درمان بدبینی نسبت به خدا چیست؟ نسبت به خدا خیلی بدبینم، همش احساس میکنم داره منو مجازات میکنه!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): این احساس شما، صرفاً ریشه در توهماتی دارد که به خود القا مینمایید و البته شیطان نیز در آن میدمد. اگر میخواست مجازات نماید، یا چنان در غفلت (حتی با نعمت یا نقمت و گرفتاری) غرق میکرد که دیگر امکان تفکر، تعقل، سؤال، شناخت و ایمان نداشته باشید، و یا جانتان را در حال کفر، شرک، نفاق، بدبینی، گناه و انحراف میگرفت، تا فرصتی برای بازگشت و اصلاح نداشته باشید.
پس، تا وقتی هستید، تفکر و تعقل مینمایید - دغدغهی ایمان و محبت دارید و برای شناخت و راهکارها، پرسش دارید - به رغم تمامی گناهان، امید به رحمت دارید و استغفاری مینمایید - در گرفتاریها دعا میکنید و در عزائم امور، توکل، انگیزه و امید به نظر لطف و کرمش دارید ...، معلوم میشود که همچنان مشمول رحمت واسعهی او مغفرت و لطفش قرار دارید.
یک موقع کسی نسبت به خداوند سبحان، معرفت (شناخت)، باور و ایمان ندارد؛ این یک درد است که چارهاش، تعقل، تفکر و مطالعهی بدون غرض و پیشداوری و البته مخلصانه میباشد، یعنی اگر به حقیقتی رسید، رد و تکذیب نکند، بلکه بپذیرد و ایمان بیاورد.
اما، یک موقع سخن از "بدبینی" است، حال چه نسبت به خداوند منّان باشد و چه نسبت به هر شخص دیگری. در اینجا دیگر موضوع فرق دارد، چرا که شخص بدبین، وجود طرف مقابل را قبول کرده که نسبت به او بدبین شده است!
دقت نمایید که "عناد، دشمنی و لجاجت، یا بدبینی و بغض"، مرحلهی پس از کفر و انکار میباشد و اگر علیه "حق" باشد، مرتبهی شدیدتر و بدتر از کفر و الحاد محسوب میگردد! فرق است بین کسی که امریکا را نمیشناسد، با کسی که میشناسد و این حکومت مستکبرانه و ظالمانه را دشمن میداند. یا کسی که ایران و جمهوری اسلامی ایران را نمیشناسد، با کسی که میشناسد و آن را دشمن خود میداند!
●- ابلیس لعین، خداوند سبحان را میشناخت و میشناسد، اما با او دشمن بوده و هست! و علت این عناد نیز چیزی نیست، به جز اسکتبار «تکبر طلبی» او؛ در مابقی شیاطین جنّ و انس [انسانها] نیز دشمنی با خدا، هیچ دلیلی به جز همین "استکبار" ندارد.
برخی میگویند: «اگر چه ما ناشکر و گناهکار و ناقصیم، اما او کریم است، خدا ما را دوست دارد و ما نیز خدا را دوست داریم»، چنان که خودش فرمود: «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ / المائدة، 54» - برخی میگویند: «ما خدا را دوست نداریم، اما او باید ما را دوست داشته باشد!»، اینها در مواضع و عمل مدعی میشوند که «خدا باید قربان و فدای ما شود، نه این که ما فدای او شویم – خدا باید اوامر ما را که تحت عنوان دعا توجیه میکنیم، اطاعت نماید، بدون آن که ما عبد و مطیع او گردیم»! خب این مواضع، هیچ دلیلی جز همان "اسکتبار" ندارد که البته استکبار نیز از "جهل = بیخردی" میباشد.
●- خداوند متعال، خود میفرماید: در میان بندگان من، هستند کسانی که خود، اشخاص و چیزهای دیگر را خیلی بیشتر از من دوست دارند، تا جایی که وقتی نام من به وحدانیت به میان میآید، قلبشان مشمئز میشود، یعنی حالتی شدیدتر از تنفر؛ یعنی اصلاً حالشان به هم میخورد! مگر این که سخن از محبوبهای خودشان به میان آید، تا بشاش و سرحال گردند! و میفرماید: «این حالت و مواضع کسانی است که به آخرت و دیدار با من، ایمان نیاوردهاند»!
«وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» (الزمر، 45)
ترجمه: هنگامى كه خداوند به يگانگى ياد مىشود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند مشمئزّ (و متنفّر) مىگردد؛ امّا هنگامى كه از معبودهاى ديگر ياد مىشود، آنان خوشحال مىشوند.
ظنّ
مطلق "ظنّ = گمان"، نه تنها بد نیست، بلکه همچون مطلق شک، مقدمهی یقین میباشد، لذا در قرآن کریم، مطلق ظنّ را نکوهش ننموده است، بلکه فرموده گمان بیدلیل و بیهوده نبرید، چرا که بسیاری از این گمانها (نه همه آنها)، گناه میباشد. «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ / الحجرات، 12»؛ و البته یک قانون کلی را امر فرموده که هیچ گاه، از "ظنّ = گمان" تبعیت نکنید، چرا که گمان، جای علم و یقین را نمیگیرد، پس قابلیت و توجیهی برای تبعیت ندارد؛ فقط در حد گمان است؛ و البته دشمنان، با علم و حقیقت کاری ندارند، بلکه نه تنها از همین حدس، گمان، ظنّ و نظریه پیروی میکنند، بلکه "فقط" از همین ظنّ پیروی میکنند!
«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» (النّجم، 28)
ترجمه: آنها هرگز به اين سخن دانشى ندارند، تنها از گمان بىپايه پيروى مىكنند با اينكه «گمان» هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىكند!
سوء ظنّ به خدا
حالا در نظر بگیرید که اولاً این "ظنّ = گمان" نسبت به خداوند سبحان باشد، و آن هم "سوء ظنّ" باشد و نه "حُسن ظنّ"! و سپس از این سوء ظن نیز در عرصههای معرفت، ایمان، بندگی و محبت پیروی شود! بدیهی است که نتیجهای جز دشمنی نخواهد داشت. آن هم یک دشمنی مبتنی بر اتهام و افترا به خداوند سبحان، که مستلزم مکافات و مجازات میباشد:
«وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا» (الفتح، 6)
ترجمه: و مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مى برند عذاب كند؛ بر آنها باد حوادث بد زمانه، و خداوند بر آنها غضب كرده و آنها را لعن و طرد نموده و براى آنها جهنم را آماده ساخته، و آن بد جاى بازگشتى است.
خوش بینی نسبت به خداوند منّان
یک موقع "ظنّ" صرفاً به معنای گمانی که مقدمهی یقین باشد نیست، بلکه همان شناخت و بینش است که به "خوشبینی" و "بدبینی" تقسیم میشود که هر دو باید مستدل و منطبق با حقایق و واقعیتها باشد، نه خیالی و توهمی! انسان عاقل، "واقع بین" است؛ و خوشبینی و بدبینیاش نیز بر اساس با حقایق و واقعیات میباشد.
حال باید ببینیم که خداوند سبحان را چگونه شناختهایم و چگونه باید بشناسیم؟ آن گونه که در وهم و خیال خود، مبتنی بر جهل، نادانی، خودخواهی و تکبر، ترسیم و تجمسش نمودهایم، یا آن گونه که خودش خود را معرفی نموده است و البته با چشم حقیقتبین و واقعبین نیز مینگریم و شاهدیم و به حکم عقل و قلب، تصدیق مینماییم؟
وقتی میفرماید: من خالق، قادر، مالک، إله و ربّی هستم که ارحم الراحمین، لطیفٌ بعباده، با خبر و بصیر نسبت به بندگانم «إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ» هستم، کریم و غفور و عفو هستم، همه گناهانتان را یکجا میبخشم – بسیاری از گناهان شما را حتی بدون آن که متوجه باشید و توبه کنید میبخشم – وقتی مرا میخوانید، اجابتتان میکنم – دوستداران من، غصه و غم هجران نخورند که هر چیزی پایانی دارد و این سفر نیز به پایان میرسد و ...؛ چرا بندهاش در ذهن خود، خدای موهومی بسازد که اصلاً رحم و شفقتی ندارد و فقط منتظر است که عذاب کند؟!
انسان عاقل، باید ببیند که کیست؟ کجاست؟ از بد و خوب چه کرده؟ تا چه حدی معبود را بندگی و اطاعت کرده و تا چه حدی عبد و تابع هوای نفس خود و دیگران بوده؟ به خداوند سبحان خوشبین است و یا بدبین، دوست است یا دشمن ...؟! بعد ببیند که آیا چهارتا مشکل و گرفتاری که برای او پیش آمده، همان عذاب اوست، در حالی که فرمود: دنیا جای مکافات نیست؟
راه کار:
راه کار رابطهی صحیح و معقول بین عبد با معبود، مُحبّ با محبوب و عاشق با معشوق، در گام نخست، شناخت صحیح است – در گام بعدی، باور و ایمان به آن شناخت است و در گام بعدی، ارتباط صمیمانه و مخلصانه و جلب رضایت؛ که از تجلیات بارز آن، نماز اول وقت و با اشتیاق، دعاهای عاشقانه، ولی بندهوار؛ اظهار عشق و محبت، و عمل در جهت جلب رضایت میباشد.
از راهکارها، توجه به نعمات الهی، لطفها و کرمهای او، عذاب نکردنهایی که مستحق آنیم و فرصت دادنها، و "توّاب" بودن اوست، یعنی بسیار روی رحمت، لطف، محبت و مغرفتش را به سوی بندگانش باز میگرداند و دوباره آنان را میپذیرد.
●- اگر با معرفت باشیم و ناشکر نباشیم، نه تنها به خداوند منّان خوشبین میشویم، بلکه عاشق او میگردیم.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
درمان بدبینی نسبت به خدا چیست؟ نسبت به خدا خیلی بدبینم، همش احساس میکنم داره منو مجازات میکنه!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10277.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2172
- 27 فروردین 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید