پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
وجود خداوند خالق، "اگر" ندارد، حتی برای کفار! چرا که همه جا او را با نشانههایش را میبینند؛ عقل و قلب، تصدیق کنندۀ وجود خداوند سبحان میباشد.
رابطۀ منطقی قضایای مطروحه برای رسیدن به نتیجۀ آخر [خدایی وجود ندارد]، درست تعریف و برقرار نشده است و بالتبع نتیجه نیز نادرست است.
الف - این که گفته شود: «اگر خدایی وجود داشته باشد، هدایت تشریعی او واجب میشود!» درست نیست؛ چرا که خداوند سبحان، خالق تمام عالمی هستی میباشد؛ او خدای عالم فرشتگان، جمادات، نباتات و حیوانات نیز هست که هیچ کدام آنها نیازی به هدایت تشریعی ندارند. لذا باید گفت:
یک - اگر مخلوق وجود دارد و البته که خود به خود نمیتواند پدید آید، خالق وجود دارد.
دو - اگر عالَم هستی، خالق علیم و حکیمی دارد [که دارد]، باید مخلوقات و این عالم را هدایت و ربوبیت نماید، [که مینماید].
سه - اگر به انسان، عقل و شعور، قلب، منطق، اختیار و اراده داده و آدمی ناچار است در بین گزینههای گوناگون در هر امری، "انتخابی" بنماید، پس باید او را هدایت تشریعی نیز بنماید، [که نموده است].
*- بنابراین، ضرورت هدایت تشریعی، فقط به خاطر ویژگیهای انسان میباشد؛ چون انسان را چنین خلق کرده، هدایت تشریعیاش ضروری میگردد؛ و حال آن که میتوانست انسان را خلق نکند و به یا به او نیز عقل و اختیار ندهد.
ب - ضرورت هدایت تشریعی، ایجاب نمیکند که حتماً برای تمامی زمانها و مکانها، پیامبری جداگانه بفرستد.
*- اگر کسی به خدا ایمان نداشته باشد، بحث از نبوت و هدایت تشریعیِ او بیمورد است؛ اما اگر شناخت و ایمان لازم را داشته باشد، برای خداوند متعال تعیین و تکلیف نمیکند که چگونه باید بندگانش را هدایت نماید! اوست که میداند در چه زمانی و چه مکانی، چه کسی را به پیامبری مبعوث گرداند و آیین او را چگونه نشر دهد:
«وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ» (الأنعام، 124)
- و هنگامى كه آيهاى براى آنها بيايد، مىگويند: «ما هرگز ايمان نمىآوريم، مگر اينكه همانند چيزى كه به پيامبران خدا داده شده، به ما هم داده شود!» خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد! بزودى كسانى كه مرتكب گناه شدند، (و مردم را از راه حق منحرف ساختند،) در مقابل مكر (و فريب و نيرنگى) كه مى كردند، گرفتار حقارت در پيشگاه خدا، و عذاب شديد خواهند شد.
ج - از 124 هزار نبی، در مجموع آیات و احادیث، فقط نام کمتر از 40 نفر آنان بیان شده است؛ پس ما چه میدانیم که 123960 نبی دیگر، در چه زمانها و مکانهایی مبعوث شدهاند که حکم میدهند مثلاً برای چین، امریکای جنوبی و ... پیامبری نیامده است؟! و به فرض که پیامبری نیامده باشد، از کجا میدانند که هیچ راهنمایی از سوی پیامبری برای آنان نیامده است؟!
د - تورات و انجیل اصل و تحریف نشده، حتی تا زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله وجود داشت، البته نه به کثرت امروزی، چون صنعت چاپ نبود و یقیناً هنوز هم وجود دارد. دلیل آن است که خداوند متعال در قرآن مجید، مکرر به یهودیان و مسیحیان فرموده: «این کتاب، تصدیق کنندۀ کتبی است که در دست شماست»، و اگر چنین نبود، آنها معترض میشدند که "خیر، چنین نیست".
ھ - خداوند متعال، اصول دینش و حتی برخی از فروعات لازم را با نقل مجدد در کتاب بعدی، از تحریف مصون و محفوظ داشته است، چنان که دعوت تمامی انبیاء، و حتی دشمنان، تکذیب کنندگان و ادعاهای آنان و پاسخ پیامبرانشان در قرآن مجید تکرار شده است.
و - در ادامۀ پرسش آمده: «اگر کتاب تحریف نشده به مردم (مثلاً در امریکای جنوبی و ...، هیچ غیر باور لجوجی نمیداشت!» این تصور و قضاوت خطاست؛ چرا که اولاً هر پیامبری در زمان خودش نیز با کفار عنود و لجوج مواجه بود؛ و ثانیاً قرآن مجید تحریف نشده، در اختیار همگان قرار دارد، اما حتی در کشورهای اسلامی نیز کفار عنود و لجوج وجود دارند.
نکته:
دین خدا، در رعایت احکام شرعی خلاصه نمیشود؛ خداوند متعال، حتی از مسلمانان نیز نخواسته تا فقط نماز بخوانند و یا روزه بگیرند و ...، چه رسد از کسانی که کافرند و یا اصلاً پیام هیچ یک از ادیان به آنها نرسیده است؛ بلکه خواسته او را بشناسند و به توحید و معاد ایمان بیاورند.
حصول چنین شناختی، کار عقل است که به نور علم میبینند و باور آن نیز کار قلب است که هر دو در وجود همگان نهادینه شده است. بنابراین، اگر هیچ کتاب یا شریعتی نیز به گروهی نرسیده باشد، مشکلی برای شناخت و ایمان آنها پدید نمیآید، چنان که حقانیت توحید، معاد، نبوت و ... نیز با "عقل" شناخته میشود که "حجّت باطنی" خداوند متعال در وجود همگان میباشد، چنان که حضرت امام کاظم علیه السلام فرمودند:
«إنَّ للّه عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ: حُجَّةً ظاهِرَةً، و حُجَّةً باطِنَةً، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ و الأنبِياءُ و الأئمَّةُ عليهم السلام، و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ» (الكافي : 1/16/12)
- خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بيرونى و حجتى درونى. حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت درونى همان خردها (عقول) میباشد.
●- پس، حتی اکر کتاب وحی به همگان ابلاغ نشده باشد، کتاب خلقت پیش روی همگان گشوده شده و کافیست که جهان گستردۀ خلقت، آدمی به خودش نگاه کند، تا به خالق علیم، حکیم و قادر ایمان بیاورد و با عناد و لجاج کفر نورزد؛ و بالتبع پیگیر شود که آیا این خدای علیم و حکیم، برای من که از موهبت عقل، قلب، اختیار و اراده برخوردارم نموده، نقشۀ راه هم داده است یا خیر؟!
وجود خدا
حقانیت پیامبر، کتاب، دین، ولایت، امامت و شریعت، به وجود خدا اثبات میشود و نه بالعکس.
بنابراین، درست نیست که گفته شود: «اگر کتابی به ما رسید، خدایی هست و اگر نرسید نیست!»، بلکه پس از شناخت خداوند سبحان، باید گفت: «بدیهی است که او بندگانش را هدایت تکوینی و تشریعی مینماید. هدایت تکوینیاش را که در نظام خلقت و وجود خودمان، میبینیم؛ پس باید ببینیم که کدام پیامبر و کتابی را برای هدایت تشریعی آدمیان فرستاده است؟»
●- همه چیز با نشانههایش شناخته میشود، چه خداوند متعال، چه فرشتگان، چه انسان و یا حتی جمادات، نباتات و حیوانات؛ و البته که خداوند متعال، نه فقط با معرفی علمی، بلکه با نمایاندن نشانههایش در درون وجود خودمان و نیز در تمام خلقت، و تمامی افقهای عقلی، قلبی، حسی، علمی و ...، به ما شناسانده است که دیگر بهانهای برای کفر باقی نماند، چه رسد به عناد و لجاج!
«سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (فصلّت، 53)
- به زودى نشانههاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مىدهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است؛ آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟!
●●● - "کفر" یعنی پوشاندن حقایق؛ و "عناد" یعنی: دشمنی؛ و "لجاج" یعنی: ایستادگی و مقابلۀ متعصبانه.
بنابراین، کسانی که فقط کافرند، ابتدا عقل و قلب خود را میپوشانند و این سبب غفلت آنها از حقایق عالم هستی میشود؛ اما کسانی که عناد و لجاج دارند، با خدایی که میدانند هست، دشمنی میورزند، مانند ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
اگر خدایی باشد، هدایت تشریعیاش واجب میشود که مستلزم فرستادن پیامبران در تمامی زمانها و مکانها، یا رساندن تعالیم بدون تحریف میباشد؛ اما زمانها و مکانهایی بوده که پیامبری وجود نداشته، یا پیام بدون تحریف نرسیده است، پس خدایی وجود ندارد که هادی باشد.
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Prophecy/11821.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید نبوت