بسمه تعالی
*- خبر و آگاهی، تنها عامل اتخاذ مواضع و جهتگیری انسان و جامعه در هر امری – اعم از کلی و جزئی – میباشد. واکسینه کردن مردم در قبال "اخبار"، نوعی بیهوشی موضعی ذهن میباشد.
*- عامل اولیهی "رشد"، اطلاع داشتن، آگاهی و یا همان با خبر بودن است و عامل دوم، موضعگیری و جهتگیری و حرکت به سمت هدفی است که بر اساس اخبار واصله حاصل گردیده است و عامل سوم، صبر و استقامت در این مواضع و حرکت است که ریشهی آن نیز اخبار و اطلاعات درست و به موقع میباشد.
*- این قواعد ثابت را، قرآن کریم به ما آموخته است. در مورد اثر علم و آگاهی، خبر داد که خدا ابتدا آدم را تعلیم داد «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا – و همه نامها (نشانهها) را به آدم بیاموخت / البقره، 31» و سپس او را خلیفه خود و مسجود ملائک نمود. و در مورد عوامل "صبر و استقامت"، در مواجهی دو نبی الهی، حضرات خضر و موسی علیهماالسلام، خبر داد که حضرت موسی علیه السلام، از عبد صالح درخواست پیروی و تعلیم نمود، اما او به این رسول خدا گفت: تو طاقت استقامت با من را نداری، چون خبر نداری و چگونه میتوانی در آن چه خبر نداری، استقامت داشته باشی! یعنی خبر ریشه، اساس و علت "استقامت" میباشد.
تزریق داروی بیتفاوتی:
در گذشتهای نه چندان دور، گاه یک خبر، اذهان عمومی یک شهر، یک کشور، یک منطقه و حتی بخش وسیعی از جهان را متوجه و متأثر مینمود. امید یا ترسی عمومی را حاکم میکرد و بالتبع مردم، جهت واحدی برای رسیدن به امید و یا مقابله با خطر میگرفتند، و این همان چیزی است که هر قدرتی [حق یا باطل]، طالب آن است؛ یعنی "پشتیبانی اذهان عمومی".
اگر خبر داده میشد که در امریکا، یک نفر از مردم عادی، یا یک دانشجو ترور شده، جامعه وحشت میکرد – اگر میگفتند: در یک گوشهی دنیا هرج و مرج شده و چند نفر هم کشته یا زخمی شدند، اذهان منفعل میشد – اگر میگفتند: نرخ ارز (دلار، یورو، ین) و یا طلا و یا نفت، کم و زیاد شده، یک مسئله اصلی و حیاتی تلقی میشد و ... .
اما این تأثیر پذیری از اخبار، فقط تا آنجا مهم بود و برای قدرتها اهمیت داشت که در جهت منافع آنها بود و سانسور خبری نیز از همین جا پیدا شد، یعنی آن چه را از اخبار که در راستای اهداف و منافع آنها نبود حذف میکردند.
اما، امروزه هیچ خبری از واقعیتی، به نفع استکبار نمیباشد و بالتبع اذهان عمومی را نسبت به قدرت حاکمه، مخالف میکند. اخبار تحولات سیاسی – اخبار وقوع جنگ داخلی یا خارجی – اخبار اقتصادی – اخبار حاکی از چگونگی امنیت اجتماعی و ...، همه ناامید کننده و بدتر از آن رسوا کننده است.
همین اخبار سبب ظهور چالشهای جدی، حتی در قلب امریکا و اروپا شده است. در دورهای که اسرائیل به عنوان "کلاه آهنین = غیر قابل نفوذ" معرفی شده بود، خبر از کشته شدن یک اسرائیلی و متقابلاً ده فلسطینی، دست کم در اذهان عمومی و بیخبر امریکاییها و اروپاییها، نوعی احساس آرامش و امنیت ایجاد میکرد؛ اما امروز با کثرت شبکههای خبری، خبر از تهاجمات اسرائیل، بچهکشیها و ...، سبب تظاهرات ضد اسرائیل و ضد جنگ، در امریکا و اروپا نیز میشود.
در دورهای، اخبار بحرانهای اقتصادی، مردم را به انفعال اقتصادی وا میداشت، اما امروزه سرتاسر امریکا و اروپا، درگیر تظاهرات مردمی، علیه ظلم سرمایهداری، بحرانها مصنوعی، تحمیل عواقب به مردم با اِعمال سیاستهای ریاضت اقتصادی و ... میباشد.
بدیهی است که با توجه به کثرت منابع تهیه و پخش اخبار، دیگر نه کنترل کامل ممکن است و نه حذف و سانسور کامل اخبار. از این رو روش دیگری اتخاذ کردند که عبارت است از: «تزریق آمپول بیهوشی موضعی ذهن، برای جلوگیری از هر گونه انفعال و واکنش در قبال اخبار و اطلاعات».
روش تزریق واکسن بیتفاوتی نسبت به اخبار
بیتردید تنها وسیلهی انتقال و تزریق داروی بیهوشی موضعی ذهن به تمامی مردم، همان رسانهها هستند. رسانهها هیچ کدام "خبرساز" نیستند، بلکه منتقل کنندهی اخبار یا "خبر رسان" میباشند و به همین جهت آنها را "رسانه" مینامند.
از این رو چارهای نیست جز آن که از همان ابزار "خبر" و دستگاه تزریق "رسانه" استفاده کنند، اما اینها فقط "ابزار و وسایل" هستند، و آن چه مهم است محتوا "روش و تاکتیک" میباشد.
پس، روشهای خاصی را برای بیتفاوت کردن اذهان عمومی به "اخبار و گزارشات" بکار گرفتهاند، از جمله:
یک – کثرت بیرویه خبر:
اگر مردم در روز ده تا بیست خبر از تحولات خارجی – امور داخلی – ورزش – حوادث مهم و وضعیت آب و هوا اخذ کنند، نسبت به همه آنها حساس میشوند، اما اگر روزانه صد یا حتی پانصد خبر گوناگون دریافت کنند، حساست آنها نسبت به تمامی اخبار واصله، حتی تا حد بیتفاوتی کم میشود و چون نمیتواند همه آنها را بخواند یا بشنود، سعی در اخذ هیچ کدام ندارد، بلکه هر چه رسید و شنید، همان است و از آن هم گذرا عبور میکند. اگر مخاطب برای دریافت هر خبر، فقط نیم دقیقه وقت بگذارد، دریافت ششصد خبر، پنج ساعت زمان فراقت میخواهد.
دو – کثرت بیرویهی "رسانهها"
بدیهی است که انتقال کثرت بیشمار اخبار، مستلزم برخورداری از کثرت بیشمار "رسانه"های منتقل کننده اخبار میباشد.
در گذشته، مردم (حتی در امریکا و اروپا)، ده، بیست یا سی شبکه تلویزیونی داشتند که سه تا پنج کانال از آنها، جنبه رسمی داشت، اما امروزه صدها کانال تلویزیونی، با پخش اخبار مستقل وجود دارد – در گذشته سی تا چهل شبکه خبری داشتند که پنج تا هفت شبکه از آنها (مانند: آسوشیتد پرس، نیوزویک، رویترز، سیانان، بیبیسی و ...) قدرتمند و معتبر بودند، اما امروز صدها شبکه خبری وجود دارد و با افزوده شدن شبکههای اینترنتی خبری و اجتماعی (فیس بوک – توییتر – تلگرام و ...)، تعداد آنها به هزاران میرسد، و بالتبع مخاطب گیج و سپس بیتفاوت میشود. خبری که از مواضع یک وزیر در شبکههای خبری رسمی یا معروف داده میشود، با خبری که خودش آخر شب در تویتتر گذاشته است، بسیار متفاوت و گاه متناقض میباشد.
سه – اخبار ضد و نقیض
مردم نمیتوانند در خارج از محیط زندگی خود حضور فعال و مطلع داشته باشند، لذا اعتماد آنها به اخبار واصله میباشد. اما از همین کثرت اخبار و رسانهها، با انتشار اخبار ضد و نقیض، اعتماد مردم را گرفتند. رییس جمهور یک چیز میگوید – رییس جمهور طرف مقابل، درست نقطه مقابل آن را میگوید، سخنگو یا رییس دفتر هر دو، ناقض گفته آنان است، کابینه هر سه را رد میکند، شخصیتهای سیاسی و تحلیلگران، هر چهار را نقض میکنند و رسانههای خبری، همه را.
چهار – دروغ پراکنی آشکار
از روشهای دیگر برای واکسینه کردن اذهان عمومی نسبت به اخبار، کثرت دروغپراکنیهای آشکار میباشد.
اگر چه شایع شده که برخی از شبکههای خبری (مانند بیبیسی)، دروغ پراکن هستند و همین طور هم هست، اما غافل نمانیم که نقش اصلی در دروغپراکنی را در گام نخست، مسئولین سیاسی و اداری کشورها ایفا مینمایند و سپس رسانههای عامل، به آنها شاخ و برگ میدهند.
بدیهی است در شرایطی که مخاطبین روزانه دهها خبری میشنوند که خودشان میدانند دروغ است، دیگر باورشان نسبت به اخبار واقعی را نیز از دست میدهند و ناخودآگاه دروغ میپندارند. فرض کنید گزارشگر خبری با دوربین خود وارد گمرکات، بانکها، بیمارستانها، ادارات، بازار و ... شده، خبر و گزارش مستندی را ارائه میدهد، بعد مسئول مربوطه در یک مصاحبه تلویزیونی به صراحت میگوید: خیر، این طور نیست، من قبول ندارم، بلکه چنین و چنان است. خب همه میدانند که دروغ میگوید.
در این سیاست، اخبار ریز و درشت فرقی نمیکند، کثرت "دروغ" تأثیر گذار است. مثلاً فرقی نمیکند که امریکا بگوید برای صلح و امنیت لشکرکشی میکند، یا مسئولین یک کشوری که با بحران و رکود اقتصادی مواجه شده است، دائم خبر از رشد اقتصادی و رونق بازار بدهند، یا اخبار ریزتر و دروغتر پخش شود.
پنج – قبح شکنی در رسوایی
از نقشهای اصلی "خبر"، کشف و افشای اسرار پشت پرده بود. در گذشته از مسئولین سیاسی کشورها گرفته تا بنگاههای اقتصادی و حتی رسانهها، بسیار نگران بودند که مبادا اسراری از آنها لو برود و مردم بفهمند که شخصیت اصلی این مسئول یا واقعیت اصلی این جریان چیست؟ اما امروزه چون معمولاً چیزی پنهان نمیماند، خودشان در قبح شکنی و بیان جسورانه و وقیحانهی فجایع خود، پیشدستی میکنند و حتی به صورت رسمی و علنی، مخالفان خود را به باد ناسزا میگیرند و حتی تهدید میکنند؛ آن چه در تعاملات سیاسی، نزد مردم کشورشان یا مردم دنیا قبیح است را رسماً انجام میدهند و اعلام عمومی هم میکنند، تا قبح شکنی یا به قول خودشان هنجار شکنی شود (مثل دست دادن ظریف با اوباما یا ...).
چند خبر:
به این چند خبر که حاکی از اظهار وقیحانهی مواضع پشت پرده میباشد، دقت نموده و سپس آن را به تمامی اخبار این چنینی که تا کنون شنیدهاید، تعمیم بخشید.
دوران جوّسازی بر محور شعار "دموکراسی" رسماً به پایان رسیده است. اکنون جرج بوش (رییس جمهور سابق امریکا، به صراحت خبر از آغاز کردن جنگهای صلیبی میدهد – اوباما رسماً لایحهی ازدواج همجنسگراها را جهت توصیب به مجلس میفرستد – دیگر دم از صلح و ثبات امنیت جهانی نمیزنند، بلکه رسماً از لشکر کشی به ممالک دیگر برای حفظ منافع خود میگویند – به رغم جنجالهای داخلی درباره روابط با امریکا، بسیار رسمی، علنی، مکرر و مصمم، تداوم دشمنی خود با جمهوری اسلامی ایران را بیان و اعلام میدارند – از همان ابتدای پیدایش داعش، رییس جمهور دول غربی و حتی فرماندههای پنتاگون، رسماً حمایتهای مالی، سیاسی و تسلیحاتی خود از این گروهها را اعلام کردند – با صراحت بر کشتن مردم غیر نظامی اذعان میکنند و آن را بسیار طبیعی قلمداد میکنند – به صراحت و با لحنی زشت و کلماتی سخیف و زننده، رقبای خود را به باد دشنام میگیرند و ... .
پس، حساسیت مردم نسبت به افشای اسرار پشت پرده را نیز به صفر میرسانند. دیگر هیچ شخصیت سیاسی، دولت، مجلس، شبکههای خبری یا اجتماعی و ...، ابایی ندارد که مردم از اهداف و اسرار پشت پرده آنها آگاه شوند. نگران نیستند که گفته شود این آقا یا این شبکه، وابسته یا تحت نفوذ سیا میباشد و یا با لابی صهیونیسم در ارتباط است.
از مصادیق در اخبار داخلی مثالی نیاوردیم تا جنجال سازی نکنیم و متهم نشویم، اما نمود بسیاری از این روشها و تاکتیکها را میتوانید در جریان اخبار و خبررسانی داخلی نیز پیگیری نمایید.
منبع – یادداشت :
عضویت در کانال:
- تعداد بازدید : 933
- 17 آبان 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت