پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
ابوحنیفه، بنیانگذار مذهب حنفی در اهل تسنن بود، و لقب این فرزند امیرالمؤمنین «ابن حنفیه» بوده است، لقبی که از تبار مادر به او رسیده تا مشخص باشد.
هیچ تردید ننمایید که گرفتن انتقام شهدای کربلا توسط مختار [به ویژه شمر، خولی، حرمله، عمر سعد و ...]، یاران و دوستداران این جنایتکاران را هم در آن دوران به خشم درآورد و هم پس از آن در طول تاریخ؛ چنان که مسلمانان واقعی، شیعیان و هر انسان فهیم و بصیر دیگر را نیز هم در آن زمان خوشحال نمود و هم در طول تاریخ.
از این رو، چه در زمان حیات و قیامش و چه پس از آن، هر گاه نام مختار به میان آمده، هم چنان قلوب عدهای شاد گردیده و بغض گلوی عدهای را فشرده است، چنان که هر گاه نام امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین علیهم السلام به میان آمده (یا بیاید) چنین بوده و خواهد بود.
وقتی خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: بعض عدهای تا حدی است که وقتی نام خداوند متعال و وحدانیت او به میان میآید، قلوبشان متنفر شده و به خشم میآیند، تکلیف مواجه با یاد اهل بیت علیهم السلام، یا بزرگانی چون سلمان، ابوذر، مالک، مختار و ... کاملاً روشن است؛ چنان که شاهدید در سالهای گذشته، چقدر در فضای مجازی علیه سلمان فارسی ضد تبلیغ شد!
●- اگر اسناد تاریخی مورد مطالعه قرار گیرد، معلوم میشود که اتهامات وارده بر مختار، بیشتر از سوی برخی مورخین اهل سنت وارد شده است، چنان که "ابن کثیر" او را "کذاب" خوانده است، اما روایات محکمی از اهل بیت علیهم السلام، در تأیید ایشان وجود دارد.
ماجرای نامه:
در كتاب «ذوب النضار» تألیف «ابن نما حلى» آمده است: پس از آنكه گروهى از سران شیعه براى یقین پیدا كردن به گفتار مختار مبنى بر نمایندگى از جانب محمد بن حنفیه به حضور او در مكه رسیدند، ابن حنفیه چنین گفت: «به سوی امام من و امامتان علی بن حسین بروید». آنان هنگامی كه نزد امام سجاد (علیه السلام) رفتند و علت ملاقات را درباره ادعای مختار مبنی بر اجازه داشتن قیام بیان كردند و امام (علیه السلام) فرمودند: «ای عمو (ابن حنیفه)! اگر كسی برای ما قیام [و خروج] كند بر مردم است كه با آن همراهی كنند و من این امر را به تو ولایت دادم پس هر كاری كه اراده كردی انجام بده.» این گروه از كنار امام سجاد (ع) خارج شدند در حالی كه كلام او را شنیده بودند و گفتند: «زینالعابدین (ع) و محمد بن حنفیه اجازه دادند.» و به این ترتیب این دسته از زعمای شیعهی كوفی دانستند كه قیام مختار، قیامی برای رسیدن به مناصب دنیوی نیست و هدف او تنها خونخواهی از شهدای كربلا و دفاع از اهل بیت علیهم السلام میباشد.
روایات موثق:
در شیعه بودن مختار هیچ تردیدی وجود ندارد، چرا که اساساً قیامش از حبّ علی و آل علی علیهم السلام و برای انتقام از جنایتکاران کربلا بود؛ پس بسیار واضح است که شیعه، به امامش دروغ نمیبندند، نامه جعل نمیکند و به این ترفندها و خدعهها متوسل نمیگردد. و اما چند روایت:
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
●- «به زودی ستمكاران، توسط كسی كه خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است كه مرتكب شدهاند، همانگونه كه بنی اسرائیل گرفتار عذاب شدند ... او جوانی از قبیله ثقیف است كه او را "مختار بن ابی عبید" میگویند.» (مقدس اردبیلی، احمد بن علی؛ حدیقة الشیعه، چاپ پنجم، ص 509)
سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام»
«پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط كن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نكند. به جای هر قتلی، كشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از اینها بگیرد» (بحارالانوار، ج۴۵، ص ۳۸۶؛ به نقل از رساله ذوب النضار، ابن نما)
حضرت علی بن الحسین، امام سجاد علیه السلام:
زمانی كه سر عبیدالله بن زیاد را به مدینه، نزد امام سجاد ـ علیه السلام ـ آوردند امام فرمودند: «كه هیچ كس از بنی هاشم نبود مگر اینكه به مختار درود فرستاد و در حق وی دعا كرد و نسبت به وی سخن نیك گفت.» و در روایات آمده که پرسیدند: حرمله چه؟! (طبقات الكبری، محمد بن سعد. بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1405، ج5، ص 285)
«حمد و ستایش، خدایی را كه انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید» (جامع الرواة، ج1، ص 22)
ملاقات فرزند مختار با امام باقر علیه السلام:
شیخ طوسی نیز روایتی را از عبدالله بن شریک چنین نقل نموده است:
«روز عید قربان در منا، خدمت امام باقر(ع)رسیدیم؛ در حالیکه امام(ع) در خیمهگاهشان نشسته بودند، ایشان شخصی را در پی سلمانی فرستادند تا بیاید و موی حضرت را اصلاح نماید.
من روبروی حضرت نشسته بودم که ناگهان پیرمرد محترمی از اهل کوفه بر امام(ع) وارد شد و خواست دست ایشان را ببوسد؛ اما حضرت نگذاشت، سپس رو به پیرمرد کرده فرمودند: شما کیستید؟
آن مرد عرض کرد: من ابوالحکم فرزند مختار بن ابیعبید هستم .
امام(ع) تا او را شناخت با وجود آن که فاصله کمی با آن مرد داشت، دست او را گرفت و به نزدیک خود کشاند تا جایی که نزدیک بود روی زانوی خود بنشاند، سپس او را در کنار خود جای داد .
فرزند مختار رو به امام (علیه السلام) کرد و عرض نمود: خداوند کارت را اصلاح کند؛ مردم درباره پدرم حرفهای زیادی میزنند و چیزهایی میگویند؛ اما حق همان است که شما بفرمائید.
امام (علیه السلام) پرسید: چه میگویند؟ گفت: میگویند کذّاب؛ امام (علیه السلام) با شگفتی فرمود: سبحان الله؛ به خدا سوگند پدرم به من خبر داد که مهر مادر من همان پولی بود که مختار برایش فرستاده بود، سپس ادامه داده و فرمودند: مگر او نبود که خانههای خراب ما را از نو ساخت؟ مگر او قاتل قاتلین ما نیست؛ مگر او خونخواه ما نبود، خدا رحمتش کند. به خدا سوگند پدرم به من خبر داد که هر گاه مختار به خانه فاطمه دختر امیرالمومنین (علیه السلام) وارد میشد، آن بانو او را احتراگم میگذاشت و فرش برایش میگستراند و متکایی میگذاشت مختار بر آن مینشست و از او حدیث میشنید.
آنگاه امام باقر(ع) رو به فرزند مختار کرده فرمودند: خدا پدرت را رحمت کند، خدا پدرت را رحمت کند او حق ما را گرفت و قاتلین ما را کشت و به خونخواهی ما قیام کرد. (رجال کشی، کَشّی، محمد بن عمر، ص125 – 126 و رجال ابن داود، ص513.)
مرتبط:
لطفا بطور شفاف بفرمایید مختار ثقفی که در تاریخ هم مذمت شده و هم تایید بوسیله برخی احادیث چه شخصیتی دارد؟ (19 آبان 1393)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
آیا جعل نامه ابوحنفیه توسط مختار صحیح است و اگر صحیح است آن را چگونه توجیه میکنید در واقع هدف مختار از این کار چه بود؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9436.html
کلمات کلیدی:
تاریخی