بسیار در فضای مجازی هستم، چه فراوان است ضد تبلیغ علیه اسلام، با تِم کوروش پرستی! پاسخهای بسیاری نیز میدهم که هیچ اثری ندارد و ...؟ (سوم علوم انسانی – تنکابن)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): این جوّهای ضدتبلیغی علیه اسلام عزیز، همه ریشه و اهداف سیاسی دارد، وگرنه نه کوروش را میشناسند و نه به ایران و ایرانی علاقهای دارند.
انتظار نداشته باشید که پاسخهای شما را، هر چند بسیار علمی، منطقی، فلسفی و متقن باشد، بپذیرند؛ گمان نکنید که هر کس ضد اسلام موضعی میگیرد، لابد نمیداند و اگر شما یا دیگران بگویید تا بداند، دیگر مشکلش حلّ میشود و تسلیم خداوند متعال میگردد، اگر تمامی انسانها اینقدر صادق و با اخلاص بودند که امروزه جهان به این درجه از انحراف و ظلم نمیرسید.
پس، بسیاری از انسانها، شیطانپرست و خودشان شیطان هستند؛ شیطان یعنی کسی که از رحمت خدا دور شده و دیگران را نیز دور میکند؛ یعنی کسی که از صراط مستقیم منحرف شده و دیگران را نیز منحرف میسازد. آیا ابلیس لعین، بیش از این افرادی که با دشمنی و با بغضی بسیار آشکار، علیه اسلام عزیز ضد تبلیغ میکنند، خدا و حقایق عالم هستی را نمیشناخت و علمش به مراتب بیشتر نبوده و نیست؟! پس چرا دشمنی میکند؟! معلوم میشود که تمامی شیطنتها، و انحرافات، فقط به خاطر "ندانستن" نیست، بلکه عمدتاً به خاطر "نخواستن" است.
سؤالی بسیار مهم در عرصهی ضد تبلیغ:
چرا این همه مبحث کوروش، ایرانی، عربی جلوه دادن اسلام و ... را مطرح میکنند؟! اگر کسی خدا، رسول او صلوات الله علیه و آله، قرآن و اسلام را قبول نداشته باشد، او مخالف یک جهانبینی و ایدئولوژی بسیار روشن است، خب میتواند با دلایلی "درست یا غلط"، آن را رد کند. چه ربطی به کوروش یا عرب و عجم دارد؟ مگر برای ما و بقیه فرقی دارد که هگل، مارکس، کانت، دکارت، بوعلی، ملاصدرا، فوکو، باومن، سندل یا ...، اهل کجا بوده و یا هستند؟! مگر محل تولد یک مدعی (دعوت کننده)، یا زبانی که با آن سخن میگوید و یا سال تولدش، از پایهها و اصول منطق اوست و مگر کسی میتواند که "دیالیکتیک هگلی" را به خاطر آلمانی بودن او رد کند؟! یا فلسفهی ارسطو را به خاطر یونانی بودن و یا دیرینه بودن او رد کند؟! پس چرا نوبت به اسلام عزیز که میرسد، بحث از عرب و عجم (ایرانی، ترک و ...) و یا قدمت زمانی آن میکنند و به کوروش و ایران در سه هزار سال پیش متوسل میشوند؟!
پاسخ:
دقت کنیم که "علوم و اطلاعات = شناخت"، یک مقوله است و "اعتقادات، گرایشات، تعلقات و وابستگیها" که همه ریشه در "محبت" دارد، یک مقولهی دیگر است، و مکرر بیان گردید که انسان در نهایت به دنبال چیزی (هدفی) میرود که آن را دوست دارد و نه چیزی که آن را میشناسد. «انسان، عاشق وصال و لقای محبوب و معشوق است، نه مشتاق دیدار معروف (شناخته شده)». چنان که همگان مرگ را میشناسند و میدانند که گریزی از آن نیست، اما همگان مشتاق ملاقات فرشتهی مرگشان نیستند.
از این رو، اگر قرار باشد که محبت، مودت، گرایش و میل انسان به چیزی را از او بگیرند، حتماً و قطعاً باید جایگزینی (آلترناتیوی) برای او قرار دهند. چنان که "إله"ها و "ربّ"های دروغین را جایگزین إله و ربّ حقیقی قرار میدهند.
قویترین آلترناتیوها، پس از خداگرایی و دین:
قویترین کشش هر انسانی، به خداپرستی، خداجویی و خدادوستی میباشد و بالتبع آن خدایی که میپرستد، به "دینی" گرایش پیدا میکند که میشود عبادت او متناسب با خدایش.
گرایش به خدا و دین، یک امر فطری است، و اکتسابی نیست که برخی بگیرند و برخی نگیرند. لذا هر انسانی حتماً معبود، إله و محبوبی دارد و برای رسیدن به او، راه و رسمی (دینی) برگزیده است، خواه حق باشد یا باطل.
پس از دینِ حق، که نگاه به توحید، معاد و بازگشت به سوی محبوب حقیقی دارد، انسان میماند و دنیایش و در تعامل با دنیا، دو نیاز و بالتبع کشش قدرتمند دارد، که عبارتند از: «درون و بیرون».
شهوت - در دنیای درونی و تعامل با خودش، قویترین عامل و کشش، همان "شهوات" است.
کسی که خودنگری دارد، نگاهی به توحید و معاد ندارد، اولین و قویترین حسّی که دارد، همان شهوات گوناگون اوست که شهوت جنسیاش، قویتر است. از این رو در ضدتبلیغ و جایگزینی، پیش و بیش از هر چیزی، شهوت جنسی را جایگزین میکنند و همگان را به سوی "فرهنگ واحدِ" شهوتپرستی و شهوتگرایی میخوانند تا بتوانند با واحدسازی فرهنگ، نظام سلطهی (حکومت جهانی واحد، به سبک امریکایی) را حاکم کنند.
کسی (یا جامعهای)، سمت و سوی نگاهش "شهوت" بود و هدفی جز ارضای آن (جلب رضایت محبوب) نداشت، وقتی با شخص، عکس یا فیلمی شهوانی مواجه میشود، دیگر کاری ندارد که محرک شهوت او، ایرانی است، یا عرب، یا انگلیسی، یا امریکایی، یا چینی و کرهای. دیگر کوروش پرستی، یا حمله اعراب به ایران، یا سیصد سال سلطه و استعمار انگلیس و یا یک قرن جنایات امریکا یادش میرود و دین و دنیا و آخرت خود را، با بندگی و ذلت تمام، به لحظاتی نگاه به بدن یک فاحشهی بیمقدار (از هر ملیتی)، میفروشد.
جامعه – پس از "شهوات"، قویترین نیاز و بالتبع کشش انسان، به تعامل با دیگران میباشد که "جامعه" یا همان "مدنیت" را شکل میدهد و در این تعامل بیرونی است که دستهبندیهایی چون: ملیت، نژاد، رنگ، زبان، مرزهای جغرافیایی و ... مطرح میشود.
از این رو در ضد تبلیغ علیه السلام، پس از "شهوت" که در تمامی انسانها یکسان است و هیچ حدّ و مرز ملی یا جغرافیایی ندارد، بر گرایشات و تعصبات "ملی – میهنی"، تکیه میکنند. در واقع "حبّ وطن، وطنگرایی، ملیگرایی و گرایشات ناسیونالیستی" را به عنوان یک آلترناتیو در جایگزینی خداگرایی و دین گرایی و معاد گرایی قرار میدهند.
کوروش – همه میدانند که ایران عزیز ما، اولین جامعه (یا جزو اولین جوامعی) است که در آن "مدنیت" تا به حد "حکومت" شکل گرفته است و البته کشورهای قدیمی و حتی قدرتمندتر دیگری نیز (مانند یونان) بودهاند. لذا ایران آن زمان، کوروش، داریوش و ... فراوان داشت، اما افلاطون، ارسطو، سقراط، بقراط و ... نداشت. برای ما یک نوشتهای به نام "کتبیه کوروش یا داریوش" مانده است، اما فلسفه یونان باستان، و حکمت افلاطونی یا ارسطویی، هنوز در جهان مطرح است.
در طی 2500 سال تاریخ حکومت سلطنتی و پادشاهی در ایران، صدها پادشاه با نژادهای ایرانی و غیر ایرانی بر این مملکت و ملت حکومت کردند که یکی از دیگری، جاهلتر، ظالمتر و دیکتاتورتر بودند، و سبب عقبافتادگی این ملت بزرگ، از علم، فلسفه، صنعت، مدنیت، فرهنگ و ... در مقایسه با یونان باستان یا سایر ملل در طول تاریخ شدند. آن موقع که حکومتهای اروپایی، نظامی اقتصادی، نظامی، سیاسی و اجتماعی خود را شکل میدادند، پادشاهان ما، خاک کشور را در مقابل چند فاحشهی موطلایی اروپایی تقدیم میکردند.
در این میان، چند پادشاه مقبولتر (تعدادشان کمتر از انگشتان یک دست میشود) نیز بر این حکومت کردند که سرآمد آنها "کوروش" میباشد.
حال اگر هر آن چه راجع به تاریخ کوروش میگویند را درست و مستند فرض کنیم، در نهایت اقرار خواهیم داشت که او پادشاهی دانشمند، نابغه، توانا، قدرتمند، مدیر و مدبر بوده است؛ همین.
خب این چه ربطی به پرستش و "کوروش پرستی" دارد؟ آخر کدام انسان (حتی نیمه عاقلی)، یک شخصی را که نزدیک به سه هزار سال پیش میزیسته، میپرستد؟! این که خود از بارزترین و جاهلانهترین انواع "بتپرستی" میباشد. و کدام (حتی نیمچه عاقلی)، واقعیات یا اوهامی تحت عنوان تاریخچهی کوروش را "دین – اگر چه باطل"، قلمداد میکند. مگر کوروش ادعای خدایی یا نبوت داشت، مگر کوروش، اول و آخر عالَم خلقت است؟ مگر بازگشت انسانها به سوی کوروش است؟ مگر با کوروش کوروش گفتن، انسان خود و عالَم هستی را میشناسد و ...؟!
پس این شعارهای به ظاهر ملیگرایانه و به واقع علیه رشد یک ملت، پس از رواج شهوتگرایی، به عنوان قویترین آلترناتیو، مقابل "خداگرایی و دینگرایی" مطرح میشود.
نظام سلطه:
نظام سلطه، که هدف حکومت جهانی به فرمانروایی امریکا را تعقیب میکند، وجود ادیان، فرهنگها، اعتقادات، کششها و گرایشهای متفاوت و گاه متضاد را مهمترین عامل مقاومت ملتها و قویترین سد راه خود قلمداد میکند. از این رو در سرتاسر جهان، تلاش برای سلطهی فرهنگ واحد دارد.
"فرهنگ واحد"، فقط با استیلای فرهنگ "لذتگرایی" به عنوان "هدف غایی" در میان تمامی ملتها، منتشر و حاکم میشود، لذا "شهوت جنسی" را در اولویت تبلیغات خود قرار دادهاند، تا آنجا که برای رییس جمهور امریکا (اوباما و ...)، به عنوان بزرگترین و به حسب ظاهر قدرتمندترین کشور و حکومت دنیا، امری مهمتر از رواج همجنسگرایی، قانونی کردن ازدواج همجنس بازان، قانونی کردن همخوابی نظامیان با حیوانات و ... وجود ندارد!
اما در خصوص "ملیگرایی"، دو موضع متفاوت و متضاد دارند. در کشورهایی که رنگ و بوی فرهنگ دینی به طور کلی پاک شده یا از بین رفته، به ملیگرایی میتازند و سخن از برداشته شدن مرزها و تشکیل حکومتهای واحد و ادارهی آنها به صورت ایالتی و ولایتی میدهند، اما در میان مللی که گرایش دینی (به ویژه اسلام) دارند، "ملیگرایی" و آن هم به صورت شعاری و با بازگشت به هزاران قرن در گذشته را، به عنوان یک آلترناتیو در مقابل دین، قرار میدهند. و این دم از کوروش زدن، یا قرار دادن شعارهای «ایرانی، عربی و ...» در مقابل شعایر توحیدی و قرآنی، تبلوری از همین سیاست است.
پس فریب نخوریم. این شعار دهندگان نه کوروش پرست هستند و نه اصلاً علاقه و غیرتی در خصوص کشور و ملیت ایرانی دارند. به فرض که خدا، معاد، رسول (ص)، قرآن، اسلام و ... را قبول نداشته باشند، چرا هیچ گاه از سلطهی انگلیس و امریکا که به تاریخشان نزدیکتر و حتی معاصر است نمیگویند و فقط میگویند: «ما ایرانی هستیم، کوروش داشتیم، اعراب چهارده قرن پیش به ما حمله کردند؟!» اینها همه وسیله فریب و آلترناتیوی برای فرهنگ زدایی و خداپرستی، معادگرایی و اسلام این ملت است که مزاحم سلطهی آنان گردیده است، وگرنه حتی برای یک شکلات خارجی، غش میکنند و کوروش و داریوش را از یاد میبرند.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
در فضای مجازی، ضد تبلیغ علیه اسلام، با شعار کوروش پرستی فراوان است و پاسخهایی که میدهم نیز تأثیر ندارد.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7911.html
- تعداد بازدید : 2646
- 9 مرداد 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی جنگ و جهاد اندیشه و مباحث نظری