علم و دین - من گاهی اوقات دچار افکار غربی قرار میگردم و میگم نکنه از اول اتم بوده، کم کم بزرگ شده و دنیا را تشکیل داده و من دچار سرگشتگی و حیرانی میشم لطفأ راهنمایی کنید؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اول آن که چرا گمان نمودید این افکار غربی است؟ و دوم آن که «اتم» از کجا بوده؟ اگر پدیده نباشد و پدیدآورنده نخواهد و ازلی بوده باشد، لازم میآید که "هستی و کمال محض" باشد که به بینیازی او در ذات و وجودش دلالت کند؛ و اگر هستی و کمال محض، غنی و بینیاز و ازلی بود که دیگر منفجر نمیشد، حالت اولش به عدم نمیرفت و حالتهای بعدیاش، پس از نبودن، به وجود نمیآمد. اینها همه صفات موجود غیر ازلی و حادث است و چون حادث است، محدث میخواهد.
الف - دقت نمایید که در این سؤال یا سؤالات و شبهات مشابه، دو بحث مطرح میشود: یکی بحث علمی (مثلاً راجع به اتم) و دوم انکار خالق و خالقیت او – که البته هیچ کدام جدید نیست و اختصاصی به غربیها ندارد. منکرین خدا از قدیمالایام وجود داشتند و دانشمندان فیزیک و شیمی و دیگران نیز از قدیم الایام وجود داشتند. بالاخره اگر هاتف اصفهانی، شاعر قرن 12، در ترجیعبندش با ترجیع (که یکی هست و هیچ نیست جز او، وحده لااله الاهو)، در بخش « چشم دل باز کن که جان بینی - آنچه نادیدنی است آن بینی»گفت: «دل هر ذره را که بشکافی - آفتابیش در میان بینی»، همینطوری و برای تنظیم وزن و قافیه نگفته بود.
در هر حال به چند نکتهی بسیار مهم باید توجه داشت:
ب – باید توجه داشت که دانشمندان "عِلم" را کشف میکنند، نه این که خلق میکنند. پس چیزی با کشف آنها به وجود نیامده است، بلکه آن چه بوده و هست را کشف میکنند. به عنوان مثال: اگر کشف کردند که زمین جاذبه دارد، به دور خورشید میچرخد، کهکشانهای بزرگتری با خورشیدها، سیارات و سیاهچالهای بسیار بزرگ وجود دارند، مولکول از دو یا چند اتم تشکیل شده و ...، معنایش این نیست که چون اینها کشف کردند، چنین شد، بلکه چنین بوده و اینها با رشد علمی بر آن واقف شدند.
ج – نکته مهمتر آن که برخی به محض آن که به خُرده علمی دست مییابند، گمان میکنند که این یافتهی علمی آنها، دلیلی بر نفی و تکذیب خداوند متعال است، گویی که خداوند علیم و حکیم باید کارش، فعلش و خلقتش غیر علمی باشد و اگر چیزی علمی بود، از دایره خلقت او بیرون میباشد و یا دلیلی برای نفی و تکذیب اوست. در حالی که هر پدیدهای نشان از پدید آورنده دارد و هر علمی که به ظهور رسد و معلوم گردد، خود دلیلی بر علم پدید آورنده آن دارد، یعنی انسان میفهمد که خالق آفرینش و نظام آن، علیم بوده است، نه یک ماده بیشعوری که معلوم نیست از کجا آمده و بعد منفجر شده است!
باز شدن عالم از یک اتم:
برخی گمان و برخی القا میکنند که اگر ثابت شود این عالم از انفجار یک اتم (یا بیگ بنگ) به وجود آمده است، دیگر خدا و خالق علیم و حکیم نفی میشود! در حالی که اگر اثبات شود نیز نه تنها نفی خالق نیست، بلکه دلایل علمی و عقلی گستردهتری در اثبات خالق علیم و حکیمی میباشد که جهان را بر این نظم علمی پدید آورده است.
تردیدی نیست که جهان و تمامی موجودات و عناصرش، مثل جادوگری، با یک چشمک به وجود نیامده است. وقتی انسان بذر را میکارد و آن باز میشود و به درخت یا هر گیاه دیگری مبدل میگردد، معلوم میشود که همه چیز همین طور است.
اگر فرمود: آسمان در ابتدای خلقت دودی (گاز) بود - وَهِی دُخَانٌ - و سپس خداوند متعال زمین و آسمان را گشود (باز کرد) - فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ – معلوم میشود که ذره و ذرات خلق شدهاند و سپس گشوده شدهاند و عناصر دیگری پدید آمدهاند، آنها نیز گشوده شدند و عناصر دیگری پدید آمده است ... و این نظم ادامه دارد. مگر خلقتی که اکنون به چشم میبینیم، غیر از این است؟ مگر نطفه انسان و حیوان به موجود زنده مبدل نمیگردد، مگر بذر گیاه نمیشود، مگر در خورشید دائماً انفجارات اتمی رخ نمیدهد و ...؟
پس اگر فرض شود که عالم ابتدا به صورت یک ذرهی اتم بوده و بعداً با انفجارات پیاپی، عناصر دیگر یپدید آمده است، نه تنها غیر قابل قبول نیست، بلکه طبیعی به نظر میرسد – و نه تنها هیچ دلیلی بر نفی خالق حی، علیم، حکیم، قادر و ... نیست، بلکه دلایل متقنتری میباشد. از این رو در آیات قرآن کریم بسیار تأکید شده در چگونگی خلقت "تفکر" کنید.
«أَوَلَمْ یتَفَكَّرُوا فِی أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ كَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ» (الرّوم، 8)
ترجمه: آیا در نفس خود نمىاندیشند كه خدا آسمانها و زمین و آنچه بین آن دو است جز به حق نیافریده و جز براى مدتى معین خلق نكرده؟ ولى بسیارى از مردم به مساله معاد و دیدار پروردگار خود كافرند.
باز شدن عوالم دیگر:
البته این کشفیات در علوم تجربی، فقط مربوط به عالم ماده و جرم است. ولی ما در قرآن کریم و آموزههای اسلامی، در خصوص عوالم غیر مادی دیگر نیز میخوانیم که همیشه خلقتی بوده و پس از باز شدن آن، تکثر پدید آمده است. مبحث ذره و تکثیر که سابقهای بسیار قدیمیتر از کشفیات دانشمندان غربی در این یکی دو قرن اخیر دارد. چنان چه قرآن کریم به «عالم ذر»، که به آن "عالم الست" نیز میگویند، تصریح میکند. (حال تفسیرش هر چه باشد، که وارد نمیشویم). آیا نفرمود: سینه انسان (نه سینهی بدن فیزیکی)، یا برای ایمان باز میشود و یا برای پذیرش ایمان تنگ و به کفر باز میشود؟
«فَمَن یرِدِ اللّهُ أَن یهْدِیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یرِدْ أَن یضِلَّهُ یجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا یصَّعَّدُ فِی السَّمَاء كَذَلِكَ یجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ» (الأنعام، 125)
ترجمه:
«مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إیمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ وَلَـكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (النّحل، 108)
ترجمه: پس كسى كه خدا بخواهد او را (به خاطر سوابق نیكش) هدایت نماید سینه او را براى (پذیرش) اسلام مىگشاید، و كسى را كه بخواهد در گمراهیش رها سازد سینهاش را به شدت گرفته و تنگ مىكند كه گویى به زحمت در آسمان رو به بالا مىرود. این گونه خداوند پلیدى را بر كسانى قرار مىدهد كه ایمان نمىآورند.
ترجمه: كسانى كه پس از ایمانشان، به خدا كفر ورزند (نه هر كافر) بلكه آنان كه سینه خود به كفر خرسند و گسترده كنند بر آنها غضبى از سوى خداوند است و عذابى بزرگ دارند، مگر كسى كه (به گفتار كفر) مجبور شود در حالى كه قلبش مطمئن به ایمان باشد (كه مورد غضب خدا نیست).
خلق اول:
بیتردید همه چیز و تمامی عناصر باهم، یک جا و بدون واسطه، بدون تبدیل، بدون باز شدن و تکثیر و ... خلق نشدهاند، بلکه چه در عالم ماده و محسوسات و چه در عالم معنا، هر خلقتی سرآغاز دارد، مثل این که فرمود: ملائک را از نور آفریدم، جنیان را از آتش آفریدم، انسان را از خاک (گِل) آفریدم ...، یا فرمود: هر چه نازل میکنم، خزینهاش نزد ماست و به «قدر = اندازه»ی معلوم نازل میکنم:
«وَإِن مِّن شَیءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ» (الحجر، 21)
ترجمه: و هیچ چیز نیست مگر آنكه گنجینههاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازهاى معین فرو نمىفرستیم.
پس این نور که ملائک از آن خلق شدهاند، یا آتش، یا خاک، یا باران ... و آن چه در عالم ماده و معنا وجود دارد، سابقه در وجودهای دیگری دارند که گشوده (باز) شدهاند و در نهایت نیز همه به «خلق اول» میرسند. چنان چه پیامبر اعظم، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله فرمودند: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورِی - خستین چیزی را كه خدا آفرید، نور من (وجود من) بوده است / بحار الانوار» طبع حروفی، ج 10، ص 314».
پس نه تنها برای مسلمانان تعجبآور نیست اگر علم کشف کند که عالم ماده ابتدا به صورت ذرهای (عنصر یا اتمی) خلق شد و سپس باز شد، بلکه از قبل به او تعلیم شده است.
فاعل:
نمیشود علم را دید و عالم را ندید – حیات را دید و حیّ را نادیده گرفت – حکمت و قدرت را دید، اما حکیم و قادر را منکر شد – زیبایی را دید و جمیل را تکذیب کرد ... و خلاصه نمیشود که انسان "فعل" را ببیند، ولی "فاعل" را انکار و تکذیب کند. اسم، نشانه و آیه را ببیند، اما آن چه را نشان میدهند را نبیند.
پس دعوا بر سر فعل نیست، بلکه بر سر فاعل است، بر سر خلقت و نظام عالمانه، حکیمانه و پیچیدهی آن نیست، بلکه بر سر خالق است. این اشکال اصلی دانشمندانی است که گمان میکنند با اندک شناختی، یا خُرده علمی که به آن دست مییابند، میتوانند خالق، علیم، حکیم، ناظم، حفیظ و ربّ این عالم هستی را رد کنند! آنها تا به یک یافته علمی میرسند، فرحناک میشوند و به جنگ خدا میروند و رسولان و دعوتشان را تکذیب میکنند؟!
«فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَینَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ یسْتَهْزِؤُون» (غافر، 83)
ترجمه: آنها نیز هر وقت رسولانشان معجزات روشن مىآوردند گوششان بدهكار نبود خشنود و سرگرم (به اندکی از) دانش خود بودند و در نتیجه اثر استهزایشان گریبانشان را گرفت.
- تعداد بازدید : 2379
- 3 فروردین 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی علم