«يا أيُّهَا النّاسُ هذا الحُسَينُ بنُ عَلِىِّ فَاعِرفُوهُ فَوَ الَّذي نَفسِى بِيَدِهِ إِنَّهُ لَفي الجَنَّةِ و مُحِبِّهِ فِي الجَنَّةِ و مُحِبِّي مُحِبِّيهِ في الجَنَّةِ» (الأمالى ، صدوق ، ص 355)
- اى مردم! اين حسين، فرزند على است. او را بشناسيد. سوگند به آن كه جانم در دست اوست، او و دوستدارانش و دوستداران دوستدارانش در بهشتاند.
●-«محبّت»، یک دوست داشتن سطحی و ساده نیست؛ بلکه علّت و انگیزه در هر نوع جهتگیری و حرکتی میباشد. هدف از هر حرکتی، نزدیک شدن و رسیدن به محبوب میباشد، خواه حق باشد، یا باطل - فانی باشد، یا باقی.
●-هر دلی، آینۀ انعکاس محبّت محبوب است. خواه دنیا و متاع اندکش باشد، یا حبّ الله و محبّت محبّین خدا! و مقام، درجه و ارزش هر کسی نیز متناسب با «محبوب» اوست و هر کسی با محبوبش محشور و قرین میگردد.
●-نفرمود: «دوستداران او به بهشت میروند»، بلکه فرمود: «در بهشت هستند»، چرا که بهشت، تجلی محبّت خدا به اهل عصمت علیهم السلام و دوستداران آنها میباشد.
بیشتر
اگر چه هیچ دلی، خالی از محبّت نیست و هر کسی محبوبهایی دارد که به سوی آنها میرود و محبّت به تمامی محبوبها، به محبوب غایی میرسد؛ اما متأسفانه آگاهی و توجه به «اصل محبّت» و نقش و آثار آن در تمامی مواضع و عملکردها و شکلگیری انسان، بسیار مورد تغافل واقع شده است!
اساس خلقت، «محبّت» است - محور حیات، محبّت است - غایت نیز «محبّت» و رسیدن مُحبّ به محبوب میباشد.
به بندگان مؤمنش فرمود: «اگر از دین خدا برگردید، خداوند به زودی گروهی را جایگزین شما مینماید که نخستین و برترین ویژگی آنها، «محبّت دو طرفه» میباشد؛ «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ - خدا آنان را دوست دارد و آنان نیز خدا را دوست دارند» (المائدة، 54)
فرمود: ریشۀ تمامی گناهان نیز در «محبّت» به دنیا و متاع قلیل دنیاست: «إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا - اينان دنياى زودگذر را دوست دارند و روزى گرانبار را [به غفلت] پشت سر مى افكنند» (الإنسان، 27) .
فرمود: اطاعت از رسول خدا صلوات الله علیه و آله نیز باید ریشه در محبّت خدا و شوق لقای محبوب داشته باشد و البته علت بخشش گناهان نیز محبّت خدا میباشد:
- بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزندۀ رحیم است.
حدیث
در حدیث مذکور، ابتدا فرمود: «فَاعِرفُوهُ - پس او را بشناسید»؛ چرا که شناخت مقدم است؛ تا آدمی کسی یا چیزی را نشناسد، نه او را دوست دارد و نه از او بدش میآید؛ و میزان «حبّ و بغض» نیز متناسب با شناخت (معرفت) میباشد.
سپس، با قسم، تأکید و تصدیق نمود که «او در بهشت است» و پس از آن متذکر گردیدند که «دوستدار او نیز در بهشت است»؛ چرا که هر کسی با محبوب خود محشور میگردد و به جایی میرود که محبوبش در آنجاست.
در قیامت، ابتدا هر کسی به تنهایی محشور میگردد، سپس در دستهبندیِ «یَوم الفَصل - روز جداسازی»، هر گروهی را با امامش فرامی خوانند؛ یعنی همان کسی که او را دوست داشته و این محبّت، سبب پیرویش از او شده است: «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ - روزی که همگان با امامشان فراخوان میشوند» (الإسراء، 71)
فرمودند: «دوستدارانِ دوستان ایشان نیز در بهشت هستند»، چرا که محبّت، جریان دارد و همچون دانههای یک تسبیح به هم متصلند و دانه آخر به دانه اول وصل میشود.
از این رو در زیارت عاشورا، ادعان میداریم که ما ولایت شما، شیعیان شما و دوستداران شما را قبول داریم؛ به شما تقرب میجوئیم و از دشمنان شما، پیروان و دوستداران آنها برائت و دوری میجوئیم.
«پاسدار» صرفاً یکی از اعضای «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» نمیباشد؛ بلکه بر هر مسلمانی واجب است تا از دین، ارزشها و حریم اسلام پاسداری نماید و هر کسی که به حدّ خود چنین کند، «پاسدار» میباشد و البته «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، نهاد مسئول، تشکُل سازماندهی شده و نماد عینی تمامی مسلمانان «پاسدار» میباشد.