پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
آیا هیچ نوع آزادی، فارغ از اجرای یک سری قوانین و احکام در جامعه، به دست آمدنی است؟!
"آزادی"، از واژگانی میباشد که همچون: «دموکراسی یا همان رأی اکثریت - صلح عمومی - حقوق بشر و ...»، بیش از سایر واژگانی که با فطرت بشر و حقوق مردم ارتباط دارند، مورد تحریف و سوء استفاده قرار گرفته است.
"آزادی"، بیش از آن که به عنوان یک حقیقت، فضیلت و نیاز انسان و جامعه مورد توجه قرار بگیرد، به عنوان یکی از شاخصترین و مؤثرترین مصادیق «پرچمهای دروغین»، توسط سران نظام سلطه و ایادی آنها برافراشته شده است؛ و سپس تعاریف، تفاسیر، فلسفهها و مصادیقش، مطابق با اهداف سلب کنندگان آزادیهای به حق انسانها و جوامع، و توسط عوامل همانها، در کتابها، مقالات، دانشگاهها، تریبونها و رسانهها، فرافکنی شده است!
کدام آزادی - چه کسی آزاد آفریده شده است؟!
اما، اگر بخواهیم واقعاً و به دور از شعارهای هدفمند و سودجویانه، بدانیم «آزادی چیست؟»، باید توجه داشته باشیم و از خود و دیگران بپرسیم: «کدام آزادی - چه کسی آزاد آفریده شده است؟!»
بشری که نه خالق خویش است و نه دیگران - نه مالک زمین و آسمانهاست - و نه ربوبیّتی بر آنها دارد - در نظام خلقت قادر (اندازهگذار) نمیباشد؛ و نسبت به خودش نیز علم کاملی ندارد، چه رسد اشراف علمی به عالَم هستی - مالکیتی بر حیات و ممات، نفع و ضرر و عاقبت خویش ندارد - فقیر، ضعیف و کم ظرفیت است - با غم و غصۀ از دست دادنها مواجه میشود، مصیبتها فریادش را در میآورد، و نگرانیها و ترسهایش، بیشتر و عمیقتر از امیدهایش میباشد، یک پشه و یا کوچکتر از آن [یک ویروس] او را از پای درمی آورد و ...، چه آزادی قابل توجهی دارد و چگونه میتواند آزاد باشد؟!
آزادی محض وجود ندارد
"آزادی محض"، یعنی آدمی بتواند از قید تمامی قیود رها گردد و تمامی وابستگیها و بندگیهای ظاهری و باطنی را کنار بگذارد و بتواند آن چه میخواهد را به انجام برساند و تمامی اهداف و خواستههایش را محقق گرداند.
پس، برخورداری از "آزادی محض"، مستلزم حیات، علم، حکمت، قدرت، قوّت، مالکیت، ربوبیّت محض، غنای ذاتی و توان دادن (جمال) و قدرت و توان گرفتن (جلال) میباشد، که این کمالات، همه از آن خداوند سبحان میباشد:
«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (الأعراف، 180)
- و براى خدا، نامهاى نيك است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانيد! و كسانى را كه در اسماء خدا تحريف مىكنند (و بر غير او مىنهند، و شريك برايش قائل مىشوند)، رها سازيد! آنها بزودى جزاى اعمالى را كه انجام مىدادند، مىبينند!
هر کمالی، نام اوست؛ و ظهور هر کمالی از او و نشانۀ اوست.
ارزش آزادی
اگر چه رشد و رسیدن به هر درجه از کمال در هر شأنی، مرهون برخوردای از "آزادی" میباشد، اما برای تبیین "ارزش آزادی"، باید تبیین شود که "آزادی از چه؟!"
به عنوان مثال: آیا آزادی از عقل و علم - آزادی قوانین و نظم حاکم بر عالم هستی (محال است) - آزادی از ارزشها و فضیلتهای انسانی - آزادی از قید چارچوبها و قوانین معقول - آزادی از اجبار در رعایت حقوق دیگران و ...، نیز ارزشمند است، یا عین جهالت، ظلم، گرفتاری، بندگی هوای نفس حیوانیِ خود و دیگران و نیز زندانی برای هلاکت میباشد؟!
*- بله، آزادی از بندگی خود [تکبر و منیّت]، و بندگی دیگران [إلهها و معبودهای دروغین] - آزادی از اختصاص شدت محبّت، به فانیها و محبوب غایی دانستن دنیا و متاعش - آزادی از ظلمات جهل [بیخردی و نادانی] - آزادی از سلطۀ کفار و مشرکین ستمگر - آزادی از رذایل صفاتی و اخلاقی [بخل، حسد، کینه، بدبینی، ناامیدی و ...]، همه از مصادیق حقیقی آزادی میباشند که ارزش دارند تا آدمی در راه به دست آوردن آنها، و البته در راه خدا، از جان و مال خویش بگذرد و به آزادی ابدی برسد.
چه کسی آزادی میدهد
از آنجا که انسان بالذاته مخلوق، فقیر و نیازمند است و در چارچوبها و قیود قرار دارد و تا فرا رسیدن مرگش در زندان بدن و دنیا محبوس میباشد، خودش نمیتواند به خودش آزادی بدهد؛ بلکه این موهبت را از دیگری و یا دیگران تمنّا دارد؛ و البته جز خداوند سبحان، کسی نمیتواند نیاز آدمی را برطرف سازد، مشکلات و معضلاتش را مرتفع نماید، راه آزادی را نشان دهد و او را آزاد سازد و رشد دهد.
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)
- خداوند، ولى [دوست و سرپرست] كسانى است كه ايمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مىبرد (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند؛ كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مىبرند؛ آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند.
مدعیان دروغین
اختلاف، از همینجا شروع میشود. کار ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس، فقط و فقط بدل زدن است، یعنی جایگزینی جعلیها به جای حقیقیها! جایگزینی ولایت طواغیت، به جای ولایت خداوند سبحان.
میگویند: «بندگی الله جلّ جلاله، آزادی شما را سلب میکند، باید ما را بندگی کنید تا ازاد شوید - قوانین و احکام الهی، شما را به بند میکشند و محدود میکنند، باید از قوانین و دستورات ما پیروی کنید تا طعم آزادی را بچشید - نباید پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام را الگو [اسوۀ حسنه]، پیشوا، رهبر و امامان خود قرار دهید، اینها آزادی شما را میگیرند، بلکه باید ما را الگو و رهبر بدانید تا آزاد شوید - نباید قرآن مجید را کتاب خود قرار دهید، بلکه "ایسم"ها، مکاتب و مانفیستهای دیکته شده از طرف ما را دین، آیین و کتاب خود قرار دهید تا آزاد شوید و ...!
بنابراین، آزادی در کار نیست، بلکه تغییر معبود و محبوب است؛ تغییر بندگی است، جایگزینی خود به جای الله جلّ جلاله میباشد، یعنی همان ادعا، سیاست، روش و عملکرد فرعون.
مقایسه
بدیهی است که آزادی، تعریف آزادی، مصداق آزادی و تحقق آن آزادی که خداوند سبحان میدهد، با آن چه بندگان فقیر و حقیرش مدعی دادنش میشوند، قابل مقایسه نمیباشد. لذا نباید انقلاب اسلامی را با مواضع و اقدامات محدود امثال گاندی و ماندلا مقایسه نمود.
انقلاب اسلامی، با انقلاب فرانسه، روسیه، هند، آفریقای جنوبی و ... بسیار متفاوت است و تفاوت اصلی در این است که آنها همه صبغۀ ملّی دارند، محدود به یک ملت، یک کشور میباشند و فقط نگاه به دنیا دارند؛ اما انقلاب اسلامی، مبتنی بر جهانبینی الهی - اسلامی میباشد، چرا که نه فقط تمام عالم بشریت را در نظر دارد، بلکه خدا باور و معاد گراست.
●- هر هدفی، هر نقشۀ راهی، هر نظام و سازماندهی مشخصی، هر برنامه و عملکردی، در چارچوب قوانین (احکام) قابل تحقق میباشد؛ لذا معنای آزادی در هیچ مکتب و فرهنگی و در هیچ کجای دنیا، بیقانونی نمیباشد.
در قانون نیز بدل زدند، خود را به جای خداوند متعال قانونگذار نمودند و رعایت قوانین مصوب خود را با سختترین مجازاتها به عنوان ضمانت اجرا، بر مردمان تحمیل کردند!
اما، بسیار تفاوت است بین قوانین، احکام، دستورالعملها و راه (شریعتِ) الهی اسلام، با قوانینی که یا مستقیم از سوی نظام سلطه صادر میشود و مردمان جهان تحمیل میگردد، یا به صورت نمایشی یا حتی واقعی، مبتنی بر رأی اکثریت [و آن هم اکثریت تابع و مطلوب خودشان] میباشد، و یا برخی از روی گمان و مبتنی بر نظریات خود مینویسند.
●- بنابراین، چنین قیاسی، از ریشه نادرست میباشد.
●- انقلاب اسلامی، گامی در راستای انقلاب جهانی حضرت امام مهدی علیه السلام میباشد؛ نه یک انقلاب ملّی، نژادی، اقتصادی، کارگری و ... !
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم
پرسش:
آزادی چیست و آزادیخواهی چه بهایی دارد؟ انقلاب اسلامی ایران یک قیام آزادی خواهانه بود، یا فقط برای پیاده کردن احکام اسلامی در سیاست و جامعه، اقتصاد و.... آمد؟ و آیا میتوان آن را با قیامهایی که نلسون ماندلا و گاندی کردند مقایسه کرد؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/politic/11937.html
کلمات کلیدی:
سیاسی