ایکس – شبهه: اصل «ولایت فقیه» یک نظریه یا یک تئوری سیاسی شخصی نیست که اصول و فروعش مبتنی بر نظریهی اشخاص باشد. لذا تعاریف و احکام مطروحه توسط علما، فقها و دانشمندان اسلامی نیز مبتنی بر مبانی اعتقادی و فقهی اسلام میباشد. لذا اصل «ولایت فقیه» را باید از دو منظر اعتقادی و فقهی مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
الف - در بُعد نظری و اعتقادی که شاید منظور شما از تقریرات همان باشد، باید دقت شود که اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه به آن اعتقاد داشته و دارند و اساساً مرجعیتی که در تشیع مطرح میشود، همان ولایت فقیه است که ریشه در «ولایت فقه» دارد.
ولایت فقه و بالتبع ولایت فقیه، همیشه در اسلام (چه تشیع و چه تسنن) تسری داشته و یک اصل اجتناب ناپذیر میباشد، چرا که «فقه» همان احکام حقوقی در شئون متفاوت زندگی فردی و اجتماعی میباشد و هر شخصی قوانین، احکام، حقوق یا شریعتی را بر خود پذیرفته است که یا مبتنی بر قوانین وضع شده توسط انسانهاست و یا خدا؛ و مسلمان قوانین الهی را میپذیرد.
بدیهی است که احکام و حقوق اسلامی به طهارت، غسل، وضو، نماز، روزه و ... محدود و منحصر نمیباشد، بلکه قوانین اقتصادی، جزایی (قضا)، حکومتی، جنگ، صلح و ... را نیز شامل میگردد.
پس، «فقه» و «فقیه» تمامی موضوعات را شامل میگردد و اگر در کشوری، ایالتی، حتی یک دهستان کوچکی، حکومت اسلامی استقرار یافت، زمینه و امکان اجرای قوانین اجتماعی مساعد و لازم الاجراء میگردد و دامنهی نمود «ولایت فقه» و بالتبع «ولایت فقیه»، عرصهی سیاست و حکومت را نیز تحت الشعاع قرار میدهد.
پس، «ولایت فقه» و «ولایت فقیه»، موضوع جدیدی نیست و از وقتی اسلام آمده وجود داشته است و هر گاه دسترسی به شخص امام معصوم علیهالسلام (حتی در زمان حیاتشان)، مشکل یا ناممکن بوده، دستور رجوع به «فقیه» داده شده است. همین یعنی «ولایت فقیه».
ب – اما «ولایت فقیه» در بُعد «فقهی» که شامل احکام آن میباشد و بیشتر حدود اختیارات فقیه غیر معصوم (ع) را شامل میگردد نیز از دیرباز در فقه تشیع و تسنن مطرح بوده است و دست کم از زمان مرحوم شیخ مفید (ره) به بعد، به صورت رسمی و تدوین شده در فقه شیعی مطرح بوده و هست.
در مباحث فقهی اختلافات کمی در موضوع «ولایت مطلقه» یا «ولایت مقیده» مطرح است که آن نیز تعاریف فقهی خود را دارد و «مطلقه یا مقیده» نیز با تعریف فقهی مطرح میشود و نه معنانی و تعاریف رایج و مصطلح در محاوره و یا تعاریف ژورنالیستی.
ج – اما این که آیا احکام و یا به قول شما تقریرات (اسلام که علما و فقها بیان میدارند) عیناً در حکومت اسلامی ما، یعنی جمهوری اسلامی ایران رعایت و اجرا میشود یا خیر؟! مقولهی دیگری است و باید توجه داشت که هیچ یک از احکام اسلامی، آن گونه که هست و باید باشد اجرا نمیگردد. چرا که اجرای کامل هر حُکم یا قانونی، حتی هر طرح، پروژه و مصوبهای، زمینهها، شرایط و امکانات خود را میطلبد که اگر فراهم و مساعدد نگردد، به صورت کامل اجرا نخواهد شد. به عنوان مثال، به ویژه در مقولهی ولایت، فقه و ولایت فقیه، شناخت، درک، فهم، پذیرش و ایمان و پایبندی مردم است.
مرتبط:
ولیفقیه که معصوم نیست، پس ولایت مطلقه و ضرورت اطاعت همه جانبه از ایشان یعنی چه؟ چرا برخی از مراجع به ولایت مطلقه معتقد نیستند؟
کلمات کلیدی:
سیاسی