رفتن به مناطق جنوب چه فایدهای دارد که این همه هزینه میکنن، هزینهشم به کنار، این روایتگر، با احساسات جوونا بازی میکنن، بچه مردم اونقدر گریه میکنه که بیهوش میشه؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): جنگ، بازی نیست و روایتگر نیز با احساسات بازی نمیکند، بلکه عواطف، با دیدن آثار و شنیدن وقایع، بیدار و فعال میشوند.
یقین بدانید که اگر در رشد دانش، بینش و نیز استحکام ایمان و یقین و هم چنین در ایجاد انگیزهها و عزمهای مفید، فایدهای نداشت، مورد این هجمه در فضای مجازی و فضای شایعات افواهی قرار نمیگرفت.
●- مگر دیدن مسابقات فوتبال به صورت مستقیم در ورزشگاهها و غیر مستقیم [با پخش مستقیم] در رسانهی ملی، با این هزینههای سرسامآور، چه فایدهای دارد؟! یا دیدن برنامههای سرگرمی، مانند: دور همی، خندوانه و ...، با آن همه هزینههای سنگین، به جز خوانندهشناسی و هنرپیشه شناسی، چه فایدهای دارد؟! یا همینطور دیدن فیلمها و سریالهای ایرانی سبُک، و کرهای مسخره، یا هالیوودی و بالیوودی که واقعاً اهانت به شعور مردم است، چه فایدهای دارد؟!
●- امروزه در سرتاسر جهان، "تاریخ" بسیار مهم و حتی مهمتر از "فلسفه و منطق" شناخته شده است، چنان که شاهدیم در بسیاری از کشورهای اروپایی (مانند فرانسه)، ضمن سرمایهگذاری گسترده در مقولهی تاریخ، رشتهی تحصیلی "منطق" را از دانشگاهها حذف کردهاند! در حالی که تاریخ اطلاعاتی از گذشته میدهد، اما "منطق"، مهندسی چگونگی درست فکر کردن را میآموزد.
●- امروزه ابر قدرتها (امریکا و انگلیس)، نه تنها حفظ و انتقال تاریخ، بلکه تحریف تاریخ [حتی تاریخ کشور خودشان] را یکی از ضروریات سیاسی و فرهنگی، برای تحقق نظام سلطه قلمداد میکنند، تاریخ کشورهای دیگر را نیز تحریف میکنند و حتی برای اقوام بیتاریخ، با هزینههای کلانی که به خودشان تحمیل میکنند، تاریخ میسازند! و جالب آن که بدانید، برای توجیه این خیانت به بشریت، تحت عنوان «پست مدرنیسم»، فلسفه میبافند که «ما مجبور نیستیم تاریخ گذشته را آن طور که بوده بپذیریم، بلکه میتوانیم آن را چنان که دوست داریم، ببافیم و به تصور و تصویر درآوریم»!
●- امروزه در جهان، هنوز فیلم سینمایی برای جنگهای اول و دوم جهانی میسازند، فیلم سینمایی برای حمله امریکا به ویتنام میسازند و حتی فیلم سینمایی دربارهی تاریخ گذشته و حال ایران میسازند و هر دروغی را که میخواهند، با تهییج احساسات، به اذهان عمومی جهانیان القا میکنند!
●- امروزه در جهان، در تمامی مناطق جنگی، حتی بناهای تخریب شده در زمان جنگ و نیز اسناد و ابزار جنگی تاریخی خود را حفظ میکنند، در معرض تماشای همگان قرار میدهند و تورهای مسافرتی عمومی و تخصصی راه میاندازند.
***- چرا نوبت به جمهوری اسلامی ایران و جنگی که معاصر بوده و هنوز نیمقرن نیز از پایان آن نگذشته است میرسد، میگویند: «این بازدیدها چه فایدهای دارد»؟! آیا حتی از بازگویی و انتقال مصیبتهای تحمیلی و ذکر رشادتهای این ملت نیز باید محروم باشیم؟! یعنی اختناق مدرن تا این حد؟!
●- رژیم بعثی صدام در عراق، در این تجاوز نظامی، از سوی تمامی قدرتهای جهانی و در مجموع حدود شصت کشور حمایت شد، در واقع یک جهانی بود علیه ایران.
میگها و سوخوفهای شوروی (سابق)، آواکسهای امریکایی، موشکهای کروز فرانسوی، تانکهای چیفتن انگلیسی، ناوهای ایتالیایی، بمبهای شیمایی آلمانی، سلاحهای سبک اسرائیلی، فرماندههان نظامی مصری، پولهای عربی و بالاخره رسانههای کلان و زنجیرهای صهیونیستی در سرتاسر جهان، و حتی سازمانهای بینالمللی و ...، همه در جبههی صدام حضور مستقیم یافتند!
●- آیا به نسل فعلی خود نشان ندهیم که مدعیان دموکراسی، لیبرالیسم، حقوق بشر و ... با این پیشرفت علم و تکنولوژی، با این کشور و این ملت چه کردند، و نوجوانان، جوانان و مردم ایران، که نیرو، سلاح و حتی لباس و خوراک مناسبی هم نداشتند، با چه اخلاص، هوش، تدبر، برنامهریزی و رشادت و ایثار، چگونه تمامی این قدرتها را شکست دادند؟!
●- در همان ابتدای جنگ علیه کشوری که از یک سو تازه انقلاب کرده و نوپا بود، هنوز از ارتش و نیروهای منظم و نامنظم برای جنگهای منظم و نامنظم برخوردار نبود و از سویی دیگر جنگها و ترورهای داخلی و تحریم خارجی نیز بر آن تحمیل شده بود، ظرف یک ماه، شهرهای نفتشهر، قصرشیرین، مهران، سومار، فکه، بستان، خرمشهر، هویزه، موسیان، نوسود و بیش از ۳۰۰۰ روستا را به تصرف بیگانه درآمد و دیری نگذشت که بخش عظیمی از سرزمینهای غرب و جنوب کشور (به ویژه خوزستان) – شاید نزدیک به 20 هزار کیلومتر مربع از خاک کشور -، به تصرف نظامی بیگانگان درآمد تا هدف دیرینهی تجزیهی سرزمین ایران، محقق گردد!
●- این جنگ را طولانیترین جنگ قرن خواندند و بیتردید اگر ایران در این جنگ، حتی با از دست یک دهم اراضی اشغال شده، شکست میخورد، حملهی قریب الوقوع دیگری در شرق و شمال کشور تحمیل میشد، تا هدف تقسیم ایران به پنج کشور، بسیار زودتر از موعد محقق گردد.
●●●- از پایان این جنگ تحمیلی (1367)، فقط سی سال گذشته است. هنوز بیشتر رزمندگان جوان این مرز و بوم، زنده هستند، حتی پدران، مادران و همسران شهدای ما زنده هستند، چه رسد به فرزندان آنها – هنوز جانبازان با معلولیتها، مسمومیتها و جراحات و صدمات وارده، زنده هستند، برخی از آنان سیسال درد و شکنجه را روی تخت یا ویلچر تحمل کردهاند، برخی دیگر از این صدمات و جراحات، مدتها بعد به شهادت رسیدند ... و هنوز بسیاری از شهرها، روستا و مناطق تخریب شده، آباد نشدهاند و صدها هزار خانوادهی آواره شده، دیگر نتوانستند به زندگی خود و خانواده، سر و سامانی دهند!
●●●- حال میپرسند: بازدید نسل جدید [فرزندان همان پدران و مادران]، از مناطق جنگی و اطلاع و آگاهی آنان از تاریخ معاصر کشور و ملتشان، چه فایدهای دارد؟! آیا کسی میتواند فوایدش را بر شمارد؟!
نکته:
از نظر دشمنان خارجی و دست نشاندگان داخلی و نیز سربازان پیاده نظام آنها در عرصههای جنگ نرم (ضد تبلیغ)، هیچ کاری که اندکی به معلومات، اطلاعات و آگاهیهای مفید بیانجامد و به اذهان عمومی، به غیر از دانش و آگاهی، بینش و بصیرت نیز ببخشد و انگیزهها و عزمها مفید ایجاد نماید، هیچ فایدهای ندارد و قابل توجه آن که تنها میزان محک و سنجش فایده برای آنان نیز فقط «پول و هزینه» است، چرا که هیچ محک و حرف دیگری ندارند. به جز «هزینه»، چه بگویند؟!
●- میگویند: زیارت، دعاهای جمعی در شهرها، شهرستانها و روستاها، بازسازی حرمهای تخریب شده در بمبگذاریها، بازدید از مناطق جنگی و ... هزینه دارد، پس فایده ندارد! و این در حالیست که هزینههایی که برای ضد تبلیغ علیه اسلام، مسلمانان، ایران و ایرانیهای با غیرت و انقلابی میکنند، و نیز هزینههای که در میدان وسیع جنگ فرهنگی، جنگ روانی، جنگ تبلیغاتی و ... برای ایجاد انحراف و اعوجاج در فرهنگ و اخلاق مردم میکنند، به مراتب بیشتر از تمامی این هزینهها میباشد.
روایتگران:
آدمی، با روایتگری آگاه شده و پیش میرود، و یا مرتجع شده و به عقب باز میگردد. نه دیدن تخت جمشید یا برج ایفل بدون روایتگری فایدهای دارد و نه دیدن مناطق جنگی در ایران و یا سرتاسر جهان.
هر چه آگاهی مفید، دانش و بینشافزا در زندگی فردی و اجتماعی وجود مییابد، از روایتگریِ درست، صحیح و البته جذاب حاصل میشود، و هر چه ارتجاع و انحراف وجود دارد نیز از روایتگریهای دروغ و فریبکارانه میباشد.
اخبار، روایتگری است، چنان که گزارش نیز روایتگری است، چنان که عرصه هنر (شعر، نقاشی، فیلم، سریال، تأتر و ...) همه روایتگری هستند.
تمامی علوم، از تاریخ و فلسفه گرفته تا حتی علوم تجربی، با روایتگری گذشتگان منتقل شده و پیشرفت میکنند، چنان که فرهنگ و حتی دین الهی نیز با روایتگری معرفی و تبلیغ میشوند.
پس چرا نوبت به ایران و "روایت جنگ" به اشکال گوناگون که میرسد، میگویند: «با این روایتگران؟!»، چنان که به روایتگران کربلا و فاجعهی عاشورا نیز میتازند!
احساسات:
هر روایت، بازگویی، خبر و گزارشی، در هر قالبی و به هر طریقی، چه درست و چه غلط، نوعی واکنش احساسی ایجاد مینماید، حتی اگر خبر از چگونگی آب و هوا باشد و یا طنز و جوک و حتی حرفهای بیهوده و مفت باشد.
بنابراین، خبر و روایتگری درست، صحیح، جامع، صادقانه و هنرمندانه، ضمن تهییج احساسات -که نخستین درک انسان از عالم بیرون میباشد - سبب فعالیت عقل (تفکر و تدبر)، بصیرت (فهم عمیق قلب) و عواطف انسانی نیز میگردد؛ چنان که کتمان (سانسور)، کفر (پوشاندن حقایق)، شرک (کثرت اهداف دنیوی)، دروغ و افترا (اخبار، گزارشات و روایتگری غلط) و منافقانه، هجو و اباطیل، فقط همان احساسات را با تعطیل عقل، قلب و عاطفه، در جهت منافع دشمنان تهییج میکنند!
حالا در میان انبوه جمعیت بازدید کننده، عواطف یکی آنقدر تهییج شد که گریه کرد، و آن قدر گریه کرد که از حال رفت! خب باید چه کرد؟! تاریخ، اطلاعرسانی، آگاهی و بصیرت بخشی، تعقل، تفکر، فهم، ایجاد انگیزه و عزم را تعطیل کرد، تا مبادا باز هم کسی گریه کند؟!
خاطره:
این روش سانسور و تعطیل، اختصاصی به ایران، جنگ، تاریخ اسلام و انقلاب ندارد، در تمامی دنیا به همین تاکتیک عمل میشود.
دوستی (خارجی) در یکی از کشورهای اروپایی، یک شبکهی تلویزیونی آزاد داشت، و در بهبهی حملات وحشیانهی صربها به مسلمانان بوسنی، که (مانند داعش) سرها میبریدند، تجاوزها میکردند، شکم زنان باردار را پاره کرده و جنین آنها را یا سربریده یا حتی به آتش میکشیدند و غرب سکوت اختیار کرده بود، صحنههایی از شهرهای تخریب شده و یا اجساد به زمین افتاده را نشان میداد.
بدیهی است که با توجه به شعار "دموکراسی" و نیز آزادی نشر خبر صحیح و مسند، جلوگیری از انتشار این اخبار، مستلزم برخورداری از توجیهی قانونی و مردم پسند بود، لذا کتباً به او اخطار دادند که «نظر به تهییج احساسات نوجوانان و جوانان، و ناراحت شدن اذهان عمومی از دیدن این صحنهها، طبق ماده فلان، باید خودداری کنید، وگرنه شبکه شما طبق ماده فلان تعطیل و جواز آن لغو میگردد»!
●- پس، همین گزاره که «ای وای! یکی آنقدر گریه کرد که بیهوش شد»، خودش تهییج احساسات سطحی اذهان عمومی، در جهت سانسور، کتمان، کفر و باطل میباشد؛ وگرنه دشمنان و ظالمان، هیچ گاه نگران گریههای مردم مظلوم از ظلم آنها نبوده و نیستند. مخالفت با گریه در عزای اهل بیت علیهم السلام نیز به خاطر همین آثار مفیدش میباشد؛ چنان که با شادی، خنده، امید و نشاطی که متصل به آنان باشد نیز مخالفند و مستکبرانه بر آن میتازند!
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
رفتن به مناطق جنوب چه فایدهای دارد که این همه هزینه میکنن؟ با این روایتگران که با احساسات جوونا بازی میکنن، بچه مردم اونقدر گریه میکنه که بیهوش میشه؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9112.html
- تعداد بازدید : 2570
- 11 اسفند 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی جنگ و جهاد