِ دافِعٌ وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ» - «وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُاللَّطيفُ الْخَبيرُ وَهُوَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ» - «یَا مَنْ هُوَ قائِمٌ عَلَىٰ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ» و ... .
و سپس خداوند سبحان را چنین میخوانند:
«یَا مَنْ لَایَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ إِلّا هُوَ، یَا مَنْ لَایَعْلَمُ مَا هُوَ إِلّا هُوَ، یَا مَنْ لَایَعْلَمُهُ إِلّا هُوَ»
- ای آنکه جز او نمیداند او چگونه است،ای آنکه جز او نمیداند او چیست،ای آنکه جز او، او را نمیشناسد (به او علم ندارد).
حضرت امام باقر علیه السلام:
حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام قَالَ: رَأَیْتُ الْخَضِرَ علیهالسلام فِی الْمَنَامِ قَبْلَ بَدْرٍ بِلَیْلَةٍ فَقُلْتُ لَهُ عَلِّمْنِی شَیْئاً أُنْصَرْ بِهِ عَلَى الْأَعْدَاءِ فَقَالَ قُلْ یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ؛ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ قَصَصْتُهَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلیالله علیه و آله و سلّم؛ فَقَالَ لِی یَا عَلىُ عُلِّمْتَ الِاسْمَ الْأَعْظَمَ فَکَانَ عَلَى لِسَانِی یَوْمَ بَدْرٍ وَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ یَا هُوَ یَا مَنْ لا هُوَ إِلَّا هُوَ اغْفِرْ لِی وَ انْصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ وَ کَانَ عَلِیٌّ علیهالسلام یَقُولُ ذَلِکَ یَوْمَ صِفِّینَ وَ هُوَ یُطَارِدُ فَقَالَ لَهُ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا هَذِهِ الْکِنَایَاتُ قَالَ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ وَ عِمَادُ التَّوْحِیدِ لِلَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ثُمَّ قَرَأَ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ آخِرَ الْحَشْرِ ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ قَبْلَ الزَّوَالِ.
- حدیث کرد مرا پدرم از پدرش از امیر المؤمنین علیه السلام که فرمود یک شب پیش از جنگ بدر خضر علیه السلام را در خواب دیدم و باو گفتم که مرا چیزى تعلیم کن که بآن بر دشمنان نصرت یابم گفت که بگو: «یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ - اى او! اى کسى که اوئى نیست مگر او»؛ و چون صبح کردم این خواب را بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم باز گفتم بمن فرمود: یا على اسم اعظم بتو تعلیم شده و در روز بدر این بر زبانم جارى بود و به درستى که امیر المؤمنین علیه السلام سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را خواند و چون فارغ شد، فرمود: «یا هو یا من لا هو الّا هو اِغفر لى وَ انصُرنى عَلى القُوم الکافِرین» - اى او! اى کسى که اوئى نیست مگر او بیامرز مرا و یارى کن مرا بر گروه کافران»؛ و على علیه السلام در روز جنگ صفین این را می فرمود و حمله میبرد.
عمار بن یاسر به آن حضرت علیهالسلام عرض کرد: یا امیر المؤمنین این کنایهها چیست (کنایه یعنی پوشیده و ناصریح سخن گفتن) حضرت فرمودند: اسم اعظم خدا و عماد توحید از براى خدا است که خدائى نیست مگر او و بعد از آن آیة «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» و آخر سوره حشر را خواند، پس فرود آمد و پیش از زوال چهار رکعت نماز بجا آورد. (کتاب توحید – شیخ صدوق ره – ص 89)
مشارکت و همافزایی - پرسش به همراه نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
علت استفاده از کلمه "هو" چیست که بیشتر کسانی که مشرب عرفانی و صوفیانه دارند از آن زیاد استفاده میکنند - آیا استفاده از کلمه "هو" فواید خاصی دارد؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Dhikr/12991.html
@x_shobhe
- تعداد بازدید : 647
- 7 آذر 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون ذکر