آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه:
... وقتی یک با تقوا و یک بیتقوا ب هم روبهرو میشوند و با هم رقابت میکنند و درگیر میگردند، سیر حرکت این دو تماشایی است:
آن که بیتقواست، رشد سریع ظاهری، با تبلیغات گسترده و با موج وسیع دارد؛ از ابزار و وسایل مختلف استفاده میکند؛ چون مانع و رادع تقوا در او نیست، دروغ، تهمت، افترا، تظاهر و ... را در این نبرد به کار میگیرد؛ یعنی هر کدام از اینها سلاح است که او از آن استفاده میکند، بُردکم، بُرد متوسط، ودور بُرد. همۀ اینها را آتش میکند؛ آن هم به صورت انبوه و در حجم زیاد آتش راه میاندازد!
فرد متقی، هیچ یک از این سلاحها را به کار نمیگیرد و با آرامش خاطر و تأنّی باا آن برخورد مینماید.
طبیعتاً در جمعبندی اولیه، از آن فرد بیتقوا کم میآورد و از او عقب میماند؛ البته شخص متقی به دلیل این که کارهایش را با خدا هماهنگ کرده است و بر میزنی دقق حرکت میکند و در فقر، غنا وضعف و قوت و قدرت و توانایی و ناتوانی، هدف مدّ نظرش را از یاد نمیبرد و در نظرش هست، همیشه پیروز از آب در میآید.
برنامۀ کار متقی، دقیق و منظم است و همواره یک هدف را تعقیب میکند. این طور نیست که اگر قوی شد به یک نحو برخورد کند و اگر ضعیف شد به نحوی دیگر؛ بلکه مجموع برنامههای شخص متقی، در حالات و اوضاع مختلف، رو یک خط و روال ااست، هر چند که در نوع فرق کند. از اینرو، افعال و اقوال و اعمال او با یکدیگر همسویی دارند.
میزان تواناییهایش متفاوت است؛ اما جهتگیری نیتش همیشه یکی است. این است که در مجموع حرکات متقی با هم جمع میشود و هماهنگ است و در جمعبندی نهایی، مجموعهای که برای متقی میماند، مجموعۀ معتنابهی است از عمل و کار و آن چه ماندگار است.
در خطوط هندسی، خط هیچ جهتی دارد؛ اما در مکانیک، بُردارها هر یک جهت دارد؛ عیناً مثل حساب و جبر؛ در حساب، عدد به علاوه (+) و منها (-) ندارد؛ ولی در جبر، هر عددی علامت دارد. به علاوه (+9) و منها (-)، مثبت است یا منفی. در مکانیک، کمیتها و قدرتها را با بُردارها نشان میدهند.
حرکات مؤمن از نظر اندازه، بُردارهای مختلفی است، اما جهتها همه روبه خداست. اگر بُردارهای متعدد را که با یکدیگر همسویند، در کنار هم بگذاریم، مجموعهاش بُرداری است که جهتش در جهت همۀ آنها و اندازهاش به اندازۀ همه آنهاست و آن وقت است که قدرتی قوی از آن به دست میآید.
غیر متقی، به عکس در دو دستی و دشمنی در عملکرد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، هر وقتی جهتی انتخاب میکند، در وقت قدرت و ضعف، فقر و غنا و ...، در هر وقت، طوری برخورد میکند. وقتی مجموعۀ اعمالشر نگاه میکنی، گاهی بُرداری به سمتی دارد و گاهیی به سمت دیگر؛ مثلاً در موقع غنا از موضع قدرت برخورد میکند و بیاعتنا است؛ و در وقت فقر، درست بر عکس، از موضع التماس، تملّق و اظهار تضرّع. آن بیاعتنایی و این تملّق و چاپلوسی، در دو جهت متفاوت و متضاد است. یک وقت نیرویش را در آن جهت مصرف میکند و سپس نیرویش را در جهت عکس آن به کار میگیرد! مثلاً در زمانیاز کسی بینیاز بوده، با بیاعتنایی با او رفتار کرده و در دل او کینه و نفرت و دشمنی ایجاد نموده است، بعد که نیرو کم میآورد و نیازمند میشود، به این شخص ناز پیدا میکند و میآید تا آن بیاعتناییها را که کرده جبران کند و اهانتهاایی که کرده، رفع نماید!
قطعاً مقداری از آبرو و حیثیت و نیرو و توان خودش را باید صرف جبران آن بیاعتناییها و اهانتها کند. نتیجه چه خواهد شد؟ فرض کنیم که 30 درصد را هم برای جبران آن رفتارها باید به کار بگیرد. دیگر چیزی برایش باقی نمینماند؛ چون در دو جهت مخالف و ضد هم است: 30 درصد در بیاعتنایی و 30 درصد در عجز و لابه و چاپلوسی. پس چنین شخصی در نهایت هم یک دوست درست پیدا نکرده و هیچ کس به او اعتنا نمیکند.
(کتاب تحجرگرایی، ص 68 تا 70 – دفتر نشر معارف، قم)
کلمات کلیدی:
در محضر استاد