پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
«حاکمان احمق یا احمقهای حاکم»؛ هر دو به یک معناست. چرچیل خودش نیز ضربۀ بزرگی به اقتصاد انگلیس وارد کرد؛ آیا احمق بود؟!
چرچیل، یک شخصیت سیاسی و نظامی مشهوری بود، اما این دلیل نمیشود که هر چه گفته، درست باشد. لقب چرچیل "حقهباز" بود.
چرچیل در ۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ در کاخ بلنهایم در آکسفوردشر انگلستان در خانوادهٔ معروفِ «اسپنسر» به دنیا آمد و مادرش یک امریکایی بسیار ثروتمند بود. او از ابتدای عمرش کاخ نشین بود و هیچ گاه نفهمید که فقر یعنی چه؟!
این نظریه نیز منسوب به وینستون چرچیل میباشد که در زمان خودش انگلستان (بریتانیا)، کشورهای بسیاری را به استعمار کشید، ثروتهایشان را غارت کردو فقر را بر آنان تحمیل کرد.
چرچیل (Churchill )، در دوران جنگ جهانی دوم که به ویژه در اروپا "سیاست و نیروی نظامی" به آمیخته بود، یک افسر نظامی بود که سیاستمدار نیز بود و گاه نویسندگی نیز مینمود؛ او بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ نخست وزیر انگلیس شد و از ۱۹۰۰ تا ۱۹۶۴ نیز نماینده پارلمان انگلیس بود.
چرچیل به "مرد حقهباز انگلستان" مشهور بود – و البته در منطق عقل، "حقهباز احمق است"! او در زندگی شخصیاش نیز بهدلیل علاقه به مشروبات الکلی و زندگی تجملی، فسادهای اقتصادی بسیاری را به بار آورد، ولی مهمترین خرابکاری و ضربۀ اقتصادیاش به انگلستان، در سال ۱۹۲۵ میلادی بود که وزیر خزانهداری بود و یک سیاست پولی اجرا کرد که «جان مینارد کینز» اقتصاددان معروف انگلیسی با آن مخالف بود و یک کتاب هم درباره این سیاست پولی نادرست نوشت و بالاخره این سیاستهای غلط "اقتصادی – سیاسی"، به رکود سنگین در کشورش منجر شد و چرچیل، خودش آن کار را بزرگترین اشتباه زندگیاش نامید.
*- ایران نیز در زمان چرچیل به استعمار انگلیس درآمد، کودتای 28 مرداد را نیز او طراحی و حمایت کرد و در طول جنگ جهانی و استعمار ایران، 9 میلیون زن، مرد و کودک ایرانی، از گرسنگی و بیماریِ ناشی از این استعمار مُردند! هلوکاستِ بیهویت و مشکوک، با ادعای 6 میلیون کشته یهودی، به سر جهانیان [به ویژه جهان اسلام] کوفته شد، اما درباره 9 میلیون کشتۀ ایرانی (تقریباً نصف جمعیت ایران در آن روز) کسی چیزی نگفت! – البته که حاکمان آن زمان ایران احمق بودند، اما اگر احمق نبودند نیز جهان به سلطه کشیده شده بود، و انگلیس قوای نظامیاش را وارد ایران کرد، ایران را تجزیه کرد، تمامی حاصل کار و کشاورزی ایرانیان را به نفع نیروهایش مصادره کرد و ... .
علل اقتصاد ضعیف و فقر:
از سیاستهای غربیها و نظام استکباری سلطه این است که قربانیان جنایات خود را مقصر اصلی جلوه میدهند، تا خود را تطهیر و توجیه نمایند!
"اقتصاد ضعیف و فقر"، در هر کشوری، علل گوناگونی میتواند داشته باشد که یکی از اصلیترین آنها، همان "تحمیل جنگ" است که چرچیل منکر اثرات آن بر ملتهای ضعیف شده است – و هم چنین است حوادث طبیعی همچون خشکسالی که امروزه جهان را به وحشت انداخته است.
اما علل بسیار مؤثر دیگری نیز وجود دارد:
●- در نظریه چرچیل، نقش مردم حذف شده است؛ ممکن است که حاکمان بسیار علیم، حکیم، قادر، بصیر و مدبر باشند، اما مردمان احمق، بیبصیرت، تنبل، خود کمبین، خود فروش و ... باشند! مگر دوران حکومت امیرالمؤمنین و امام حسن علیهما السلام چنین نبود و آن چه بر سر امام حسین و یارانش علیهم السلام آمد، به خاطر بیخردی، بیبصیرتی و دنیاطلبی مردم نبود؟!
علت وقوع فاجعه کربلا و عاشورا که آثار بسیار شوم و مخربش تا کنون باقی مانده است؛ فقط لشکرکشی شامیان و خیانت کوفیان نبود؛ بلکه نقش منفیِ راحتطلبی، دنیادوستی، بیبصیرتی و ضعف ایمان مردمان در مکه، مدینه، کل سرزمینهای حجاز، عراق و شام، به مراتب بیشتر بود.
●- ممکن است هم حاکمان عالی باشند و هم اکثریت مردم خوب و در سطح ایدهآل باشند، اما طاغوتهای زمان و نظامات سلطه، شدیدترین تحریمهای اقتصادی را بر آنان تحمیل کنند و راه هر گونه تعامل اقتصادی را بر آنان ببندند؛ چنان که در صدر اسلام، در ماجرای شعب ابیطالب علیه السلام چنین کردند و امروزه نیز نظام سلطه، با کشورها، دولتها و مردم مخالف سلطۀ خود چنین میکند و البته تحریم همه جانبۀ علیه جمهوری اسلامی و مردم ایران، در تاریخ بیسابقه میباشد.
●- ممکن است که نظامات سلطه، ثروتهای کلان مردم را در بانکهای خود بلوکه کنند. چنان که امروزه علیه جمهوری اسلامی ایران، سوریه، افغانستان و بسیاری دیگر چنین کردهاند.
●- ممکن است استیلای فرهنگ استعماری و استثماری، اندیشه، فرهنگ و همت برای "تولید داخلی" و شناخت امکانات و باور تواناییهای خود را از یک دولت و یک ملت گرفته باشد و چه بسا اصلاحش، دهها سال طول بکشد!
بنابراین، اقتصاد ضعیف و بالتبع فقر، میتواند دلایل مهم اصلی و فرعی داشته باشد.
●- اگر امروزه این نظریه فرافکنی و القا میشود، فقط و فقط به خاطر ضدیت و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران میباشد که خود را از استعمار و استثماری که چند قرن طول کشیده رهانیده است و تمامی دشمنیها نیز به همین دلیل میباشد.
●- بیتردید حاکمان و حاکمیت، نقش بسیار مهمی را در رشد و یا سقوط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور و ملت خود دارند؛ گاه ضربۀ غربزدگیها، خودناباوریها، تجملگراییها، بیعدالتیها و سوء مدیریتها، به مراتب بیشتر از ضربات جنگ و یا خشکسالی میباشد؛ اما در این شرایط نیز نباید "نقش مردم" را کمرنگ نمود و یا اصلاً ندید! به ویژه در نظاماتی که حاکمانش را مردم به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، انتخاب و منصوب میکنند.
***- آیا این انقلاب، این نظام جمهوری اسلامی ایران، این مقاومت در جنگ تحمیلی، این صبر نشأت گرفته از ایمان و غیرت، این رشد و اعتلای علمی، سیاسی، نظامی و حتی اقتصادی در جامعۀ عقب مانده، مستعمره و بدبخت ایران، به غیر از نقش حاکمیت "ولایت و ولایتپذیرها"، به خاطر شناخت، ایمان، غیرت و حضور به موقع و مؤثر مردم در صحنهها و بحرانهای گوناگون نمیباشد؟!
کدام کشور و ملت را میشناسید که مغزهای متفکر و مدیران مدبر آن – فقها و علما – دانشمندان – شخصیتهای علمی، مذهبی و سیاسیاش [حتی رئیس جمهور و نخست وزیر و نمایندگان مجلسش] را این چنین در سطح گسترده ترور کنند، اما آن ملت استوارتر شده باشد؟!
خودشان با بغض از مردم ایران میگویند: «اگر این تحریمها را بر هر دولت و ملت دیگری تحمیل کرده بودیم، شش ماهه سقوط میکرد»!
***- پس، اولاً" قدرت دو بال دارد، یکی رهبری و حاکمان میباشد و دیگری مردم؛ و ثانیاً رشد یا ضعف اقتصادی و بالتبع فقر، عوامل اصلی و فرعی بسیاری دارد.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
در کتابی به نام "حکایت حکومت"، از انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، از قول "چرچیل" نوشته: «اقتصاد ضعیف و فقر فقط دو دلیل دارد: «یا حاکمان احمقاند یا احمقها حاکماند، جنگ و خشکسالی بهانه است»؟!
پاسخ (نشانی لینک):
https://www.x-shobhe.com/politic/11603.html
کلمات کلیدی:
سیاسی