بحث ما پیرامون «چگونگی ارتباط با امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام» میباشد که یقیناً همه مترصدیم بدانیم.
ابتدا دقت کنیم که "برقراری ارتباط" با "دیدن" فرق دارد؛ چنان که بسیاری از مرتبطین با پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان علیهم السلام، هرگز آنان را ندیدند، اما به شدت مرتبط بودند.
کجا شیعیان ری و یا خراسان، به غیر از چند نفری که سفر کرده بودند، امیرالمؤمنین و یا دیگر امامان علیهم السلام را دیدند؟!
وقتی حضرت امام رضا علیه السلام را از مدینه به خراسان (مرو) تبعید کردند، حتی همسر، فرزندان و خویشان از زیارت ایشان محروم شدند و حتی در مرو و خراسان نیز همگان ایشان را نمیدیدند، اما مأمون لعنة الله علیه و معاونان و مأمورانش، هم ایشان را میدیدند و هم گفتگو میکردند!
پس، ارتباط داشتن با دیدن متفاوت است، چنان که شما با افراد بسیاری مرتبط میشوید، ولی آنها را نمیبینید.
اما نکتۀ مهم، همان اهمیت و نقش شناخت در برقراری ارتباطات میباشد.
تمامی عناصر این عالم، با هم مرتبط هستند و یقیناً غیر مرتبطی با امام زمان علیه السلام، که برای همگان خلیفة الله، حجة الله، امام الرّحمة و واسطۀ فیض الهی میباشند وجود ندارد؛ اما نه تنها همگان ایشان را نمیبینند، بلکه بیشتر مردمان ایشان را نمیشناسند و لذا متوجه ارتباطشان هم نمیگردند.
به همین جهان طبیعتی که پیش روی ماست دقت کنید. همگان به صورت مستقیم و غیر مستقیم، با خورشید و آثار آن در جاذبه، انرژی و روشنایی مرتبط هستند، اما همگان و آن هم در یک سطح، سیاره خورشید را نمیشناسند.
دانشمندان، از تشعشع انوارش، انرژی خورشیدی تولید میکنند، کشاورزان با توجه به گردش و تابش خورشید در فصول گوناگون کشت میکنند ...، یکی هم فقط ساعتی آفتاب میگیرد تا فوایدی به بدنش برسد، و دیگری همین مقدار نیز شناخت و توجه ندارد.
پس، "شناخت" مقدم است؛ اگر چه شناخت به تنهایی اصلاً کافی نیست. هم ابلیس لعین خداوند سبحان را میشناخت و هم معاویه لعنة الله علیه، امیرالمؤمنین علیه السلام را میشناخت و تمامی دشمنان اهل بیت علیهم السلام نیز ایشان را میشناختند که دشمنی میکردند؛ ولی در هر حال، "شناخت" گام نخست در برقراری ارتباط آگاهانه میباشد.. چگونه ممکن است که آدمی با کسی یا چیزی که نمیشناسدش، ارتباطی آگاهانه برقرار نماید؟!
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة– هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مُرده است»؛ چرا که وقتی کسی امام زمانش را نشناسد، بالتبع از او پیروی نمیکند؛ لذا حتی ارتباط مستقیم و دیدار نیز نه تنها برایش فایدهای ندارد، بلکه سبب خسران بیشترش هم میشود؛ چنان که مرتبطین و ملاقات کنندگان بسیاری، به دشمنی با اهل بیت علیهم السلام برخاستند. دست کم میدانیم که تمامی لشکریان یزید لعنة الله علیه، سیدالشهداء، حضرت امام حسین علیه السلام را میشناختند و در کربلا نیز از نزدیک دیدند.
شناخت شناسنامهای و تاریخچهای
"شناخت" نیز دو بخش دارد و هر کدام نیز سطوحی دارند.
بدیهی است که گام نخست در شناخت امام، همان "شناخت شناسنامهای و تاریخچهای" میباشد، یعنی بدانیم نامشان چیست؟ نام پدر و مادرشان چیست؟ در چه سالی و کجا متولد شدند؟ چه کردند و چه حوادثی بر ایشان گذشت، و بالاخره رحلتشان چگونه، کجا و در چه تاریخی بوده است؟
اما، تردیدی نیست که آن شناختی که مرتبط میسازد؛ پیروی میآورد، کمالزا و نجات بخش است، این مقدار نیست؛ چرا که تا این مقدار را هر کسی که مسلمان نباشد نیز میتواند بشناسد و قطعاً مورخان، حتی اگر کافر هم باشند، بیشتر میشناسند.
شناخت حقیقی
"شناخت" مورد نظر، شناخت حقیقی است، یعنی مقام، مرتبت، جایگاه و شخصیت آنان را بشناسیم. شناخت "روح الله خمینی"، با شناخت "امام خمینی، رحمة الله علیه" بسیار متفاوت است.
در اولین لعنِ زیارت عاشورا، نه یک نفر، بلکه یک امت و یک جماعت را لعن میکنیم، یعنی آنان را دور از رحمت الهی میشناسیم، آنها کیانند؟ «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها - و خدا لعنت کند مردمی را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبههائی که خداوند آن رتبهها را به شما داده بود».
پس، اگر کسی این مقامات و مراتب را نشناسد، نه تنها امامان را نمیشناسد، بلکه حتی دشمنانش را نیز نمیشناسد و فقط از دو طرف چندتا اسم یاد گرفته است و از حوادثی مطلع شده است!
شناخت حقیقی، مستلزم شناخت "ولایت و امامت" از قرآن کریم، احادیث و عقلانیت میباشد؛ کسی که نداند و نفهمد ولایت یعنی چه و "ولایت الله" چیست؟ حتماً گرفتار "ولایت طاغوت"های درون و برون زمانه خودش میشود و به مرگ جاهلیت از دنیا میرود.
مَثَل اینها، مِثل کسی است که در درونش بتهای شهوت، شهرت، ثروت و مقام را پرستش میکند و در بیرون هم بندگی صدها رب و ارباب دروغین را میکند و در زبان میگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ»؛ چه بسا دروغ هم نمیگوید، اما اصلاً نمیداند که "إله" یعنی چه و مصادیقش کدامند؟
درک هر کسی از «أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللّهِ –و- أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمیرالْمُؤْمِنیٖنَ وَلیُّ اللّهِ»، به مقداری است که نسبت به نبوت، رسالت، ولایت و امامت شناخت پیدا کرده است.
بنابراین، اگر کسی "ولایت و امامت" را نشناسد، نه تنها نمیتواند ارتباط درستی با امام زمان علیه السلام پیدا کند، بلکه حتی اگر از نزدیک مرتبط شود و به صورت مستقیم گفتگو نیز بنماید، هیچ فایدهای برایش ندارد و چه بسا به ضررش نیز تمام شود.
ما در این بحث، بنانداریم که "ولایت و امامت" را تعریف نماییم و شرح دهیم، بلکه بر این تکیه کردیم که تا "ولایت و امامت" را نشناسیم، با امام زمان علیه السلام، ارتباط آگاهانه، لازم و مفید را پیدا نخواهیم نمود؛ و چگونگی ارتباط ما نیز متناسب با شناخت و البته ایمان ما میباشد.