ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: باید مقصود از سؤال مشخص شود.
تردیدی نیست که "خداشناسی" بر هر شناختی مقدم است. همه انبیا و رسولان و ائمه علیهم السلام نیز آمدهاند تا انسان تحت تعلیمات و تذکرات وحیانی و تربیت آنها، خداشناس و خداپرست شوند. چنان چه فرمود:
«كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ» (البقره، 151)
ترجمه: همان طور كه در ميان شما، فرستادهاى از خودتان روانه كرديم، [كه] آيات ما را بر شما مىخواند، و شما را پاك مىگرداند، و به شما كتاب و حكمت مىآموزد، و آنچه را نمىدانستيد به شما ياد مىدهد.
شناخت خدا:
کسی نمیتواند ابتدا به ساکن برود و "خدا" بشناسد. بشر خودش و موجودات محدودتر از خودش را نیز نمیتواند بشناسد، چه رسد به خدا! بلکه، این خداست که خود را با اسماء، آیات و نشانههایش میشناساند، چنان چه هر چیزی اول خود خودش را با ظهورش میشناساند و بعد دیگران آن را میشناسند. و البته کار بشر این است که به آن شناساندن و شناسایی ایمان بیاورد.
«سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (فصّلت، 53)
ترجمه: به زودى آيات خود را هم در آفاق و خارج از وجود آنان و هم در داخل وجودشان نشان خواهيم داد تا روشن گردد كه خدا حق است آيا اين شهادت براى پروردگار تو بس نيست كه او ناظر و گواه بر هر چيزى است.
شناخت اهل عصمت علیهمالسلام:
بالتبع شناخت انبیای الهی، رسولان، امامان و اهل عصمت علیهمالسلام نیز برای بشر ممکن نیست، مگر آن که خدا آنها را بشناساند. خداست که انبیا و رسولان و امامانش را بر میگزیند و برای هدایت به سوی بندگانش میفرستد، پس اوست که باید آنان را بشناساند؛ که البته با دلایل و براهین روشن، با معجزات، با کتاب و ...، این کار را انجام میدهد و کار بشر آن است که کتمان و کفران نکند و به آن شناسایی ایمان بیاورد.
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ» (الحدید، 25)
ترجمه: با اينكه ما رسولان خود را همراه با معجزات روشن گسيل داشتيم، و با ايشان كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم را به عدالت خوى دهند، و آهن را كه نيروى شديد در آن است و منافع بسيارى ديگر براى مردم دارد نازل كرديم، تا با سلاحهاى آهنين از عدالت دفاع كنند، و تا خدا معلوم كند چه كسى خدا و فرستادگان او را نديده يارى مىكند، آرى خدا خودش هم نيرومند و عزيز است.
پس، این خداست که خودش را معرفی میکند، پیامبرش را معرفی میکند و امامش را معرفی میکند؛ و کار انسان این است که کَر و کور با حقایق عالم مواجه نگردد، این حقایق را دریابد و به این شناساییها ایمان بیاورد.
این خداست که خودش را، معاد را، نبوت و ولایت و امامت را در توسط پیامبر درونی (عقل) و پیامبر بیرونی (رسول و وحی منزل به او) معرفی میکند و میشناساند، و بشر فقط باید که فقط کتمان، تکذیب و ناسپاسی نکند.
کار انبیای الهی و بالتبع امامان علیهم السلام:
خدا میشناسد، اما باید امکان شناخت را نیز به بشر داده باشد. لذا ابتدا "عقل و قلب" و "فطرت" را قرار داد و سپس پیامبران را با وحی گسیل داشت و امامان را برای رهبری برگزید. منتهی عقل و قلب و فطرت انسانها، به واسطه غفلت از حقایق و نیز توجه به دنیا، محجوب و مستور میشود، پس کار آن فرستادگان، کنار زدن این پردهها و غبارهای غلیظ از عقل، قلب و فطرت است. چنان چه امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
«فَبَعَثَ فيهِمْ رُسُلَهُ، وَ وَاتَرَ اِلَيْهِمْ اَنْبِياءَهُ، لِيَسْأْدُوهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ، وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ، وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْليغ ، وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ وَ يُرُوهُمُ الاْياتِ الْمُقَدَّرَةَ» (نهج البلاغه، خطبه 1)
ترجمه: بازداشتند، و رابطه بندگى ايشان را با حق بريدند. پس خداوند رسولانش را برانگيخت، و پيامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسيل داشت، تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به يادشان آرند؛ و با ارائه دلايل بر آنان اتمام حجت كنند، و نيروهاى پنهان عقول آنان را برانگيزانند، و نشانههاى الهى را به آنان بنمايانند.
بدیهی است اگر کسی خدا را نشناسد و به او ایمان نیاورد، رسولش صلوات الله علیه و آله را نخواهد شناخت و اگر کسی او را نشناسد و ایمان نیاورد، جانشینان بر حق و امامان او را نخواهد شناخت و کسی که آنان را نشناسد، از صراط دیل خارج خواهد شد. در دعای «اللهم عَرّفنی نَفسَک ...» همین معنا و حقیقت را درخواست مینماییم.
شناخت اسماء، آیات و نشانهها:
پس خداست که خود را میشناساند، اما چگونه؟ با اسماء، آیات و نشانههایش، لذا شناخت نشانهها و نشانههای برتر و آشکارتر لازم میآید. علم امروز روی "نشانهشناسی" تمرکز کرده است و کار بشر همین نشانهشناسی است.
همه چیز، نشانه و اسم خداست، پس برترین آنها میشود "اسم اعظمِ" خدا؛ و انسان کامل، برترین نشانهی خداست. پس خدا با این نشانهها (اسماء)، توسط خدا شناسانده و توسط بشر شناخته میشود. از این رو امام باقر علیهالسلام فرمودند: «بِنا عُبِدَالله. وَ بِنا عُرِفَ اللهُ. وَ بِنا وُحِدَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی - به وسیله ما خدا بندگی می شود. و به وسیله ما خدا شناخته می شود. و به وسیله ما توحید خداوند متعال تحقق مییابد. / اصول کافی، کتاب التوحید، باب النوادر، ح 10»
تقدم و تأخر در شناخت:
پس، بحث تقدم و تأخرِ در شناخت نیست. خدای تعالی "معروف" است، او خود را در اسماء، آیات و نشانههایش، در آفاق و انفس میشناساند و این اسماء، آیات و نشانهها، که اعظم آنها اهل عصمت علیهم السلام هستند، او را نشان میدهند. از این رو موحد در همه چیز خدا میبیند و البته وجود مقدس آیات و نشانههای برتر، (اسمهای اعظم) که مظهر اتمّ اسمای الهی هستند، بیشتر میبیند و میشناسد. تا خدا جلوه و تجلی نکند، شناخته نمیشود و تا کسی تجلی را نبیند و نظر به وجهالله نکند، خدا را نمیشناسد.
آیتالله جوادی آملی:
«امام صادق علیه السلام میفرماید: در معرفت شناسی اگر کسی پیش انسان حاضر باشد اول خود او را می شناسد بعد اسم و وصف او را اما اگر غائب باشد اول از راه اسم و وصف و نشانه ها با او آشنا می شود بعد مسمی را می شناسد. بعد حضرت به آیه 90 سوره یوسف استدلال می کند که برادران یوسف علیه السلام به او گفتند آیا تو یوسفی و نگفتند آیا یوسف تویی؛ «أ إنک لأنت یوسف». استدلال حضرت به این است که چون یوسف را دیدند و شخص را شناختند از مسمی پی به اسم و وصف او بردند.
بعد حضرت میفرماید: خدا حاضر و شاهد است. آن کسی که به دنبال برهان می گردد و اول خالق و واجب الوجود را میشناسد بعد پی به مسمی میبرد، در حضور نبوده و همیشه غایب بوده است، ولی کسی که الله را با درون خود مشاهده می کند اول او را می شناسد بعد اسم و وصف او را.» (سخنرانی در جمع طلاب و روحانیون – مسجد اعظم قم)
مرتبط:
*- در مورد اسم اعظم خداوند جل جلاله بگویید. برخی گفتهاند نقطه ندارد، برخی گفتهاند ممکن است در دعای جوشن کبیر و یا فلان آیات باشد ... (16 شهریور 1389)
*- ما باید خدا را بشناسیم، یا او باید خودش را به ما بشناساند؟ (21 شهریور 1391)
- تعداد بازدید : 3268
- 21 اسفند 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید