بسم الله الرّحمن الرّحیم – سلام دوستان؛
برخی گمان میکنند که مذاکرات هستهای، صرفاً به دستآوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران در صنعتت هستهای نظر دارد و مذاکرات نیز هیچ هدف دیگری را دنبال نمیکند. در داخل نیز برخی با شعارهای گوناگون این جوّ را دامن میزنند و سعی دارند القا کنند که مملکت فقط با مشکل تحریم اقتصادی مواجه است که اگر در مذاکرات هستهای توافقی حاصل گردد، همه مشکلات این ملت حل میشود! اما این دورغی بزرگ است.
پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، سیاستهای کلان کشور از یک سو و اذهان عمومی از سوی دیگر، معطوف و متمرکز به مذاکرات هستهای شد، تا جایی که به رغم تذکرات مکرر مقام معظم رهبری، با فراموشی اقتصاد و توانهای داخلی، گویی سرنوشت کلی مملکت به نتیجه این مذاکرات گره خورده است.
تحریمها همیشه بود و البته آثار خودش را هم داشت، اما مردم نیز ضمن تحمل سختیها، با صبر و تلاشی ستودنی، سعی داشتند تا تأثیرات سوء آن را به حدی کاهش دهند که دیگر در سرنوشت سیاسی و اقتصادی خودشان، نقش تعیین کننده نداشته باشد. این حقیقت شعار نبود، بلکه واقعیتی ملموس بود. مردم طی کمتر از یک دهه، به تکنولوژی هستهای، راهاندازی آب سنگین اراک، غنی سازی فردو تا حتی 20 درصد، ساخت نزدیک به بیست هزار سانتریفیوژ – و هم چنین صنایع نانو – تولید سلولهای بنیادین – داروهای نایاب و استراتژیک – پرتاب سفینه، ماهواره و حتی موجود زنده به فضا – صنایع نظامی پیشرفته – کاهش واردات و افزایش صادرات و ...، دست یافتند.
دولت یازدهم، با شعار اصلی مذاکره جهت لغو تحریم به میدان آمد، کلیدی در دست گرفت و گفت: مشکلات همه از بیتدبیری و بداخلافی خود ما بوده است و کلید حل آنها نیز در دست من است! به امریکا و متحدانش امید داده شد که تحریمهای شما، ما را از پای درآورده است و امروز حاضریم همه چیز را حتی بیش از درخواستهای شما و داوطلبانه بدهیم، تا تحریمها برداشته شود و به مردم نیز «امید» داده شد که ما با «تدبیر» خود، چندتا سانتریفیوژ کم میکنیم و همه تحریمها را لغو میکنیم(؟!) امریکا هم مکرر و آشکارا اعلام کرد که از این خبرها نیست. اما دردناکتر آن بوده و هست که هر کس در داخل کمترین دغدغه، دلواپسی، نگرانی یا انتقادی داشت نیز با بدترین انگها و تهمتها از سوی رییس جمهوری و هم خطانش مواجه گردید. نا فهمها، بیسوادها، ترسوها، دلواپسها، بروند به جهنمیها، دلالان تحریم و ... .
*- اما، اگر اینها هیچ کدام چندان مهم نباشد و به نظر رقابتهای سیاسی و جنگ احزاب و شعارهای ژورنالیستی به نظر آید، رهنمودها و هشدارهای مقام معظم رهبری که از سویی اهداف و منافع نظام، کشور و ملت را در نظر دارد و از سوی دیگری تمامی تحرکات دشمنانِ خُرد و کلان را کاملاً رصد میکند و به تمامی تحولات و تعاملات و سیاستهای داخلی و خارجی اشراف دارد، کاملاً مهم و تعیین کننده است.
مقام معظم رهبری برای که حرف میزنند؟
لازم است دقت کنیم که مقام معظم رهبری، در دیدارهای عمومی، برای که حرف میزنند؟ ایشان حرفها، مواضع، رهنمودها و تذکراتشان را رییس جمهور، هیئت دولت، تیم مذاکره کننده، مجلس و ...، بدون هیچ تعارفی و بسیار صریح و محکم میگویند و بارها خودشان به این مهم تصریح کردهاند؛ ایشان حمایت میکنند، اما چک سفید امضا نیز نمیدهند - پس اگر در دیدارهای عمومی با اشاره به کلیات، مواضعی را بیان و علنی میکنند، برای مردم است. برای هدایت، آگاهی، هوشیاری و بصیرت مردم است، تا بتوانند درست موضعگیری کنند و مواضع خود را آشکار کنند.
نگویند: ما که نمیدانستیم – ما که خبر نداشتیم – ما که اطلاعات فنی و سیاسی کافی نداریم – ما که حقوقدان نیستیم – ما که سیاستمدار و دیپلمات نیستیم – ما به دولت خودمان اعتماد کردیم و ... .
همه امتحان میشوند:
خداوند متعال در قرآن کریم تصیرح نمود که همه امتحان میشوند، چه مؤمن، چه کافر، چه منافق، چه باسواد، چه بیسواد، چه دولتها و چه ملتها ...، حتی به صرف اظهار به ایمان نیز کسی از امتحان مستثنی نمیگردد (العنکبوت، 2)، و تصریح نمود که گذشتگان امتحان شدند و شما نیز امتحان میشوید تا معلوم شود کی راست میگوید و صادق است و کی دروغ میگوید «وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ – العنکبوت، 3».
پس چنین نیست که عدهای گمان کنند گذشتگان به فتنههای معاویهای، حماقتهای متکبرانه و متعصبانهی خوارجی و جنایات یزیدی و فتنههای هارونی و مأمونی (به ویژه در جنگ نرم، جنگ فکری و سیاسی) امتحان شدند، اما اینها امتحان نمیشوند.
امتحان، با امام است:
مردم به چه چیز امتحان میشوند و ملاک و میزان کدام است؟ تردیدی نیست که هر کسی و هر امتی و هر قومی، به امام و رهبرش امتحان میشود. باید معلوم شود که کدام شخص، کدام جامعه، کدام ملت، کدام امت و کدام نسل از یک امّت و کدام دولت و مجلس و ...، با تقوا و بصیرت و آگاهی، در خط "امام و ولایت" حرکت میکند؟ و کدام از کاذبین است. و کدام در پشت پرده با دشمن میبندند؟ و کدام بیبصیرت و بیتقواست و ...؟
دولتها معمولاً بازنده هستند، مهم ملتها هستند:
دولتها معمولاً در این امتحانات بازنده هستند و اگر بازنده نباشند نیز با نمره بالا و مطلوبی قبول نمیشوند. چرا که به غیر از مشکلات اجرایی که "تدابیر" احسنی میطلبد، حبّ جاه، حبّ مقام، حب رفاه شخصی، حب منابع حزبی و جریانی، حسادتها، حقدها، عقدهها و ... نیز مانع موفقیت آنها، به ویژه در باور و تبعیت از ولایت و رهبری میگردد.
اما دولتها، اولاً منتخب و منصوب ملتها هستند و ثانیاً بقای خودشان و سیاستهایشان منوط و متکی به حمایت مردم است. جال چه مردم با آگاهی و اراده حمایت کنند، چه فریب بخورند و چه از روی رفاه و لذت گرایی اندک، نسبت به آن چه بر سرشان میآید، بیتفاوت و ساکت بمانند. به همین دلیل دولتها همیشه سعی دارند خود را در نظر اذهان عمومی، بهترین نشان دهند و حتی اگر شده فریبشان دهند.
اتمام حجتهای مقام معظم رهبری (در خصوص مذاکرات و ...)
اکنون کار به جایی رسیده است که دیگر مقام معظم رهبری مکرر هشدار میدهند که «حرف زیاد زدهایم و آنچه باید بگوییم، گفتهایم» و تأکید مینمایند «لکن همه توجّه داشته باشند - هم مسئولین سیاست خارجی ما، هم مسئولین گوناگون دیگر، هم نخبگان جامعه» - دیگر مکرر میفرمایند: آن چه باید بگویم، گفتهام، مردم باید بدانند، بیدار و هوشیار و بصیر باشند و بفهمند چه میگذرد؟!
اکنون تذکرات و اتمام حجتها، بسیار واضحتر و صریحتر شده است، چرا که شرایط حساستر و امتحان ظریفتر و تعیین کنندهتر شده است، چنان که به صراحت میفرمایند:
*- «یک ملّت اگر نتواند از هویّت خود، از عظمت خود، آنچنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد؛ بروبرگرد ندارد. باید قدر شخصیّت و هویّت خود را دانست» (16/2/1394)
*- «من نمیفهمم مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟ مذاکره کنیم زیر شبح تهدید! مثل اینکه یک شمشیری بالای سر [ما باشد]. ملّت ایران اینجوری نیست؛ ملّت ایران مذاکرهی زیر سایهی تهدید را برنمیتابد.» (همان)
*- «این معنا را همه توجّه داشته باشند؛ مذاکرهکنندگان ما هم توجّه داشته باشند؛ خطوط قرمز و خطوط اساسی که گفته شده است، همواره در نظرشان باشد که البتّه لابد هست، انشاءالله مورد نظرشان هست و از این خطوط عبور نخواهند کرد»
(چرا میفرمایند: لابد – إن شاء الله؟!)
*- «بنده با مذاکراتی که در زیر شَبَح تهدید انجام بگیرد، موافق نیستم. بروند حرف بزنند، مذاکره کنند، به توافق برسند، اشکالی ندارد - البتّه درحالیکه آن خطوط اصلی را رعایت کرده باشند - لکن بههیچوجه تحمیل را قبول نکنند، زور را قبول نکنند، تحقیر را قبول نکنند، تهدید را قبول نکنند.» (همان)
جنگ سیاسی؛ همین قدر که ندانید، مطمئن باشید شکست میخورید:
«کشور امروز خوشبختانه درگیر جنگ نظامى نیست امّا درگیر جنگ سیاسى است، درگیر جنگ اقتصادى است، درگیر جنگ امنیّتى است و بالاتر از همه درگیر جنگ فرهنگى است؛ یعنی یک جنگ است. یعنى این را اگر کسى نداند، آنوقت خواب خواهد ماند؛ اگر کسى نداند خواب خواهد ماند. همینقدر که ندانید دشمن در صدد حمله است و این حمله از کجا است و چگونه است، باید مطمئن باشید شکست میخورید. باید بدانید که دشمن چهکار میکند. امروز صحنهى کشور این است» (14/2/1394)
بعضی نمیخواهند بفهمند و باور کنند:
«آن شکل ویژه (دشمنی) را باید شناخت و راه مقابلهى با آن را پیدا کرد؛ انواع و اقسام شیوهها هست؛ منتها حالا بعضىها نمیخواهند این را بفهمند، نمیخواهند باور کنند، چون اگر چنانچه باور کنند تکلیف به گردنشان میگذارد؛ بعضىها هم کشش آن را ندارند. امّا واقعیّت قضیّه این است؛ یعنى امروز در زمینههاى مختلف - همانطور که عرض کردیم، هم در زمینهى اقتصادى، هم در زمینهى فرهنگى، هم در زمینهى سیاسى - یک جنگى در کشور وجود دارد» (همان)
جلب اعتماد جامعه جهانی، که شعار دولتمردان ما نیز هست:
«بنده موافق نیستم که تعبیر دروغین «جامعهى جهانى» را در مقابل جمهورى اسلامى - که دشمنان ما به کار میبرند - به کار ببریم؛ کدام جامعهى جهانى؟ کسانى که در مقابل جمهورى اسلامى قرار دارند جامعهى جهانى نیستند، چند دولت مستکبرند که آنها هم عمدتاً زیر نفوذ یک مشت کمپانىدارانِ صهیونیستِ غارتگرِ بدنامِ بددلند؛ این جامعهى جهانى نیست؛ آنهاخودشان را جامعهى جهانى مینامند. جامعهى جهانى ملتها هستند، جامعهى جهانى دولتهاى مظلومى هستند که جرأت و دلیرىِ اظهار مخالفت را ندارند و اگر فضا پیدا کنند، آنها هم مخالفت خواهند کرد. جامعهى جهانى دانشمندان و اندیشمندان و متفکران و عالمان و خیرخواهان و آزادىخواهانى هستند که در همهى دنیا متفرقند و حقیقت را میفهمند و آن را ستایش میکنند.» (31/2/1393)
روابط بینالملل، با جامعه جهانی در دوره قبل – جلب اعتماد:
«با همهى اینها، خب استکبارى حرکت میکنند. همین حرفهاى چند روز اخیرشان را شما بشنوید؛ مىآیند مىایستند و میگویند ایران باید اعتماد جامعهى جهانى را جلب کند. اسم خودشان را میگذارند جامعهى جهانى! آمریکا و انگلیس و فرانسه و چند کشور مستکبر، شدهاند جامعهى جهانى؛ این جامعهى جهانى است؟ حدود ۱۵۰ کشور عضو غیرمتعهّدها که دو سال پیش در تهران جلسه داشتند، جامعهى جهانى نیستند؟ نزدیک به پنجاه رئیسجمهور و رئیسکشور و رئیسدولت که در آن اجلاس به تهران آمدند و شرکتِ فعّال کردند، اینها جامعهى جهانى نیستند؟ میلیاردها مردمى که در این کشورها زندگى میکنند، جامعهى جهانى نیستند؟ همین چند کشور - آن هم کشورهایى که رؤسا از مردم خودشان غالباً منقطعند - جامعهى جهانىاند؟ «اعتماد جامعهى جهانى را جلب کنید» یعنى اعتماد ما را، یعنى اعتماد آمریکایىها را! ما نمیخواهیم اعتماد آمریکا را جلب کنیم. ما اصلاً به اعتماد آمریکا هیچ احتیاجى نداریم. ما نیاز نداریم شما به ما اعتماد کنید؛ اعتماد شما به ما، هیچ اهمّیّتى براى ما ندارد. ما هم به شما اعتماد نداریم، مردمتان هم به شما اعتماد ندارند.» (6/9/1393)
مردم فقط شنونده نیستند:
مردم، مخاطب رهبران حق و باطل، مخاطب رؤسای دولت خود و دولتهای مخاصم، مخاطب شعارهای حق و باطل در خارج و داخل ... و بالاخره مخاطب وحی و متقابلاً وسوسههای شیاطین درونی و برونی هستند، اما فقط شنونده نیستند؛ بلکه تعیین و تقریر کنندهی سرنوشت خود، جامعه، نظام و کشور خودشان میباشند و اگر غفلت کنند و خواب بمانند، شکست حتمی است. مصیبتهای داخلی و خارجی حتمی است، آشوبها و درگیریها و فتنهها حتمی است، تلاش برای رادیکالیزم فکری و حتی تجزیه کشور حتمی است.
پس مراقب باشیم، هوشیار باشیم و مواضع خود در فهم، تبعیت و حمایت از رهبری را به طرق صواب و صلاح علنی سازیم. این که تکلیف عقلی، شرعی و ملی است.
مرتبط:
■ مجید ر.: اگر من دولت «تدبیر و امید» بودم ...
منبع:
- تعداد بازدید : 3328
- 18 اردیبهشت 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت