پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
بدون این که بخواهیم شخص یا جناحی را متهم نماییم، به نظر ما قسمی از "آرای باطله"، یک کار سازماندهی شده بود که بعد بتوانند نسبت به آن تحلیلهایی ارائه دهند که در راستای اهداف خودشان باشد و البته نوعی مخالفت، توقع و مطالبات [به حق مردمی] را به شکل اعتراضی به اذهان عمومی القا نمایند؛ و البته برای دشمنان خارجی نیز خوراک ضد تبلیغی تهیه کنند!
●- نظریهپردازان، کارشناسان و تحلیلگرانِ بسیاری در جهان، نظریات گوناگونی دربارۀ علل و پیامهای "آرای باطله" ارائه دادهاند. اما بیشتر آنها اذعان دارند که این نظریات، مبتنی بر تحلیلهای اخذ شده از برخی کارشناسان و مطالعات میدانی محدود میباشد، لذا نه تنها متقن نیستند، بلکه از تناقضات بسیاری نیز برخوردار میباشند.
Cambridge.org – (29 اکتبر 2018) نوشت: «چگونگی برگزاری انتخابات، کیفیت دموکراسی و نزدیک بودن رقابت و ...، میتواند از علل آرای باطله باشد، هر چند که این نظریه نیز با تناقضات نظری و تجربی بسیاری مواجه میباشد»!
Polyas – مینویسد: «تمامی آرای باطله، الزاماً رأیی که مردم به صندوقها ریختهاند نمیباشد، بلکه علل بسیاری میتواند سبب باطل شمرده شدن آرا گردد، مانند:
●- تعرقههای تقلبی و غیر رسمی؛
●- فاقد مشخصات بودن برگه رأی؛
●- درج مطالب اضافی در برگه رأی؛
●- انداختن رأی به صندوق غیر مرتبط (مثلاً ریاست جمهوری به صندوق مجلس و یا ...)؛
●- عمدی بودن "رأی باطله" توسط رأی دهنده، که البته قصد و نیت او روی برگهاش نوشته نشده است».
الف – گفته شده که تعداد آرای باطله در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ به رقم بیسابقه ۳ میلیون و ۷۲۶ هزار و ۸۷۰ رأی رسید! اما گفته نشده که آیا تمام یا بیشتر این آرا، رأی سفید رأی دهندگان بوده است و یا به علت اشکالات دیگری، مانند: درست ننوشتن اسم نامزد – خط خوردگی – انداختن رأی ریاست جمهوری به صندوق مجلس، خبرگان و یا شورای شهر – مخدوش بودن آرای یک یا چند صندوق و ابطال آن ... و یا دلایل دیگر بوده است و سهم هر علت، چه مقدار بوده است؟!
ب- بیتردید بخش زیادی از این آرا، توسط رأی دهندگان به صندوقها ریخته شده است، اما از آنجا که قصد و نیت رأی دهنده، در روی برگه نوشته نشده، هیچ کس نمیتواند با پیشداوری و از سوی خود، علت رأی سفید را به نفع اهداف و آمال خود، مصادره به مطلوب نماید و سپس بر همان اساس، تحلیل نماید.
ج- هیچ کسی نمیتواند بگوید که آرای باطله، متعلق به کسانی بوده است که در ضمن مخالفت با نظام و ...، میخواستند در شناسنامه آنها مُهر بخورد؛ چرا که در طی تمامی انتخاباتها، همگان تجربه کرده و میدانند که این "مُهر" فقط برای جلوگیری از چندبار رأی دادن است، و هیچ ارزش و کاربرد دیگری نداشته و ندارد و بابتش حتی یک آدامس هم به کسی نمیدهند و آفرینی نمیگویند.
تحلیل مثبت:
هر رویکردی را میتوان از دو جنبۀ "مثبت و منفی" ارزیابی نمود.
"تحلیل مثبت"، اگر فرض کنیم که نیمی از آرای باطله را مردم به صندوقها انداختهاند، تحلیل مثبتش این پیام میباشد: «ما با نظام جمهوری اسلامی ایران و انتخابات موافقیم، اما هیچ کدام از این نامزدها را برای این جایگاه مهم قبول نداریم».
بنابراین، تمامی آرای باطله، جزو موافقان و رأی دهندگان محسوب میگردند، اگر چه نامزدی را برنگزیدهاند.
تحلیل منفی:
"تحلیل منفی"، همین است که مقامات و رسانههای خارجی و البته همسویان و حتی جیرهخواران داخلی، روی آن مانور میدهند؛ و القا میکنند که: کثیری مخالف نظام هستند – کثیری نسبت به اصل انتخابات ریاست جمهوری معترضند – نامزدها و از جمله نامزد منتخب، رأی بسیاری نیاورده است، چنان که آرای باطله در ردیف دوم قرار گرفته است و ... !
احتمال سازماندهی:
از یک سو شاهدیم که تمامی رسانههای زنجیرۀ صهیونیستی در خارج و داخل، به مردم توصیۀ مؤکد میکردند که «اصلاً شرکت نکنید و رأی ندهید»؛ و حتی مقامات و تحلیلگران جناحی، پیشبینی میکردند که بیش از 31 درصد شرکت نخواهند نمود و با اعلام این آمارهای خیالی، جوّ مسموم و مأیوس کنندهای را به اذهان عمومی القا میکردند. لذا نمیشود گفت: «آرای باطله، برگرفته از دستورالعملهای خارجی میباشد».
از سویی دیگر، در انتخابات مجلس شورای اسلامی، شاهد بودیم که تمامی سران، مسئولان و چهرههای جناحهای مختلف، همگان را دعوت به مشارکت و رأی مینمودند، چرا که اگر جز این را میخواستند نیز نمیتوانستند به صورت علنی بگویند: «مردم! شرکت نکنید».
اما، آقای مجید انصاری که نفر اول فهرست اصلاحطلبان در تهران بود، فقط کمتر از 70 هزار رأی آورد! و این سؤال در اذهان باقی ماند که «آیا اصلاحطلبان، با همسویی مشارکتیها، کارگزارانیها و سایر جناحها و جریانات همسوی با تابلو و بیتابلو و نیز حمایتهای ضدانقلاب به خاطر اهداف خودشان و ...، فقط کمتر از 70 هزار طرفدار در تهران داشتند»؟! اگر فقط اصلاحطلبها به فهرست خودشان رأی میدادند و یا فقط به نفر اول این فهرست رأی میدادند، آقای انصاری باید بیش از یک میلیون رأی میآورد، نه کمتر از 70 هزار!
لذا به نظر میرسد که عدم مشارکت آنها در انتخابات مجلس شورای اسلامی، کاملاً سازماندهی شده بود.
●- بنابراین، وقتی بیش از چهار دهه تجربه کردیم که برخی از جناحها و جریانات، اگر احتمال پیروزی خود را بدهند، به شدت اصرار به مشارکت میکنند و اگر چنین احتمالی ندهند، تحریمی پنهان و سازماندهی شده را اِعمال میکنند، چرا احتمال ندهیم که کاهش مشارکت و کثرت رأی باطله نیز سازماندهی شده میباشد. شاید نتوانیم به صورت مستقیم به جناح و جریانی نسبت دهیم و اثبات نیز بنماییم، اما احتمالش که بعید نیست.
●- برای دشمنان خارجی، بهترین رویکرد آن بود که مردم اصلاً شرکت نکنند؛ اما برای برخی از جریانات داخلی، کاهش مشارکت و نیز کثرت رأی باطله، بسیار بهتر از عدم مشارکت بود. آنها به رأی باطله، بیش از عدم مشارکت احتیاج داشتند.
●- جریانات و جناحهای موجه و فعال داخلی، نمیتوانند مانند دشمنان خارجی یا ضد انقلاب در داخل، روی کاهش مشارکت مانور بیایند، چرا که مخالفت با اصل نظام، یا انتخاب ریاست جمهوری، به ضرر خودشان نیز تمام میشود، اما میتوانند روی "آرای باطله"، مانور دهند و هم چنان چهار سال یا هشت سال، ضد تبلیغ کنند که رأی شما اکثریت بود، اما زیاد نبود. یا اگر فلان جریان در صحنه نباشد و مردم آنها را کنار بزنند، آرای باطله، حتی بیش از رأی نفر دوم خواهد بود! و این چنین ضمن حفظ حضور خود، روی گردانی مردم از خودشان را پوشش دهند.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
در مجامع و رسانههای خارجی و داخلی، توجه بسیاری به "آرای باطله" میشود و تحلیلهای گوناگونی ارائه میدهند؛ تحلیل شما چیست؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/politic/11068.html
کلمات کلیدی:
سیاسی