پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): "مصلحت" یعنی آن چه که از هر لحاظ به خیر و صلاح باشد، لذا دامنهی بسیار گستردهای دارد و تشخیص آن علمی میخواهد که خداوند متعال به آن علیم میباشد.
اما، آن چه در عرصهی دعا و مستجاب نشدن آن به عنوان "مصلحت نبودن" مطرح میشود، فقط و فقط یکی از عوامل میباشد و شاید هزاران علل دیگر برای عدم تحققِ "استجابت دعا"، به آن شکلی که "بندهای" در مناجات از خداوند متعال مسئلت مینماید، وجود داشته باشد.
●- شاید دعای کسی به علل گناهانی که مرتکب شده و برایش استغفار و توبه ننموده، محبوس شود و اصلاً بالا نرود و به عرش نرسد تا مقدراتی را تغییر دهد – هر کاری نظامی و حسابی دارد. مگر این که استغفار و توبه را مقدم دارد تا آن موانع برطرف گردد و دعا آزاد شود. چنان که در دعای کمیل میخوانید: «اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الدُّعَاءَ – پروردگارا! بر من ببخشای آن دسته از گناهانم را که دعا را حبس میکند».
●- شاید دعاهایی مستجاب باشد، اما گناهانی مانع از رسیدن آن به انسان گردد؛ مثل این که هیچ فرصتی را به خدا و معاد شناسی اختصاص نمیدهد - به نماز اهمیت نمیدهد - قرآن مجید را تلاوت نمینماید - به پدر و مادر نیکی نمیکند - صله ارحام را قطع میکند و ...، در ضمن انتظار استجابت فوری دعاهایش را نیز دارد! چنان که در قرآن کریم میفرماید: برخی گمان دارند که خداوند سبحان، همینطوری روزی را بر آنها تنگ گرفته است، و همینطوری خواسته است که آنها را خوار گرداند؛ ولی چنین نیست، بلکه هر حالتی، علل و علتی دارد، هر توفیقی، هر سلب توفیقی، هر استجابت یا عدم استجابتی و ...، دلایل گوناگون دارد:
«كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ * وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا * وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا» (الفجر، 17 تا 20)
ترجمه: ولى نه (اصلاً چنین که میپندارید و همینطوری نیست)، بلكه يتيم را نمىنوازيد * و بر خوراك [دادن = اطعام] بينوا همديگر را بر نمىانگيزيد * و ميراث [ضعيفان] را چپاولگرانه مىخوريد * و مال را دوست داريد دوست داشتنى بسيار *
مصلحت:
بنابراین، علل و عوامل بالا نرفتن دعا – عدم استجابت و یا حتی استجابت از سوی خداوند متعال، اما نرسیدن دعا کننده به مطلوب، بسیار است؛ و آن چه در قالب "مصلحت" مطرح میشود، فقط یکی از دلایل میباشد؛ اگر چه به مجموع علل و عوامل نیز میشود گفت: «مصلحت».
●- گاهی آدمی چیزی را خیر خودش میداند و آن را مصرانه از خداوند متعال مسئلت میدارد، و چون او بندهاش را دوست دارد و بنده نیز حاجتش را از او خواسته است و او میداند که اجابت این خواسته، نه تنها به نفع بندهاش نیست، بلکه به ضررش تمام میشود، آن را نمیدهد و یا چیزی را که به ظاهر موافق میل او نیست، اما برایش خیر و سازندگی دارد، به او میدهد.
نه گرسنگی خوشایند است و نه تشنگی؛ اما گاه نقش سازندهای دارند، لذا در ماه مبارک رمضان، امساک از هر دو را واجب مینماید. آیا جنگ بد است یا خوب؟ معلوم است که کسی از جنگ خوشش نمیآید، اما چه بسا که خیر و برکت یک جنگ، در حفظ تمامیت ارضی یک کشور، در ایجاد وحدت، در برکات مجاهدت و قتال فیسبیل الله، در برکات شهادت و یا تحمل سختیها برای حفظ کیان دین و یا ایجاد وحدت ... و بالاخره در "دشمن شناسی"، به مراتب بیش از شرایط صلح باشد:
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (البقره، 216)
ترجمه: بر شما كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چيزى را خوش نمى داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مىداريد و آن براى شما بد است و خدا مىداند و شما نمیدانید.
***- گفت: «از دست خدا گلهمندم!»؛ گفتم: «این از جهالت و تکبر توست، اما چرا؟!»، گفت: عاشق دختر همسایه شدهام، اما او مرا نمیخواهد و هر چه دعا میکنم که او نیز عاشق من شود و کار به ازدواج ما بیانجامد، مستجاب نمیشود!»
گفتم: خودت را مسخره کردهای و یا دعا را جادو و جنبل ظالمانه میدانی؟! مگر آن دختر، خودش آدم نیست، دل ندارد، حق انتخاب ندارد، زندگی ندارد، آینده ندارد، دعا ندارد و ...، که با یک دعای تو، مسخ شده و عاشق تو شود؟! این چه تکبری است که گمان داری هر چه را دوست داری، باید حتما مال تو شود؟!
پس، گاهی آن چه آدمی از خدا میخواهد، به صلاح خودش، یا طرف مقابلش و یا اطرافیان و جامعهاش و یا دنیا و آخرت خودش و دیگران نمیباشد؛ پس خدا نمیدهد و اجر دعا را برایش محفظو نگاه میدارد و یا از جای دیگری میدهد و راه دیگری میگشاید.
شرایط و قضای حتمی:
خداوند علیم و حکیم، عالم خلقت را بر اساس اندازههایی که به هر چیزی داده آفریده است و بر اساس همان اندازهها نیز هدایت مینماید؛ هیچ کار غیر علمی و غیر حکیمانه و به قول معروف "یهویی"، از او صادر نمیگردد؛ چنان که حتی معجزات الهی نیز خارج از اندازههای علمی، و چارچوب نظام علیّ و معلولی و مقدرات و قضاهای حتمی نمیباشند. پس باید به اندازهها (مقدرات) دقت نمود که تا تمامی آنها فراهم نگردد، هیچ امری "قضا = حتمیت وقوع" نمییابد.
«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى * الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى» (الأعلی، 1 تا 3)
ترجمه: نام پروردگارت را كه از همه برتر است، پاک (منزه و مبرا) بخوان * آن که آفرید و سامان بخشید * و آنكه اندازه قرار داد و هدايت كرد.
بنابراین، گاهی شرایط [مقدرات = اندازهها، ظرفیتها و ...]، برای استجابت یک دعایی مساعد و مناسب نیست – گاه باید ابتدا شرایطی مساعد گردد و مقدرات دیگری فراهم گردد – گاه تمامی شرایط مساعد و همه مقدرات فراهم است، پس استجابت، قضای حتمی میگردد؛ چنان که وقتی تمامی علل فراهم گردید، وقوع و پیدایش معلول، قطعی، حتمی و قضا میگردد.
●- بیتردید تمامی مؤمنین و مؤمنات و بندگان مقرب خدا، دعا میکردند که امام حسین علیه السلام، از فاجعهی کربلا، در روز عاشورا، جان سالم بدر برند؛ اما تمامی مقدرات برای قضای حتمی شهادت، فراهم شده بود.
بیتردید تمامی مؤمنین و مؤمنات، برای ظهور حضرت حجت بن الحسن العسکری علیه السلام دعا میکنند، اما شرایط کامل، برای تحقق کامل استجابت، فراهم نیست؛ لذا استجابت دعایشان، در قالب فراهمتر شدن اسباب، زمینهها و شرایط، صورت میپذیرد.
●- لذا ممکن است که به علل گوناگونی که از جمله آنها نبودن شرایط است، طول بیماری برای کسی "قضا" شده باشد و یا حتی مرگ او "قضا" شده باشد.
شفا دادن پیامبران و ائمه علیهم السلام:
هیچ تردیدی نیست که پیامبران و امامان علیهم السلام، خودشان نیز بندگان خداوند متعال هستند؛ بنابراین به صورت مستقل، نه میتوانند دعایی را مستجاب نمایند، نه مُردهای را زنده کنند و نه بیماری را شفا دهند؛ بلکه همه "باذن الله" انجام میپذیرد، چنان که حضرت مسیح بن مریم علیهما السلام نیز "باذن الله" این کارها را انجام میدادند:
«وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (آل عمران، 49)
ترجمه: و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مىگويد:) من نشانهاى از طرف پروردگار شما، برايتان آوردهام؛ من از گِل، چيزى به شكل پرنده مىسازم؛ سپس در آن مىدمم و به فرمان خدا، پرندهاى مىگردد و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى] را بهبودى مىبخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مىكنم؛ و از آنچه مىخوريد، و در خانههاى خود ذخيره مىكنيد، به شما خبر مىدهم؛ مسلماً در اينها، نشانهاى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد!
"باذن الله" یعنی: وقتی خداوند متعال بخواهد کاری را به دست کسی انجام دهد، اجازه میدهد تا به دست او انجام پذیرد؛ و چون او خیر محض است و تمامی خیرها از خداست، کارهای خیری که خود ما انجام میدهیم نیز در همین چارچوب است، یعنی "باذن الله" است که به دست ما انجام میپذیرد.
بنابراین، چنین نیست که امام رضا علیه السلام، بیماری را شفا بدهند و بیمار دیگری را شفا ندهند؛ بلکه خداوند متعال است که هر کسی را بخواهد، به دست ایشان شفا میدهد و خواست او نیز خارج از مقدرات (اندازههایی) که خود او وضع و حاکم نموده، نمیباشد و البته که دعا و تأثیر آن نیز بخشی از مقدرات (اندازهها) میباشد و نقش و اثر خودش را دارد.
دعا به شیوه 1+5 (؟!)
دعا کردن برخی، به شیوهی مذاکرات و معاهدات 1+5 میباشد! یعنی همانگونه که دولتهای غربیِ طرف مذاکره و معاهده میگویند: «ما به هیچ یک از تعهدات خود عمل نمیکنیم، اما جمهوری اسلامی ایران باید متعهد باشد و عمل نماید!» اینها نیز میگویند: «خداوندا! ما به هیچ یک از تعهدات خود عمل نمیکنیم؛ یا اگر خیلی لطف کنیم، به هر کدام که دلمان بخواهد، و به هر مقداری که دلمان بخواهد، و در هر زمانی که دلمان بخواهد، و به هر شکلی که دلمان بخواهد، عمل میکنیم؛ اما اگر تو خدایی و امر به دعا نمودهای و وعدهی استجابت نیز دادهای، پس هر چه از تو میخواهیم را به سرعت برآورده نما! در واقع این دعا نیست، بلکه یک دستور است که نامش را دعا گذاشتهاند!
اما خداوند متعال میفرماید که رابطه باید دو طرفه باشد؛ شما من را میخوانید و از من میخواهید و من استجابت میکنم، و من نیز شما را میخوانم و از شما میخواهم، پس شما نیز استجابت کنید، تا خودتان رشد یابید و به فلاح و رستگاری برسید:
«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (البقره، 186)
ترجمه: هنگامى كه بندگانم از تو دربارهی من بپرسند، [بگو:] يقيناً من (به همه) نزديكم، دعاى دعا كننده را زمانى كه مرا بخواند اجابت مىكنم؛ پس بايد [آنها نیز] دعوتم را بپذيرند و به من ايمان آورند، تا [رشد نموده و به حقّ و حقيقت] راه يابند [و به مقصد اعلى برسند].
مرتبط (لینک):
تمامی پرسشها و پاسخهای مربوط به دعا که در این پایگاه درج گردیده است.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
منظور از "مصلحت" در استجابت دعا چیست؟ چرا یک بیمار سرطانی، به زیارت امام رضا علیه السلام میرود و شِفا میگیرد و دیگری نمیگیرد؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10202.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
گوناگون دعا