بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
نهج البلاغه، خطبه 140 - با استفاده از ترجمه حجت الاسلام، انصاریان.
اَيُّهَا النّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ اَخيهِ وَثيقَةَ دين وَ سَدادَ طَريق فَلايَسْمَعَنَّ فيهِ اَقاويلَ الرِّجالِ.
ای مردم، آن کس که از برادرش استواری [قابل وثوق بودن] و درستی راه را میداند، نباید گفتار بیهوده مردم را در حق او بشنود.
اَما اِنَّهُ قَدْ يَرْمِى الرّامى، وَ تُخْطِىءُ السِّهامُ،
بدانید که تیرانداز گاهی تیر میاندازد و تیرش به خطا میرود،
وَ يُحيكُ الْكَلامُ، وَ باطِلُ ذلِكَ يَبُورُ، وَ اللّهُ سَميعٌ وَ شَهيدٌ.
سخن هم (هرچه باشد) اثر میگذارد؛ ولی نادرست آن از بین میرود، و خداوند شنوا و شاهد است.
اَما اِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ اِلاّ اَرْبَعُ اَصابِعَ.
آگاه باشید که بین حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست.
فَسُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ مَعْنى قَوْلِهِ هذا، فَجَمَعَ اَصابِعَهُ وَ وَضَعَها بَيْنَ اُذُنِهِ وَ عَيْنِهِ ثُمَّ قالَ:
[توضیح این سخن را از امام خواستند] حضرت انگشتان دست را به هم چسباند و بین گوش و چشم قرار داد، سپس فرمود:
الْباطِلُ اَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ، وَ الْحَقُّ اَنْ تَقُولَ رَاَيْتُ.
باطل آن است که بگویی شنیدم، و حق آن است که بگویی دیدم.
شرحی مختصر
«غیبت» آن است که در نبود [غیاب] دیگری، چیزی به زبان، به اشاره و یا به قلم بیان داری که او از آن راضی نباشد؛ مثل این که عیبی از او را بگویی و یا سرّی از او را فاش نمایی و یا حتی کار خوبی از او که راضی نیست دیگران بدانند را بیان نمایی. حال، اگر آن چه بیان میداری، راست و درست باشد، «غیبت» است و اگر نادرست باشد، گناه «تهمت و افترا» نیز به «غیبت» اضافه میشود.
دربارۀ پرهیز از «غیبت»، چه در آیات قرآن کریم که آن را به مثابۀ خوردن گوشت جسد برادر مُرده بیان نموده و چه در احادیث و تذکرات بزرگان، بسیار گفتهاند و شنیدهایم، اما درباره «نشنیدن غیبت»، کمتر تذکر داده شده است و حال آن که غیبت کننده یک نفر است، اما شنوندگان غیبت، چندین نفر و گاه چند صد هزار نفر میباشند؛ به ویژه امروزه که ارتباطات در فضای مجازی گسترده شده و هر کسی هر چه دلش میخواهد مینویسد و امید دارد که صدها و هزاران نفر آن را بخوانند!
بنابراین، ضربه و صدمهای که از ناحیۀ «شنیدن غیبت» بر ما وارد میشود؛ بسیار فراتر از آن است که از ناحیۀ گفتن یا نوشتن غیبت بر ما وارد میشود! چنان که چه بسا کسی خودش غیبت نکند، اما هر غیبتی را بشنود و یا بخواند و حضرت متذکر شدند که «سخن اثر دارد»!
ممکن است کسی «فسق آشکار» داشته باشد، یعنی با خطاهای علنی، خودش سبب هتک حرمت خودش شود که بیان آن فسق آشکار او، از موارد «غیبت» نمیباشد، اما مولا میفرماید: «وقتی میدانی که آن برادر (یا خواهر) دینی تو، شخصی مورد وثوق است و راه درست را میداند و در آن راه میرود، تو نه تنها حق غیبت کردن از او را نداری، بلکه حتی نباید به غیبت و گفتههای مردم راجع به او، گوش کنی»!
اگر دیدی کسی غیبت او را میکند، تذکر بده که غیبت نکن، و اگر توجه ننمود، مجلس را ترک کن و به آن غیبت گوش نکن. اگر دیدی در پستهای مجازی، مؤمن یا مؤمنان را مسخره میکنند، راجع به دینداران، حرفهای بیربط میزنند و یا کسی را تخریب میکنند، زود خارج شو و نشنو، نخوان!
ببینیم که رعایت این دستورالعمل، چقدر در ساختار شخصیت، اخلاق حَسنه و اصلاح روابط اجتماعی، تأثیر مثبت میگذارد.
حضرت میفرمایند: «سخن، اثرش را میگذارد» و «خداوند هم شنواست، هم شهید»؛ یعنی آگاهترین به احوال همگان.
در قیامت، یک نفر را میآورد و میپرسد: «تو چرا چنین غیبتی کردی؟!» و صدها و یا هزاران نفر را میآورد و از هر کدام میپرسد: «تو چرا شنیدی؟ چرا توجه کردی؟ چرا بازار غیبت و آن هم از افراد متدین را رونق بخشیدی؟!» سپس، آنان را به آثار سوء گفتن، نوشتن و شنیدن غیبتشان آگاه میسازد و عقوبت لازم را به خودشان برمی گرداند.
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه