پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): به چند نکتهی بسیار مهم باید توجه نمود:
بهشت و جهنم:
بهشت، اگر به مکان اطلاق گردد، یک جایگاه است، چنان که جهنم اگر به مکان اطلاق گردد، یک جایگاه است، چنان که دنیا اگر به مکان اطلاق گردد، یک جایگاه است. و اگر به شخص اطلاق شود، بهشت خود مؤمن است، چنان که جهنم اگر به فرد اطلاق گردد، خود شخص جهنمی میباشد، چنان که دنیای هر کسی، به اهداف و تعلقات او اطلاق میگردد.
از اینرو، در آیاتی تصریح شده که مؤمن را بهشت و کافر و ظالم و مجرم را به جهنم میبرند (که مقصود مکان است)؛ و در آیاتی تصریح شده که "بهشت را میآورند " و یا جهنم را با غل و زنجیر میآورند، که مقصود «شخص بهشتی یا جهنمی» میباشد. و به تعبیر دیگری میتوان گفت: «آن چه از بهشت و جهنم برای خود ساخته و فراهم نموده را میآورند»؛ البته خداوند به اهل جهنم فقط برابر آوردهشان مکافات میدهد، اما به اهل بهشت، مزید بر آن چه کردند جایزه میدهد – و هر کجا که دنیا مورد نکوهش قرار گرفته، همان آمال و تعلقات دنیوی است، نه خلقت خداوند منّان.
دو وجه قرآن کریم:
قرآن مجید، دو وجه دارد: یکی وجه صدور آن میباشد که کلام الله است و سوی پروردگار علیم و حکیم نازل شده است؛ بنابراین هیچ سخن غیر علیمانه و حکمیانه در آن وجود ندارد – وجه دیگرش مخاطب است، یعنی «انسان». پس او نیز باید کلام الله را علیمانه و حکیمانه بخواند. لذا فرمود: در قرآن کریم، تفکر، تعقل و تدبر نمایید. یعنی به هنگام قرائت آیه، ذهن شما در مراحل "توهم، تخیل و تصور" متوقف نگردد؛ بلکه فراتر رفته و به عالم "تعقل" برسد. و فرمود: قبل از آغاز رجوع و قرائت نیز از شر شیطان رجیم، به خدا پناه ببرید، تا از دمیدن او در آتش وسوسههای نفس، در امان بمانید. –بدیهی است که در این وادی (تفکر و عقلانیت)، هر تصور و برداشتی که غیر معقول باشد، حتی بدون سؤال، نفی و مردود میگردد.
دو وجه بهشت و جهنم:
بهشت و جهنم نیز دو وجه دارد، یکی خالق، مالک و رب آنهاست که "الله جلّ جلاله" میباشد؛ و دیگری "انسان".
بنابراین، نه از ناحیهی خداوند سبحان در بهشت یا جهنم، بینظمی، امر غیر حکیمانه، هرج و مرج، ظلم و ... وجود دارد؛ نه اهل آن، میخواهند و میتوانند که در آن هرج و مرج یا فسق (خروج از پوسته و مسیر) راه بیاندازند.
●- البته در قرآن کریم تصریح شده (و مقبول عقل است) که اهل جهنم بسیار مایلند و تلاش هم میکنند که خارج شوند و یا بخشوده شوند، اما موفق نمیشوند؛ ولی اهل بهشت که در آن حیات ابدی یافتهاند، میلی به خروج ندارند. مضافاً بر این که جهنم، همچون یک زندان محصور است، اما بهشت، حد و حدودی ندارد که کسی بتواند مرزی برای خروج از آن را تصور نماید.
اهل بهشت و خواستهها:
اهل بهشت، در همین دنیا که عرصهی حیات روح و جسم است و بالتبع نه تنها نیازها، بلکه هوای نفس وجود دارد نیز نه امر غیر معقولی را میخواهند و نه موافق فسق و فساد هستند، که اگر بودند، بهشتی نمیشدند.
اهل بهشت، در همین دنیا اهل التقوی شدند و با هر گونه شرک، فساد، فسق، ظلم و جور، چه در عالَم درون و چه در عالم بیرون مقابله کردهاند که اهل بهشت شدهاند؛ و آخرت، باطن و صورت حقیقی همین دنیاست.
بنابراین، در بهشت که از شاخصههای بدن دنیوی، هوای نفس [حیوانی]، غلبهی اوهام و تصورات بر عقلانیت و روح خبری نیست، هرگز میل به باطل، لغو، ظلم و جرم و گناه در کسی ایجاد نمیگردد؛ نه سخن باطلی میشوند و نه سخن باطلی میگویند و هر چه هست تجلی "سلامتی و کمال" میباشد.
اهل بهشت، در همین دینا، با اتصال به رحمت بیکران الهی، از طریق فهم، باور و تبعیت از قرآن کریم و اهل عصمت علیهم السلام، مسیر سلامت را انتخاب کردهاند و در آخرت نیز با سلامت و تحیت، وارد "دار السلام" میشوند؛ پس در آنجا خبری از امیال ناهنجار نیست:
« يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ » (المائدة، 16)
ترجمه: خداوند به برکت آن [کتاب و اهل عصم = نور هدایت)، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راههای سلامت، هدایت میکند؛ و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد؛ و آنها را به سوی راه راست، رهبری مینماید.
«مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ * ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ» (ق، 33 و 34)
ترجمه: آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود! * (به آنان گفته میشود:) بسلامت وارد بهشت شوید، امروز روز جاودانگی است!
پس، اهل بهشت، همانگونه که در این دنیای دون و گذرا، خواستار حق، سلامتی و کمال بودند، در بهشت نیز به نحو احسن، خواستار مراحل رشد در حیات طیبهی بهشتی میباشند.
برآورده شدن آن چه بخواهند:
با توجه به "دارُ السلام" بودن بهشت، و سالم بودن و برخورداری اهل بهشت از "قلب سلیم"، به جز حق چیزی نمیخواهند و بالتبع هر چه بخواهند برایشان فراهم میگردد.
دو وجه داشتن خواستهها در بهشت:
آدمی در این دنیا روح و جسم دارد که خواستهها، ناخواستهها، خوشایندها، ناخوشایندها، لذتها و دردها (الَمها)یش با هم متفاوت و گاه متضاد هستند. نه روح آدمی از خوردن یک خوراک خوشمزه لذت میبرد و نه جسم آدمی از شب بیداری و عبادت، یا مطالعهی کتاب، یا روزهداری، یا جهاد در راه خدا لذت میبرد.
در بهشت نیز روح انسان متقی، همراه بدن بهشتی اوست. آنجا جای درد، غم، غصه، ناراحتی، نگرانی و ترس نیست « وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ »، بلکه سراسر بهجت و سرور روح بهشتی و لذات بدن بهشتی میباشد؛ و البته هر دو برایشان فراهم میگردد.
از این رو، دو تعبیر در قرآن کریم میبینید که یکی عام است و به خواستهها (شاء) اشاره دارد و دیگری خاص است و به "اشتها" اشاره دارد؛ لذا در عرصهی "اشتها"، بیشتر به لذات بدن بهشتی تصریح نموده است:
1- « لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ » (ق، 35)
ترجمه: هر چه بخواهند در آنجا دارند و پيش ما فزونتر [هم] هست.
2- « وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ * كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ – و هر آن چه از میوهها که خوش بدارند * (به آنها گفته میشود) بخورید و بنوشید گوارا، اینها در برابر اعمالی است که انجام میدادید * ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم!»
« بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ * لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنْزِفُونَ * وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ * وَلَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ » (الواقعه، 18 تا 21) – و آیات قبل و بعد.
ترجمه: با قدحها و کوزهها و جامهایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)! * امّا شرابی که از آن درد سر نمیگیرند و نه مست میشوند! * و میوههایی از هر نوع که انتخاب کنند * و گوشت پرنده از هر نوع که مایل باشند.
● - پس، اهل بهشت، در همین دنیا خواهان فسق و فساد و ظلم نیستند، چه رسد به بهشت! که در آنجا دیگر نه تنها اسیر هواهای نفسانی و تخیلات ذهنی نیستند، بلکه پردهها و حجابها برایشان کنار میرود و حق طلبتر میگردند؛ حال چه برای بهجت روح، و چه برای لذت بدن بهشتی که آن هم برایشان بهجت روح دارد.لذا فرمود با برآورده کردن خواستهایشان، تقویتشان میکنیم؛ یعنی برای رشد، کمال و تقرب بیشتر، قوتشان میبخشیم.
« وَأَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ » (الطور، 22)
ترجمه: با [هر نوع] ميوه و گوشتى كه دلخواه آنهاست آنان را مدد [تقويت] مىكنيم.
نکته:
تمامی گناهان نوع بشر، به خاطر رفع نیاز از یک سو و میل سیری ناپذیر به "قدرت، ثروت و شهوت از سوی دیگر میباشد. بنابراین، وقتی نه نیازی باقی بماند و نه محدودیتی در قدرت، ثروت، شوکت، رفاه، شهوت و ... باشد، ضرورتی برای تصور و میل به گناه وجود نخواهد داشت.
مرتبط:
آرشیو مطالب مندرج درباره معاد، بهشت و جهنم
کلمات کلیدی:
قرآن بهشت و جهنم