بسیاری به دنبال اندک اهمالی، گرفتار و بیآبرو میشوند و بالتبع به سوی کفر کشیده میشوند. آیا آیه و روایتی هست که اگر کسی توبه کند، توکل نماید و بازگردد، خدا آبروی ریختهاش را بازگرداند؟ (لیسانس)
در متن سؤال آمده: مثلاً دختری سوار تاکسی قلابی شده و پس از ربایش مورد تجاوز قرار گرفته و آبرویش میریزد و یا ...؛ بعد میبیند که مستحق چنین تنبیهی از سوی خداوند متعال نبوده است و یا میبیند که حداکثر گناهش این بوده که کمی موهای جلوی سرش بیرون بوده است. این بیآبرویی سبب ناامیدی و گرایش او به کفر میشود. حال اگر برگردد و توبه کند، آیا ....
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: ابلیس وقتی به خاطر تکبرش نافرمانی کرد و رانده شد، گناه عصیان خود را به گردن خداوند سبحان انداخت و گفت: «رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي»، «یعنی پروردگار من، حال که مرا گمراه کردی، من نیز چنین و چنان میکنم». بشر نیز وقتی نافرمانی میکند، دقیقاً همین موضع را میگیرد. همه موفقیتها را از خود میبیند و همه شکستها را به گردن خدا میاندازد. اگر خوب رانندگی کرد و از جادهای پُر پیچ و خم به سلامت عبور کرد، به رانندگی خود میبالد و اگر بد رانندگی کرد و تصادف کرد، میگوید: «لابد خدا این طور خواسته بود». اگر به سلامت از مهلکه عبور کرد، میگوید: این منم که منم و اگر به دام افتاد، میگوید: مستحق این تنبیه از سوی خدا نبودم.
الف – نظام خلقت قانونمند است و قوانین «علّت و معلول» بر همهی عناصر و افعال حاکم است. پس اگر انسان خواسته یا ناخواسته دستش را در آتش برد و سوخت، نباید بگوید: من که کار خاصی نکردم، چند سانت دستم را جلوتر بردم، پس چرا خدا مرا این چنین تنبیه نمود؟! بر همین اساس (نظام علّی) ممکن است یک سوختگی عمیق بهبود یابد، اما یک سوختگی به ظاهر سطحی، بر اثر بیمبالاتی در معالجه یا ...، عفونت کند و به قطع عضو و یا حتی هلاکت منجر گردد. اعتقادات، رفتارهای ما و آثارشان نیز چنین است.
ب – حال فرض میکنیم که یک دختر خانمی به نظر خودش کار خاصی نکرده است. کمی موهایش بیرون است، شاید به تناسب این آرایش مو، لباسش هم کمی چسبیده و بدن نما باشد و به تناسب آرایش و لباس، راه رفتن، رفتار و گفتارش هم کمی با ناز و عشوه باشد؛ خلاصه از هر سو دلبری کرده و کارهایی که باید برای همسرش انجام دهد را برای همگان انجام میدهد و در نتیجه شهوت مردان را در انظار عمومی تحریک میکند. اگر به او متذکر شوید، میگوید: «وا، حالا این دو تا تار مو تحریک کرد، خب به جهنم که، نگاه نکنند یا تحریک نشوند». تازه آیه هم برایتان با تفسیر به رأی میخواند که مگر در قرآن نیامده است که «لا اکراه فی الدین»؟
بیمبالاتی او به همین مقدار ختم نمیشود، به راحتی با همه ارتباط برقرار میکند، به خودش میبالد و سوار هر خودروی شخصی نیز میشود. به گمان این که خبرهای ناگوار، تذکرات قانونی، نصیحتها و ...، هیچ کدام به او ربطی ندارند و او را شامل نمیگردند. خُب، هزار بار میرهد، یکبار نیز گرفتار میشود. و آن وقت به زمین و آسمان پرخاش کرده و همه را مقصر و متهم میخواند، به غیر از خودش.
ج – در عین حال خدای ارحمالراحمین، امکان بلند شدن بر کسی که زمین خورده است را سلب ننموده است، راه رشد را بر سقوط کرده نبسته است و اساساً اجازهی ناامیدی از رحمت واسعهاش را به کسی نمیدهد و او را با کرامت و مهربانی ندا کرده و میفرماید: ای بندهی من، هر چقدر هم در حد خودت ظلم کردی، باز ناامید نشو، برگرد، من همه گناهانت را یک جا میبخشم و تو را مورد لطف و رحمت ویژهی خود قرار میدهم:
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزّمر، 53)
ترجمه: بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را [به وسیله توبه و استغفار] مىآمرزد، كه او خود آمرزندهى مهربان است.
بیتردید گناهی بزرگتر و ظلمی بیشتر از «شرک» نیست، وقتی مشرک نیز اگر توبه کند و موحد شود، نه تنها بخشوده شده، بلکه مورد بخشش، لطف و رحمت الهی قرار میگیرد، تکلیف گناهان کمتر از شرک روشن است.
د – اما در خصوص عزّت و آبروی ریخته شده و بازگردانده شدن آن، دقت شود که فرمود: همه عزّت مال خداست، لذا نه کسی میتواند به انسان عزّت دهد و نه کسی میتواند عزّت انسان را ضایع کند، مگر این که انسان خودش نخواهد عزّت خداداد را حفظ نماید.
خداوند متعال انسان را متذکر میگردد که هر معصیتی که میکند و از جمله تأسی به کفار، تشبّه به آنان، تبعیت از آنان و پذیرفتن بزرگی آنان و دوستی با آنان، به خاطر آن است که در جامعه از عزّت بیشتری برخوردار باشد، در حالی که اولاً آنها خودشان نیز عزیز نیستند و ثانیاً همه عزّت از آن خداست:
«الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا» (النساء، 139)
ترجمه: همان كسانى كه كافران را به جاى مؤمنان سرپرست و ياور و دوست خود مىگيرند آيا در نزد آنان عزّت و عظمت مىطلبند؟ پس (بدانند كه) بى ترديد همه عزت از آن خداست.
از این رو، کسی که توبه و استغفار مینماید، کسی که رو به خداوند سبحان میکند، کسی که خود را از بندگی طواغیت و نفس میرهاند و او را بندگی میکند، کسی که به او توکل میکند و ...، باید بداند که نزد او «عزیز» شده است و خداوند متعال به او عزّت و کمال میبخشد.
ما انسانها از یک سو علم نداریم و از سوی دیگر عجول و نگران و ترسان هستیم، راهکارهایمان محدود است و با اولین مصیبت، به جزع و فزع میافتیم، اما خداوند علیم، غنی و قادر است و هیچ محدودیتی ندارد و بندگان خود را در دنیا و آخرت عزیز میگرداند.
- تعداد بازدید : 13394
- 26 بهمن 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون دعا