مگر «الله» اسم خاص خدا نیست که در قرآن کریم آمده است، پس چطور نام پدر پیامبر اکرم (ص) عبدالله بوده و مشرکین نیز در صلح حدیبیه گفتند بنویس «بسمک اللهم»؟ (دانشآموز/مشهد)
ایکس – شبهه: آری، الله «جلّ جلاله» اسم خاص خداوند متعال و یکتاست که در قرآن کریم نیز بسیار آورده شده است و از کثرت استعمال توسط مسلمین، به شعار آنها معروف شده است، اما دلیل نمیشود که اعراب و اقوام قبل از اسلام با این نام خاص خداوند متعال نا آشنا بوده باشند. بالاخره آیات قرآن کریم همه به زبان مخاطب وحی، یعنی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله (عربی) نازل شده است، لذا کلمهای در قرآن کریم وجود ندارد که در عربی مفهوم نباشد.
کلمه جلالهی «الله»، در اصل «ال اله» است. اله به معنای معبودی که هر گونه نقص، کاستی و نیستی از او سلب است یا به تعبیری «کمال محض» است، و بعضی گفتهاند که إله نیز از ریشه «وله» گرفته شده به معنی حیرت، چرا که عقول بشر از شناسایی (احاطه علمی به او) در حیرت و سرگردانی میماند و در هر حال جمع هر دو معنا نیز صحیح به نظر میرسد و «ال» نیز حرف تعریفی است که این اسم را خاص مینماید.
بیتردید از وقتی بشر خلق شده، مسئله الوهیت برای او مطرح بوده است، چه آنان که به «إله» واحد و اَحَد، اعتقاد آورده بودند و یا آنان که إلههای کاذب را نیز معبود خود گرفته بودند. لذا کلمه «الله» و «إله» برای عرب زبانان پیش از اسلام، چه اهل کتاب بوده باشند و چه مشرک و بتپرست، نه تنها غریب نبود، بلکه مدام آن را استعمال میکردند.
الف – کفّار و مشرکین نیز وجود «الله جلّ جلاله» را نفی نمیکردند و به همین نام میشناختند، منتهی مدعی میشدند که او خالق همه چیز است، حتی بتها و إلههای ما. لذا خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید اگر از همین کفار و مشرکین بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرده است، خواهند گفت: «الله».
«وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ» (لقمان، 25)
ترجمه: و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است مسلماً خواهند گفت: «الله»، بگو ستايش از آن خداست ولى بيشترشان نمىدانند.
مشرکین حتی وقتی غنیمتی، درآمدی یا قربانی داشتند، سهمی برای «الله» کنار میگذاشتند و سهمی برای إلههای کاذب خود کنار میگذاشتند و خداوند متعال جهالت آنان را مطرح نمود که سهم بتان به خدا نمیرسید، اما سهم خدا را هم به بتان و إلهها میدانند و البته به نام آنها خودشان بر میداشتند:
«وَجَعَلُواْ لِلّهِ مِمِّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُواْ هَذَا لِلّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَآئِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَى اللّهِ وَمَا كَانَ لِلّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَآئِهِمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ» (الأنعام،136)
ترجمه: و [مشركان] براى خدا از آنچه از كشت و دامها كه آفريده استسهمى گذاشتند و به پندار خودشان گفتند اين ويژه خداست و اين ويژه بتان ما پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمىرسيد و[لى] آنچه خاص خدا بود به بتانشان مىرسيد چه بد داورى مىكنند.
موحدین نیز همیشه با همین نام الله، یاد و ذکر حق تعالی می نمودند، چنان که حضرت سلیمان (ع) نامه خود را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کرد و پیش از او حضرت نوح (ع) کشتی را با «بسم الله» به حرکت درآورد و با «بسم الله» در خشکی نشاند.
الف – پس کلمه «الله» به عنوان اسم خاص خداوند متعال که مستجمع جمیع صفات کمالیه باشد، از قدیم الایام در لسان عرب شناخته شده بوده و حتی در زبانهای عبری، آرامی و سامی نیز به کار میرفته است. لذا این که نام کسانی «عبدالله» بوده باشد، آن هم اشخاصی چون پدر بزرگوار پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، که همه به دین حضرت ابراهیم علیهالسلام موحد بودهاند، عجیب و غریب نمیباشد.
ب – اما این که چرا کفار در صلح حدیبیه گفتند: به جای «بسم الله الرحمن الرحیم» بنویس «بسمک اللهم»؟ نه تنها مبین آن است که با اسم «الله» مشکل نداشتند و خودشان نامههایشان را با «بسمک اللهم – به نام تو ای خدا» شروع میکردند، بلکه حاکی از آن است که با واژهی «رحمان» مشکل داشتند و نمیخواستند که این اسم، یعنی رحمان، پشت اسم «الله» بیاید. البته نه این که معنای آن را نمیدانستند، بلکه نمیخواستند الله، رحمن معرفی گردد. لذا وقتی حضرت رسول اعظم صلوات الله علیه فرمودند: بنویس «بسم الله الرحمن الرحیم»، آنها با قسمت اول که «بسم الله» بود مشکلی نداشتند، ولی معترض شدند که «ما الرّحمن؟ ما نعرف الرّحمن الّا صاحب یمامه» یعنی: رحمان چیست؟ و ما بدین عنوان نمیشناسیم مگر آن مرد یمامهای را».
دقت شود که نگفتند رحمان کیست؟ چون معلوم بود که همان «الله» است، بلکه میگفتند: «رحمان دیگر چیست؟».
در صلح حدیبیه، سهیل بن عمرو به عنوان نماینده قریش، در تکذیب رحمان به همان «الله» قسم خورد و گفت: «امّا الرّحمن فوالله ما ادری ماهو و لکن اکتب باسمک الّلهمّ» یعنی: اما رحمن، پس سوگند به خدا نمی فهمم آن چیست؟ پس بنویس: باسمک اللّهم»، و منظور از «نمیفهمم» عدم درک معنا نبود، بلکه در زبان عرب، شدت رد و تکذیب را میرساند.
علت اصلی این دشمنی و لجاجت با اسم «الرحمن» که اولین صفتی است که در قرآن کریم به «الله» نسبت داده شده است، جامعیت آن است که نفی شرک «عبادی – اجتماعی» را مینماید، همه را تحت پوشش رحمت الهی قرار میدهد، تداوم این رحمت (الرحیم) را خاص موحدین و مؤمنین مینماید و این شناخت و باور برای نظام جاهلی سلطه به نام خدایان بسیار خطرناک بود و هست.
و این که وقتی پیامبر اکرم (ع) میفرماید نامش را محمد رسول الله (صلوات الله علیه و آله) بنویسند، باز او معترض میشود که ما تو را «رسول» و فرستاده «الله» قبول نداریم، اگر قبول داشتیم که دیگر مخالف شما نبودیم، نه این که بگویند ما «الله» را قبول نداریم.
جدید:
یادداشت سردبیر - شیاطین، عالِمِ صادقی که الگو شود را بر نمیتابند و کمر به نابودیاش میبندند
- تعداد بازدید : 28418
- 7 شهریور 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی توحید
نظرات کاربران
اسم الله فقط مختص خود پروردگار هست الله مگه ازاین اسم زیباتر هم داریم