چرا بیشتر مردم، راجع به امامانی چون امام علی النقی (هادی) علیه السلام، چیز زیادی نمیدانند؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): شناخت راجع به اصل مسئله "امامت"، با شناخت "امامان علیهم السلام" متفاوت است و معمولاً مردم در سطح قابل قبولی، با "ولایت و امامت" آشنا هستند؛ وگرنه تشیع باقی نمیماند! هر چند که بیش از شناخت، باور دارند، چنان که از توحید نیز چیز زیادی نمیدانیم، اما از آن مقدار شناختی که برای باور، اعتقاد و ایمان لازم باشد، برخوردار هستیم.
اما "شناخت امامان علیهم السلام" نیز دو بخش دارد: یکی مقام، جایگاه، شأن و منزلت امام است (یعنی همان ولایت و امامت شناسی، در مورد امامی خاص) - امام رضا علیه السلام فرمودند: اگر تمامی دانشمندان، ادیبان و ... جمع شوند، حتی یکی از شئون امام را نمیتوانند کامل بشناسند و در مورد آن، آنطور که باید سخن بگویند، پس این تلاش باید به صورت مستمر و جدی ادامه یابد – اما دیگری شناخت شخص امام، چون حضرت علی یا امام هادی یا سایر امامان علیهم السلام میباشد که به آن "شناخت شناسنامهای" گفته میشود، یعنی علم و اطلاع راجع به اصل و نسب، تاریخ تولد، تاریخچهای از زندگی [و سیره]، تعداد فرزندان، و نیز چگونگی و تاریخ شهادت، محل تولد و محل دفن! البته چنین شناختی، برای کفار یا هر کسی که مطالعات تاریخی نماید نیز میسر میباشد. لذا مهم، شناخت شخص امام، به ولایت و امامت ایشان است؛ وگرنه معاویه لعنة الله علیه نیز امیرالمؤمنین علیه السلام را میشناخت و خوب هم میشناخت.
چند عامل مؤثر در میزان شناخت:
الف – تبلیغات: تبلیغات، به شکل "عام و فراگیر" و نیز "خاص و تخصصی"اش، از عوامل بسیار مهم در میزان و چگونگی شناخت میباشد.
شیعیان، امیرالمؤمنین علیه السلام را میشناسند، چون اولین جانشین رسول خدا صلوات الله علیه و آله و بالتبع امام اول شیعیان است؛ لذا از روز غدیر خم تا به امروز، مسئله ولایت و امامت ایشان، مورد مطالعه، تحقیق، کتابت، بحث و گفتگو قرار گرفته است. توجه به خطبه غدیر خم به لحاظ علمی و بزرگداشت عید غدیر به لحاظ تاریخی و حفظ شعائر، همه سبب شناخت بیشتر شده است و البته همزمانی ضرب و شهادت با شبهای قدر نیز بر این شناخت و پیوند افزوده است.
شیعیان، امام حسن و امام جسین علیهما السلام را خوب میشناسند، و البته امام حسین علیه السلام را بیشتر. اگر به سببهای این عمومیت شناخت توجه کنید، معلوم میشود که علت نخست این است که این دو بزرگوار، نوههای عزیز پیامبر و فرزندان علی و فاطمه علیهم السلام بودهاند، و علت دیگرش، نقش ریشهای معاویه لعنة الله علیه در دشمنی و اسلامزدایی و خصومت با این سه امام بزرگوار میباشد و سپس، ماجرای اسفبار، و البته آموزنده و حیاتبخش کربلا و عاشورا.
بدیهی است که وقتی یک ایران و سپس سرتاسر جهان اسلام [تشیع]، سیاهپوش میشود، از علما و دانشمندان گرفته تا عوام و حتی بیسوادترین و ضعیفترین اقشار جامعه، حتی برخی از مسیحیان و ...، با شرکت در مراسم و مجالس، کربلا، عاشورا و نهضت حسینی علیه السلام را زنده نگه میدارند ...؛ معلوم است که توجه و شناخت نیز بیشتر میشود.
مردم ما [در ایران]، امام رضا علیه السلام را بیشتر از پدر بزرگوار ایشان، امام کاظم علیه السلام میشناسند؛ چرا که ایشان به خاطر فشار مردم، به ایران آورده [تبعید] شدند و مردم او را "سلطان الهی" خود دانستهاند و حرم شریفشان نیز در ایران است. اما قطعاً برای شیعیان عراق، کاظمین، یا کویت و اردن چنین نمیباشد.
دو – نیاز و رجوع: تودهی مردم که "عوام الناس" میباشند [که حتی ممکن است یک استاد دانشگاه نیز جزو عوام باشد]، بیشترین شناخت را از راه "نیاز و رجوع" خودشان به دست میآورند، نه از تعقل، تفکر، مطالعه، تحقیق و ... . حتی خداوند متعال را نیز بیشتر اینگونه میشناسند! لذا سریعاً نیز در معرض شبهات قرار میگیرند و تا با مشکلی مواجه شده و دعایی میکنند، معترض میشوند که «پس چرا خدا دعای مرا مستجاب نکرد»!
اختناق و فشار وارده بر شیعه، سبب گردید که آنها حتی به فرزندان بیاموزند که حتی به هنگام بلند شدن از زمین "یا علی" بگویند. در ماه مبارک رمضان، به یاد کریم اهل بیت، امام حسن علیه السلام، نان خیرات کنند، در شبهای قدر از مقامات و مظلومیتهای مولایشان بگویند و در دههی محرم و اربعین، با برپایی عزاداریها و تظاهراتهای شکوهمند، به ایشان و باب الحوائج متوسل گردند. برای رفع مشکلات خودشان به "باب الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام" توسل کنند و برای برخورداری از خانه و کاشانه، به "امام جواد علیه السلام" متوسل شوند؛ و در ضمن افتخار نمایند که از منتظران ظهور حضرت امام مهدی علیه السلام میباشند که مشکلات را برطرف نموده و جهان را اصلاح خواهد نمود.
بنابراین، مردم به تناسب "نیاز و بالتبع رجوع"، یک امام را بیشتر میشناسند؛ و البته اشکالی هم ندارد، خیلی هم خوب است، اما این مقدار خیلی کم است و مبتنی بر توجه به "خود" میباشد.
خاطرهای از آیت الله العظمی بهاء الدینی رحمة الله علیه:
ایشان تعریف نمودند که در دوران طلبگی، به همراه طلابی چند از دوستان، برای این که هر کدام حاجت خود را عرضه دارند و توسل جویند، به زیارت حرم شریف امام رضا علیه السلام مشرف شدند.
در هتل یا مهمانسرایی، جای گرفتند و چون رسم برخی از بزرگان و عارفان حقیقی این است که ابتدا به زوار خدمت کنند و سپس به زیارت بروند، ایشان گفتند: «من ماندم، تا وسائل آسایش همراهان (تهیه غذا و ...) را فراهم سازم و آنها به حرم رفتند و بازگشتند. روز دوم و سوم نیز به همین منوال گذشت، تا آن که همراهان معترض شدند که شما چرا به حرم نمیروید، پس تا اینجا آمدهایم برای چه؟ درست نیست که سه روز از اقامت بگذرد و شما به زیارت نروید و ...!
ایشان در پاسخ گفتند: «من همان روز اول که رسیدم، از پنجره گنبد را دیدم و سلامی عرض کردم؛ آقا امام رضا علیه السلام را دیدم که پس از سلام به من فرمودند: «سید رضا، تو این بار برای زیارت ما نیامدی، بلکه برای حاجت خودت آمدهای، حاجتت را دادیم، میتوانی برگردی»! ایشان افزودند: «دیگر خجالت میکشم که به حرم بروم»!
امام هادی علیه السلام:
امام علی النقی، ملقب به امام هادی علیه السلام، در سال 212 هجری قمری، متولد شدند. در سال 220 هجری قمری، پس از شهادت پدر بزرگوارشان، امامت و ولایت الهی را عهدهدار شدند. این مأموریت، 34 سال طول کشید و در سال 254 هجری قمری، در دوره حکومت عباسیانِ امام کُش، و به دستور خلیفه وقت، "معتمد عباسی" به شهادت رسیدند، و در شهر سامرا که مرکز نظامی حکومت نیز بود، دفن گردیدند.
●- به ویژه پس از عاشورا، فعالیت تمامی امامان علیهم السلام، در عرصهی فرهنگی، به احیای مجدد اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله، اختصاص یافته است، چرا که اسلام کاملاً وارونه شده بود و به اسلام معاویهای و یزیدی (اسلام اموی) و سپس "اسلام بنی العباسی"، تغییر چهره داده بود [چنان که در عصر ما اسلام امریکایی و انگلیسی رواج یافته است] ، و البته نقش مهم و اصیل "فرهنگ – تعلیم و تربیت – اطلاع رسانی – آموزش و تبلیغ"، در بیداری، هوشیاری، بصیرت، جهتگیری و حرکت مردم" همینجا روشن میشود؛ چرا که تمامی امامان علیهم السلام را ترور کردند و به شهادت رساندند! در حالی که به حسب ظاهر، کارشان درس و بحث و تبلیغ بود. چنان که آیات عظام و دانشمندان اسلامی ما را چون «آیات عظام دستغیب، مدنی، بهشتی، مطهری، محمد باقر صدر و ...» را همان ابتدای کار به شهادت رساندند! دشمن میداند چه میکند، و ریشهای ضربه میزند!
●- مأمون، نه تنها بسیار خبیث و جانی، بلکه بسیار دانا و زیرک نیز بود. او در زمان تبعید امام رضا علیه السلام، تحت عناوینی چون: "گفتگوی ادیان – گفتگوی تمدنها و ..."؛ مبالغ بسیاری را به ترجمهی اندیشههای یونان باستان، هندوها و اندیشههای انحرافی در اسلام اختصاص داد و از مبلغان آنها خواست که به ایران بیایند؛ در میان مردم نیز جانماز آب میکشید که «ما بر حق هستیم، پس ترس و نگرانی نداریم، به ویژه با توجه به این که پسر عموی ما، علی بن موسی الرضا، پاسخ همه را میدهد»! اگر چه حتی اجازهی یک خطبه عید فطر نیز به ایشان نداد!
بنابراین، در دورهی ایشان، به غیر از مذاهب گوناگون به وجود آمده در شیعه و سنّی، اندیشههای انحرافی و التقاطی اشاعره و معتزله نیز بیشتر رواج یافت. خرافههای کفار نفوذی به یهودیت و مسیحیت، خرافههای تورات و انجیل، حتی تا حد قایل شدن به جسمیت برای خداوند متعال، در اندیشههای اسلامی نیز نفوذ و رسوخ نمود. و این یعنی ریشهکنی "توحید"، که اصل اول و اساسی اعتقادات اسلامی میباشد؛ و البته در تمامی احوال، عدم مشروعیت حکومت بنی عباس را تبیین مینمودند.
*- دشمنان، همیشه ما را به ظواهر و اختلافات ظاهری [در فقه یا اخبار گذرای روز] مشغول داشته و میدارند، اما خودشان ریشهای کار کرده و میکنند [چنان که هنگام مشغولیت اذهان به افزونی استفاده از روغن پالم در لبنیات، شدیدترین احکام (مثل کرسنت) در دادگاههای بین المللی، علیه جمهوری اسلامی ایران صادر میشود] و یا در عین حال که امریکا و انگلیس (صهیونیسم بین الملل)، تمام اسلام و جهان اسلام را هدف گرفته است، مردمانی به اختلافات مذهبی و قومی، تا حد کشتار یکدیگر مشغول شدند!
●- هدف دشمنی با پیامبر، اسلام حقیقی، قرآن مجید و امامان علیهم السلام، "اصل توحید" بود، که البته ضمن تحریفات اندیشهای، با دشمنی سرسختانه با حجج الهی محقق میگردید.
بنابراین، کار ایشان، ضمن تبیین، آموزش و تبلیغ اسلام ناب در عرصهی اصول و فروع، کادرسازی بود، چنان که به ویژه از دوران امام رضا علیه السلام، بیشتر شکل گرفت. هم چنین مبارزه با گروهها و جریانهای انحرافی، و همچنین تعلیم و تربیت دانشمندانی که ضمن تقوا و خودسازی، به علوم قرآن و حدیث مسلط باشند و بتوانند احادیث درست را نشر و تعلیم دهند.
دانشمندان و محدثان بزرگی، از شاگردان ایشان بودهاند که بالغ بر 185 نفر از آنها کاملاً شناخته شده میباشند. بزرگانی چون: حضرت عبدالعظیم حسنی – فضل بن شاذان – علی بن مهزیار اهوازی – ابراهیم بن عبده نیشابوری و ... .
زیارت جامعه کبیره:
زیارت جامعه کبیره، از امام هادی علیه السلام میباشد که نه تنها یک زیارتنامهی فاخر و غنی، بلکه سراسر تبیین معارف بلند اسلامی، به ویژه در توحید و سپس ولایت و امامت شناسی میباشد.
شهادت امام هادی علیه السلام:
در مورد عامل شهادت امام هادی علیه السلام در شهر سامراء، دو نقل قول وجود دارد. برخی آوردهاند که معتمد عباسی دستور قتل ایشان را صادر نمود، و برخی دیگر آوردهاند که این دستور در زمان خلافت "معتز" و توسط وی صادر شد. در هر حال ایشان در همان شهر به شهادت رسیدند و پس از شهادت نیز فرزندشان امام حسن عسکری علیه السلام بر پیکر مطهر پدر نماز گزاردند و پس از تشییع جنازه، ایشان را در منزل خودشان به خاک سپردند. پس حرم فعلی، منزل ایشان بوده است.
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
چرا بیشتر مردم، راجع به امامانی چون امام علی النقی (هادی) علیه السلام، چیز زیادی نمیدانند؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9941.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2714
- 27 مرداد 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی