پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
الف - نه فقط اهل عصمت علیهم السلام، بلکه سایر مؤمنان نیز با کسی معاهدۀ صوری نمیبندند و اگر عهودی را بپذیرند، حتماً رعایت میکنند؛ چنان که امام خامنهای، دربارۀ معاهدۀ «برجام بی فرجام» که بارها از آن انتقاد نموده بودند، فرموند:
«جمهوری اسلامی ابتدائاً برجام را نقض نخواهد کرد، زیرا وفای به عهد، دستور قرآنی است؛ اما اگر تهدید نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا مبنی بر پاره کردن برجام عملی شود، جمهوری اسلامی برجام را آتش خواهد زد که این کار هم دستوری قرآنی دربارهی نقض عهد متقابل است.» (25/3/1395)
سیدالشهداء علیه السلام نیز طی ده سال، معاهده با معاویه لعنة الله علیه را نقض ننمودند، اگر چه او همان ابتدا نقض نمود.
ب - در بررسی هر معاهده، بیعت، رویارویی، جنگ و صلحی، باید شرایط حاکم در همان موقعیت را در نظر داشت و نمیشود در هر موردی، از دوران امیرالمؤمنین علیه السلام، برای دوران امام رضا علیه السلام مثال آورد. شرایطی که بر سیدالشهداء علیه السلام تحمیل شد و اوضاع جامعه، بسیار با دوران با امام حسن علیه السلام متفاوت بود.
ج - امام حسین علیه السلام، از مدینه به قصد مکه و حج خارج شدند و مطلع شدند که عدهای زیر احرام شمشیر و خنجر آوردهاند تا ایشان را در کنار همان کعبه به قتل برسانند، لذا به مکه هم نرفتند. ایشان میدانستند که چه بیعت بکنند و چه نکنند، ایشان را خواهند کُشت.
بیعت:
اما در مسأله «بیعت با کافران» که طبق آیات قرآن کریم و سیرۀ اهل عصمت علیهم السلام، در صورت ضرورت و به نفع جامعۀ اسلامی اشکالی ندارد، باید به چند نکتۀ بسیار مهم توجه نمود:
یک - معاویه لعنة الله علیه در شام بود، اما حکومت بر حجاز و جهان اسلام را طمع کرده بود؛ لذا پس از آن که فرماندهان و خواص را خرید و مردم را با تهدید و تطمیع و ضد تبلیغهای دور فریب داد، پیشنهاد معاهده و بیعت دربارۀ انتقال حکومت و حاکمیت را داد؛ چرا که سیاست داشت و نمیخواست با امامی که اکنون خلیفه است بجنگد و درگیر عواقبش شود. حضرت امام حسن علیه السلام که دیگر لشکر، پیرو و نیرویی نداشتند نیز این درخواست را پذیرفتند تا خون مردمان بیجهت و بی ثمر ریخته نشود و اسلام و مسلمانی پایدار بماند.
امام حسن علیه السلام، این معاهده را نه بیعت، بلکه صلح نامیدند که معنایش نجنگیدن میباشد و دربارۀ علتش فرمودند:
«عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ ...» (علل الشرائع، شيخ الصدوق، جلد1، ص 211)
- علت صلح من با معاويه، همان علت صلح رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم با بني ضمره و بني اشجع و با اهل مكه در هنگام بازگشتش از حديبيه است، آنها کافر به تنزیل بودند و معاویه و اصحابش، کافر به تأویل میباشند.
اما، یزید لعنة الله علیه، چنین طمعی نداشت، چرا که حاکم بر جهان اسلام بود؛ لذا دستور داد: «یا از حسین بن علی، یا بیعت بگیرید و یا سر از تنش جدا کنید».
بنابراین، مسأله شخص ایشان بود، نه حکومت اسلامی، جامعۀ اسلامی، مردم و ...؛ و البته که ایشان نپذیرفتند.
دو - سیدالشهداء علیه السلام، برای همگان در عصر خود و تمام تاریخ، تبیین نمودند که مسأله حکومت فعلی و بیعت نیست و یزید لعنة الله علیه، از من بیعت سیاسی و حکومتی نخواسته است، بلکه مرا بین «پذیرش ذلّت یا شمشیر» مخیر کرده است و من هرگز ذلت را نمیپذیرم:
«ألا وَإنَّ الدَّعيَّ ابنَ الدَّعيِّ قَد رَكَّزَ بَينَ اثنَتينِ بَينَ السُلَّةِ وَالذِلَّةِ وَهَيهاتَ مِنّا الذِلَّةُ يَأبى اللّه ُ ذلك لَنا وَرَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ وَ حُجورٌ طابَت وَطَهُرَت وَأنوفُ حَميَّةٍ وَنُفوسُ أبيَّةٍ مِن أن تُؤثِرَ طاعَةَ اللِئامِ عَلى مَصارِعِ الكِرامِ» (اللهوف : 97)
- بدانید! اين حرامزاده پسر حرامزاده، مرا ميان دو چيز مخيّر كرده است: ميان شمشير و تن دادن به خوارى! و هيهات كه ما تن به ذلّت و خوارى دهيم. خدا و رسول او و مؤمنان و دامنهاى پاك و مطهّر[ى كه ما در آن پرورش يافتهايم] و دلهاى غيرتمند و جانهاى بزرگمنش، اين را بر ما نمىپذيرند كه فرمانبرى از فرومايگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجيح دهيم.
سه - شرایط حاکمیت و حکومت یزید لعنة الله علیه و اوضاع اسفبار جامعۀ اسلامی، بگونهای بود که پذیرش این بیعت که در واقع پذیرش ذلت بود، به مثابۀ نابودی اسلام برای همیشه بود؛ چنان که ایشان در پاسخ توصیه مروان بن حکم مبنی بر بیعت با یزید، پس از کلمۀ «استرجاع» که هنگام مواجه با مرگ نیز میگویند، فرمودند:
«اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ» (موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام 285، ح252)
- اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ، آنگاه كه امت اسلامی مبتلا به رهبری همچون يزيد شوند، باید با اسلام خداحافظی کرد.
*- دقت شود که ایشان نفرمودند: «من، یزید، شرایط فعلی، جامعۀ کنونی و ...»، بلکه تأکید نمودند که هر گاه چنین حاکمیتی بر جامعۀ اسلامی مستولی شود، فاتحۀ اسلام خوانده شده است.
چهار - دیگر از فرهنگ جامعۀ اسلامی، از اسلام به جز نامش که از آن سوء استفاده میکردند، چیزی باقی نمانده بود؛ به قول امام حسین علیه السلام: «مانند قطرۀ آبی در یک ظرف»! از یک سو به امیرالمؤمنین علیه السلام فحش میدادند و در قنوت نماز برای ثوابش لعن میکردند و از سویی دیگر به معاویه، یزید و سایر ظالمانِ فاسد و مفسد، امیرالمؤمنین میگفتند و ...!
در چنین شرایطی، بر امام است که با قیام خود، اسلام را احیا کند و سبب بیداری، هوشیاری، ولیّ الله شناسی، دشمن شناسی و اصلاح امّت، در طول تاریخ شوند.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
میپرسند: «چرا امام حسین علیه السلام، مانند برادرشان امام حسن علیه السلام بیعت نکردند تا این فجایع واقع نشود، حتی یک بیعت سیاسی و صوری؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/muharram/12762.html
@x_shobhe
کلمات کلیدی:
تاریخی امام حسین(محرم)