گناه - من وجود جهنم رو قبول دارم ولی اینکه بابت چند تا گناه مسخره بریم جهنم عادلانه نمیدونم؛ یا همون که شما گفتید: (که نمیشود) اگه به کس دیگه کمک کردیم مزدش از دیگری بخواهیم ... (دانشجوی حقوق)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: بله، اخیراً نیز کلیپهایی پخش شده که با همین نوع توجیهات، سعی دارند که گناه را در نظر مخاطبین (مردم) کوچک کنند! گاه از باب گستره رحمت الهی نیز وارد میشوند! چنان که گویا به آنها وحی دیگری آمده است و از آن عالَم معاد، علوم و اطلاعاتی به غیر از آن چه در قرآن کریم آمده است دارند!
اجازه دهید برای بیشتر روشن شدن موضوع، کمی بدون تعارف با هم صحبت کنیم (یک عده زود نگویند: جواب تند بود، چرا اینجوری گفتید و ...)، میخواهیم مسائل برایمان روشنتر شود.
***- میزان محاکمه خداوند متعال در آخرت، قبول داشتن یا نداشتن بندگانش نیست و اتفاقاً عذاب قبول نداشتنها، به مراتب بیشتر از بد عمل کردنهاست، چون گناه اعتقادی به مراتب سنگینتر از گناه رفتاری میباشد. إن شاء الله همه ما مشمول رحمت الهی شویم و حتی لحظهای جهنم را نبینیم؛ اما به یقین کسی پاداش و عقاب را حتی برای ذره مثقالی از عمل حق میداند، ممکن است به خاطر توبه، یا حتی شرم از گناه و ...، بخشوده شود، اما کسی که میگوید: "من قبول ندارم"، عذاب مضاعف خواهد داشت. یکی بابت گناهش عذاب میشود که ببیند کوچک و مسخره نبود، و یکی هم بابت تکذیبش معذب میشود، تا یقین آورد. به او میگویند: حال نتیجهی آن چه تکذیبش یا حتی مسخرهاش را میکردی را ببین و بچش. این که دیگر عین آیات قرآن کریم است.
عدل و معاد:
یک – بنده و جنابعالی و امثال ما، از "عدل" چه میفهمیم که میخواهیم با این علم، شناخت و معرفت اندک خود، "عدل خدا" را به چالش بکشیم و بگوییم: کدام کار خدا عادلانه هست و کدام (العیاذ بالله) عادلانه نیست؟ گاه ما معنای کلمهای "عدل" را هم نمیدانیم. [که یعنی: قرار دادن هر چیزی درجای خودش]؛ که طبعاً عین "علم و حکمت" خواهد بود.
دو – گاهی انسان فراموش میکند که صحرای محشر و قیامت، روز و صحنه محاکمهی خودش است و گمان میکند که خودش به آنجا وارد میشود که محاکمه و داوری کند! و حتی خدا را نیز محاکمه میکند که آیا کارش و پاداش و عقوبتش عادلانه هست یا خیر؟! بدیهی است با اندیشهها یا ادعاهایی چون: "من عادلانه میدانم – من عادلانه نمیدانم و ..."، هیچ حقیقتی مبدل نمیگردد. «مَالکِ یَوم الدّین» اوست، نه بنده و شما و دیگران.
گناه کوچک:
یک – شاید گناهی به نظر انسان مسخره و کوچک بیاید! اما گناه یعنی سرپیچی از امر خداوند متعال که در محضر او انجام میگیرد. حال کدام گناهی کوچک و مسخره است؟!
گناه یعنی کاری که انسان را از صراط خارج میکند، حال یا با زاویهی کمتر از یک درجه یا سی یا هفتاد درجه، بالاخره خارج شده و اگر بازنگردد (توبه نکند) و ادامه دهد، فاصله از کمال و قرب به کمال خیلی زیادتر خواهد شد.
دو - کدام گناهی کوچک و مسخره است، وقتی امیرالمؤمنین، امام علی علیهالسلام فرمودند: «بزرگترین گناه، گناهی است که صاحبش آن را کوچک بشمارد / میزان الحکمه، 6562»
اگر گناهی به نظر مرتکب آن کوچک و مسخره میآید، خب ترکش کند، چنان امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «تَرک الخَطئیَة أسیر مِن طَلَبِ التّوبة: ترک گناه آسان تر از توبه کردن است.»(الکافی، ج 2، ص 451» - چرا با همان گناه به اصطلاح کوچک و مسخره، به جنگ خدا و معاد کشانده میشود؟!
سه - بله، خداوند رحمان، رحیم و عفوّ و غفار، وعده داده که اگر مؤمن باشید، اگر مراقبت کنید تا گناه کبیره نکنید، من گناهان صغیرهی شما را میبخشم. اما این بدان معنا نیست که انسان هر گناهی کرد بگوید این که کوچک و مسخره است و اگر خدا مرا بابتش مؤاخذه و عقوبت کند، خارج از عدل اوست؛ و سپس در آن گناه اصرار و استمرار داشته باشد.
همین نگاه سطحی به گناه کوچک است که به گناه کبیرهای چون زیر سؤال بردن عدل خدا میانجامد. اول گناه است، سپس به انکار و بعد حتی به مسخره کردن هم میرسد:
«وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِينَ * فَقَدْ كَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ» (الأنعام، 4 و 5)
ترجمه: و هيچ نشانه و معجزهاى از نشانههاى پروردگارشان بر آنها نمىآيد مگر آنكه از (پذيرش) آن رويگردانند * آنان حقّ را هنگامى كه به سويشان آمد تكذيب كردند، پس به زودى، [حقيقت] خبرهاى آنچه را كه به ريشخند مىگرفتند به آنان خواهد رسيد.
نکته:
آیا یک سلول سرطانی در میان بیش از 75 تریلیون سلول در بدن انسان، کوچک و مسخره است؟ آیا یک گرفتگی کمتر از یک میلیمتر در رگهای مغز انسان که موجب سکته مغزی میشود، در میان 160 هزار کیلومتر عروق خونی در بدن انسان خیلی کوچک و مسخره است؟
آیا وجود یک ریگ، با حجم کمتر از یک سانت، در میان آسفالت صاف یک بزرگراه 200 کیلومتری و چند باندی، که میتواند سبب سرنگونی موتور سیکلیت، یا در رفتن از زیر لاستیک خودروی جلویی و شکستن شیشه خوردوی پشت سر قرار گیرد و حتی سبب واژگونی گردد، خیلی کوچک است؟
پس چرا تا بحث از نظام حکمیانه الهی در تکوین و تشریع آفرینش، و نقش انسان و اثر اعمال و رفتارش به میان میآید، سعی دارند القا کنند که گناه کوچک و مسخره است و کسی به خاطر آن عقوبتی نمیبیند؟! آیا ظالمها، جانیها، فاسدها، فاسقها و ...، یک دفعه از گناه بزرگ شروع کردند؟ یا نتیجهی همان گناهان کوچکشان بود که به نظرشان مسخره نیز میآمد؟
پس، گناه کوچک و مسخره نداریم. هر چند که ممکن است مضرات برخی از گناهان از بعضی دیگر، کمتر باشد. با یک بمب میتوان خانهای را ویران کرد و خانوادهی ساکن در آن را کُشت؛ با یک دروغ، غیبت، نمّامی (سخن چینی)، فتنه و ... نیز میتوان همین کار را کرد، آن هم به صورتی که عواقبش طولانیتر (حتی تا چند نسل) و بسیار وخیمتر باشد. حال کدام یک گناه کوچک یا مسخره قلمداد میشوند؟!
کار برای کسی و انتظار مزد از دیگری!
این که دیگر طبیعیترین و مشهودترین قوانین و روابطی است که در زندگی خود نیز میبینیم و بر همین اساس کار میکنیم. گاه برخی حتی گناهی را کوچک و مسخره میبینند، اما این انتظار خود را که برای یکی کار کنند و مزدش را از دیگری بخواهند، بیجا و مسخره نمیبینند؟!
آیا میشود در مدرسهای تدریس کنید و حق التدریس را از مدرسهی دیگری مطالبه کنید؟ آیا میشود به کسی عشق بورزید، اما از دیگری انتظار عکس العمل داشته باشید؟ آیا میشود برای کسی ساختمان یا برجی بسازید، اما هزینه و پاداشش را از دیگری مطالبه کنید؟ حالا اگر کسی سرمایهای را به صورت امانت به شما داد، اما شما با این امانت برای خودتان و دیگری خانهای ساختید، آیا انتظار پاداش از کسی که امانتش را ضایع کردید نیز دارید؟! آیا این انتظارات بیجا از "کبر" نیست؟
دغدغهها:
گاه انسانی به خدا و معاد ایمان دارد، اما به جای حبّ الله، قلبش را مالا مال از حبّ نفس خویش کرده است، و بالتبع به جای ربوبیّت (صاحب اختیاری و تربیت امور) الله جلّ جلاله، طواغیت درونی و بیرونی را حاکم بر مملکت وجود خویش کرده است؛ او دوست دارد هم چنان گناه کند، هم چنان برای دیگری کار کند، هر چه توان، هنر و استعداد دارد را در راه خدمت به این حکام ظلم صرف کند، اما چون بالاخره میداند که خدایی و معادی هست، بهشت و جهنمی هست، میخواهد مالِک، صاحب و ربّ حقیقی از او بپذیرد و جایزه هم بدهد! او میخواهد با خدا کاری نداشته باشد، خودش و دیگران را بندگی کند، اما اگر لقمه نانی به گرسنهای داد یا دستی بر سر یتیمی کشید، خداوند منّان او را مستقیم پای حوض کوثر ببرد!
حُسن فعلی و حُسن فاعلی:
نظام تکوینی و تشریعی این عالم هستی، و بالتبع آخرت، بر اساس اندیشههای پراگماتیسمی بنا نشده است که در آن فقط «کار» اصل و مهم باشد. بلکه بر اساس رابطه "انسان" است با خدای خالق و حاکم.
در اسلام، تعریف انسان "ابزار کار" نیست و "کار" فقط ابزار و وسیله است. ابزاری برای رشد و تکامل.
از این رو «حُسنِ فعلی»، یعنی "کار خوب"، برای آن رشدی که سبب تقرب الهی و قرار گرفتن در بهشت الهی و حیات طیبه گردد، کفایت نمیکند. اگر بنا فقط بر "کار خوب" باشد، یک تراکتور، به مراتب بهتر از یک "انسان" زمین را شخم میزند، سگِ پلیس، بهتر از خود پلیس مواد مخدر را کشف میکند.
بلکه آن مقامات والا، برای "انسان" است؛ پس انسان خوب «حُسن فاعلی» با کار خوبش «حُسن فعلی»، مقبول و محبوب است و در بهشت جای میگیرد. از این رو «ایمان و عمل صالح» با هم قید شده است؛ پس بالتبع عمل خوب از انسان بد، حبط میشود. یعنی بقا ندارد. چون وصل به فانی (دنیا) است، نتایج محدودی به حد خودش را دارد که در دنیا نصیبش میشود و از نتایج اخروی آن محروم میگردد. آبی که به مرداب میرود، با آبی که به دریا و اقیانوس وصل میشود، یکسان نیستند و از یک سرنوشت برخوردار نمیباشند.
حال آیا این مسئلهی غامضی است که گفته شود: هر کس برای هر کس کار کرد، باید مزدش را نیز از همان انتظار داشته باشد و مطالبه کند؟ آیا نظامی جز این، حکیمانه و عادلانه است؟!
مرتبط:
- تعداد بازدید : 2313
- 2 بهمن 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون معاد