پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): لابد مقصود شما از "صفت نفس"، همان "صفات ذاتی" میباشد، مانند: حیات، علم، حکمت، قدرت و ...، که متمایز از "صفات افعالی" میباشد؛ و چون خالقیت او از اسماء یا صفات افعالی است، میپرسید: «چرا میگوییم که خدا فعل [کار] بیهوده انجام نمیدهد؟!»
خداوند علیم، حکیم و سبحان، کار بیهوده ندارد که پرسیده شود: «مگر اشکالی دارد؟!»، بلکه به این نگرش بشر نسبت به خداوند سبحان و فعل او -حتی در عالم فرض- اشکال وارد است، چرا که با سبوحیت [منزه و مبرا بودن از نقص و عیب] منافات دارد. و اگر کسی بگوید که خداوند متعال در ده میلیارد کار سبحان بوده و هست، اما در یک کار سبخان نبوده و نیست؛ به کل سبوحیت او افترا بسته است!
این پرسش، به مثابهی آن است که پرسیده شود: «چه اشکالی دارد که خداوند متعال و سبحان، [العیاذ بالله]، کار غیر علیمانه، غیر حکیمانه، باطل، عبث، پوچ و سفیهانه انجام دهد؟!»
آیا دربارهی آدم عاقلی که بنده خداست، میپرسیم: «چه اشکالی دارد که آدم عاقل، کار احمقانه انجام دهد»؟! آیا شما نسبت کار بیهوده را بر خودتان جایز میدانید که حتی احتمالش را بر خداوند سبحان روا بدانید؟!
●- بدیهی است که حتی انسان عاقل، کار بیهوده انجام نمیدهد، چه رسد به خداوند علیم، حکیم و سبحان [منزه و مبرا از نقص، عیب، کاستی و نیستی]. چنان که در قرآن مجید تصریح نمود که از ویژگیهای مؤمن، دوری از کار بیهوده میباشد. «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ - و آنها كه از بيهودگى روى گردانند / المؤمنون، 3».
مؤمنان (عاقلان)، حتی اگر به گردش، تفریح، ورزش، نرمش و مزاح نیز بپردازند، نه تنها کار بیهودهای نکردهاند، بلکه کاری از روی علم، حکمت، بصیرت، ضرورت و برای سلامتی جسم و روان و یا ارتباطات سالم، ایجاد خوشحالی (سرور) منطقی انجام دادهاند؛ وگرنه عاقلان و مؤمنان، اگر با لغو مواجه شوند، به بزرگواری از آن میگذرند:
«وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» (الفرقان،72)
ترجمه: و كسانى كه شهادت به باطل نمىدهند (و در مجالس باطل شركت نمىكنند)؛ و هنگامى كه با لغو و بيهودگى برخورد كنند، بزرگوارانه از آن مىگذرند.
اگر دقت فرمایید، خداوند متعال در قرآن مجید تصریح مینماید که مؤمنان حتی در بهشت نیز از بیهودگی به دور هستند، چرا که بهشت و مقام قرب الهی، نه جایگاه بیهودهکاران است و نه جایی برای بیهودهکاری دارد، حتی سخن بیهودهای که دیگرانی بگویند و آنها بشنوند نیز در بهشت وجود ندارد، چه رسد به کار سخن یا کار بیهوده از سوی خودشان: «لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا - در آنجا نه سخن بيهودهاى مىشنوند و نه دروغ و تكذيبى / النبأ، 35».
●- کار بیهوده، نشان از نادانی و جهل (بیخردی) و سفاهت فاعلش دارد؛ و البته که خداوند متعال، سبحان (منزه) است از این اوصاف و از کاری که حتی بندگان عاقل و مؤمنش از آن دوری میجویند.
●- از این رو، ابتدا در کتاب هستی، به قلم خلقت نوشت و نشان داد که من کار بیهوده انجام نمیدهم، چنان که در این عالَم با عظمت، حتی یک عنصر کوچکی که با چشم غیر مسلح نیز قابل رؤیت نمیباشد، دیده نمیشود که بیهوده خلق شده باشد؛ و سپس در کتاب قرآن کریم، و با قلم وحی نوشت که من کار باطل، پوچ و عبث انجام نمیدهم، لذا هیچ چیزی را بیهوده و بازیچه نیافریدم:
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ» (ص، 27)
ترجمه: ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست بيهوده (باطل و به غیر حق) نيافريديم؛ اين گمان كافران است؛ واى بر كافران از آتش (دوزخ)!
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ» (الأنبیاء، 16)
ترجمه: ما آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آنهاست از روى بازى نيافريديم!
●- بنابراین، خداوند متعال، هم خودش "سبحان" است: «سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ - منزّه است خداوند از آنچه توصيف مىكنند / الصافات، 159»، و هم فعلش منزه از این اوصاف [لغو، عبث، لعب و باطل] میباشد، چنان که درباره ربوبیت (پروردگاری) که فعل اوست، فرمود: «سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ - منزه است پروردگار آسمانها و زمين، پروردگار عرش، از توصيفى كه آنها مىكنند/ الزخرف، 82»
حکایت:
در حکایات آمده، یکی از انبیای الهی (ظاهراً حضرت موسی علیه السلام)، هنگام گذر از کوه و دشت، چشمش به جانور کوچکی [مثل خر خاکی یا...] افتاد که به سختی بین سنگها راه میرود. لحظهای در آن اندیشید و سپس از خداوند علیم پرسید: «این را دیگر برای چه خلق کردی؟!» یعنی دوست دارم بدانم که حکمت آفرینش این موجود و نقش او در چرخهی عظیم و نظام آفرینش چیست؟! ندا رسید: «ای موسی! اتفاقاً این جانور، سه روز است که از من میپرسد: «موسی را دیگر برای چه خلق کردی»؟!
امروزه که علم پیشرفت کرده، با نقش هر ذرهای در نظام آفرینش و به اثر هر کاری [حتی کار باطل، از سوی انسان نادان] بیشتر پیبریم، و میبینیم که در این نظام به هم پیوسته، هیچ خلائی وجود ندارد؛ بنابراین، باید بیندیشیم که چرا ذهنمان متوجه این میشود که انجام کار باطل، از سوی خدا مانعی ندارد، و چرا دوست داریم بگوییم: «چه بسا کل، یا چیزی در خلقت، باطل و پوچ و بیهوده بوده است»؟! میخواهند بگوید: بعید نیست کل خلقت، بیهوده و بازیچه آفریده شده استف پس زیاد در بند قیود و نگران آخرت نباشید!
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
چرا میگوییم خدا کار بیهوده انجام نمیدهد؟ این که صفت ذاتی نیست مثل نداشتن قدرت و...؛ مگر اشکالی دارد که خدا چیزی را بدون دلیل و بیهوده خلق کند؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10406.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید