اصالت و کار احزاب – جایگاه و کار لشکریان – نقش و کار مردم (با نگاهی به آیات قرآنی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ؛ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ.
با سلام
مقدمه:
شاید امروزه مردمان در جوامع گوناگون، بیش از هر عصر و نسل دیگری واقف و شاهد باشند که "قدرت"، به ویژه در عرصهی "سیاست و حکومت"، بر دو محور «لشکر و حزب» استوار میشود و به تناسب قدرت و توان این دو بال، اوج میگیرد. اما واقع این است که این پدیدهی جدیدی نیست، بلکه در تمامی اعصار گذشته نیز چنین بوده است و تا آخر نیز چنین خواهد بود.
از این رو در قرآن کریم و در ذکر تاریخ، مواضع و عاقبت گذشتگان، هم به لشکریان (جنود) آنها اشاره شده است و هم به گروههای فکری و تشکیلاتی (احزاب) آنان؛ چنان که تصریح دارد «مؤمن آل فرعون که ایمانش را کتمان میداشت، در آن جلسه مشورتی سیاسی به رهبری فرعون گفت: مراقب باشید که به بلا، عاقبت و عذاب الهی "احزاب" دچار نگردید.
« وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ » (غافر، 30 و 31)
ترجمه: و كسى كه ايمان آورده بود، گفت: «اى قوم من، من از [روزى] مثل روز دستهها[ احزاب مخالف خدا ] بر شما مىترسم * [از سرنوشتى] نظير سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود، و كسانى كه پس از آنها [آمدند]. و [گرنه] خدا بر بندگان [خود] ستم نمىخواهد.
آری، قوم نوح و عاد و ثمود و ...، صرفاً اقوام "ملی – میهنی" نبودند، بلکه به حسب نوع باورها، اهداف و ساختار حکومتی و قدرت، "حزب" بودند:
« وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍۢ وَأَصْحَٰبُ لْـَٔيْكَةِ ۚ أُو۟لَٰٓئِكَ ٱلْأَحْزَابُ» (ص، 13)
ترجمه: و (نیز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الأیکه [= قوم شعیب]، اینها احزابی بودند (که به تکذیب پیامبران برخاستند)!
و همینطور آیات بسیاری در خصوص لشکریان وجود دارد.
تقسیم کلی احزاب و لشکریان؛
امروزه اسمها متفاوت است. ارتشها به نام کشورهایشان شناخته میشوند، مثلاً نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران – یا ارتش چین، امریکا، روسیه و ... – احزاب نیز اسمهای گوناگونی دارند، مثل دموکرات، جمهوریخواه، ملیگرا، کارگر و ...؛ ولی در کلام و بیان "وحی"، این اسمها میتوانند معرف یک ساختار تشکیلاتی مستقل باشند، اما در نهایت همه به دو گروه کلّی تقسیم میشوند: احزاب، یا "حزبالله" هستند و یا "حزب الشیطان" و لشکریان نیز یا "جُندُ الله" هستند و یا "جنود الشیطان"
اصالت احزاب؛
همانگونه که امروزه مشهودتر است، لشکریان (نظامیان)، نه تنها مستقل نیستند، بلکه همیشه زیر مجموعهی "احزاب" قرار میگیرند و مانند بازوهای فرهنگی، اقتصادی و خبری، بازوی "نظامی" حزب را تقویت میکنند.
این واقعیت نیز جدید نیست، اختصاصی به ارتشی چون امریکا، که در خدمت احزاب دموکرات یا جمهوریخواه میباشد ندارد، بلکه در گذشته نیز چنین بوده است و در کلام وحی تصریح شده است:
« جُندٌۭ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌۭ مِّنَ ٱلْأَحْزَابِ » (ص، 11)
ترجمه: (آری) اینها لشکر کوچک شکستخوردهای از احزابند!
پس لشکریان، چه در جنگهای سخت و چه در جنگهای نرم، همیشه تابع و در خدمت "احزاب" هستند، لذا مقام معظم رهبری، از نیروهای فکری در حزب الله نیز تحت عنوان «افسران جنگ نرم» یاد مینمایند.
کار لشکریان:
از کلام وحی، به صورت آشکارتر، گویاتر و منطقیتر میآموزیم که کار لشکریان، چه در میادین جنگ سخت و چه در سنگرها و میادین جنگ نرم، "غلبه = پیروزی و غالب شدن بر دشمن" میباشد.
ساحرانی که تحت عنوان لشکریان فرعون در جنگ نرم وارد میدان شده بودند، به عزت فرعون قسم خوردند که "غالب" خواهند شد: « فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ - آنها طنابها و عصاهای خود را افكندند و گفتند به عزت فرعون، قطعا پيروزيم! / الشعراء، 44» - و خداوند متعال نیز فرموده است که خیر، بلکه همیشه لشکریان من پیروز خواهند بود: « إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ * وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ – قطعاً آنانند که یاری شدگانند * و لشکریان ما هستند که غلبه و پیروزی برای آنان است / الصّافات، 172 و 173»
کار احزاب:
از قرآن کریم و آموزههای اسلامی در احادیث اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین میآموزیم که "کار حزب"، رسیدن و رساندن به "رستگاری" (فلاح) میباشد.
"حزب"، باید یک ساختار و تشکل فکری، فرهنگی و سیاسی باشد، برای سازماندهی، برنامهریزی، اقدام و عمل، جهت رسیدن خود و رساندن مردم به خوشبختی و فلاح؛ البته نه فقط به حسب ظاهر، بلکه رستگاری و فلاحی ادامه دار، ماندنی، در دنیا و آخرت. و البته این راه و کار سادهای نیست، اولین گامش ایمان به الله جل جلاله و معاد میباشد و در همین راستا، دشمنشناسی و دوستی نکردن با دشمنان؛ که اگر چنین نباشد، کل مردم را به جای "فلاح"، به سختی و هلاکت در دنیا و بالتبع آخرت میکشانند:
« لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (المجادله، 22)
ترجمه: هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛ آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده، و آنها را در باغهایی از بهشت وارد میکند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است، جاودانه در آن میمانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نیز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب اللّه» اند؛ بدانید «حزب اللّه» پیروزان و رستگارانند.
کار مردم:
نقش اصلی با مردم است، چرا که از یک سو «نه لشکریان از آسمان میآیند و نه گردانندگان احزاب»، بلکه متشکل از همین "مردم" هستند – چنان که در قرآن کریم آنها را "قوم" نیز میخواند – و از سوی دیگر این لشکریان و احزاب تشکیل شده، برای خود مردم است [باید باشد].
وحدت احزاب، لشکریان و مردم:
اگر "احزاب" با هم وحدت هدف نداشته باشند، تشکلهایی هستند که کارشان به مخالفت با یک دیگر میرسد « فَٱخْتَلَفَ ٱلْأَحْزَابُ مِنۢ بَيْنِهِمْ ۖ فَوَيْلٌۭ لِّلَّذِينَ ظَلَمُوا۟ مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ - تا [آنكه] از ميانشان، احزاب دست به اختلاف زدند، پس واى بر كسانى كه ستم كردند از عذاب روزى دردناك! / الزّخرف، 65»؛ و بدیهی است که در این اختلاف، تمامی نیروها و لشکریان خود را به جان هم میاندازند؛ اما اگر وحدت کنند، تمامی نیروها برای تحقق هدف و اهداف متمرکز میشوند.
بدیهی است که تحقق این "وحدت"، ممکن نیست، مگر آن که تمامی احزاب، بالتبع لشکریان و در یک کلام "اقوام"، به یک ریسمان که همان "حبل الله" است متصل شوند و متفرق نگردند. « وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا – همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و متفرق نشوید / آل عمران، 103»
در چنین حالتی، حزب، لشکریان و مردم، که در واقع همه یکی هستند، "غالب" نیز میشوند، - وحدت غلبه و فلاح محقق میگردد - ممکن نیست که لشکری غالب شود، اما حزبش نشود؛ یا حزبی غالب شود، اما لشکرش غالب نشود؛ و یا هر دو غالب شوند، اما مردمی که حزب و لشکر را تشکیل دادهاند، غالب نشوند [یا شکست نخورند].
این نگاه توحیدی و اعتصام به جریان ولایت الهی، (حبل الله)، برای همه غلبه میآورد، لذا فرمود که حزب خدا، که در اهل "ولایت" هستند، غلبه نیز دارند:
« وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ » (المائده، 56)
ترجمه: و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.
داوری مردم (اهل ایمان):
باز هم نقش اصلی با مردم است. مردم شاهد احزاب، گروهها، دستهجات و جریانهای متفاوت میباشند و اگر با "بصیرت" به اهداف خود و جهت حرکت آنها ننگرند، قطعاً اسیر امواج آنان خواهند گردید؛ از این رو خداوند متعال فرمود که حزب من، یعنی بندگان و لشکریان مؤمن و مخلص من، وقتی احزاب و لشکریان متفاوت را دیده و میبینند، محک سنجش و میزان دارند، ولایت دارند، لذا به راحتی داوری میکنند که همه (از حق و باطل) همان شکل و در همان راستایی هستند که خداوند علیم فرموده است، پس بر ایمانشان افزوده میشود و به "حزب الله و جندالله" میپیوندند:
« لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ ٱللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌۭ لِّمَن كَانَ يَرْجُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلْيَوْمَ ٱلاخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرًۭا * وَلَمَّا رَءَا ٱلْمُؤْمِنُونَ ٱلْأَحْزَابَ قَالُوا۟ هَٰذَا مَا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَصَدَقَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّآ إِيمَٰنًۭا وَتَسْلِيمًۭا » (الأحزاب، 22)
ترجمه: قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند * (امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.
- تعداد بازدید : 1756
- 18 تیر 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت