بعضیها میگن: اگه کسی که همسرش فوت کرده، دوباره ازدواج کنه، این ازدواج مجددش باعث میشه که روح همسرش اون دنیا در عذاب باشه. آیا واقعا چنین چیزی هست؟ یا میگن این کار نشونه خیانت به همسره؟! آیا صحت دارد؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیا به نظر خودتان، این «میگویندها»، با نظام خلقت انسان، عقل و وحی سازگاری دارد؟!
این حرفها و شایعات، خرافاتی هستند که در یک قالب کلی، به آنها «اسرائیلیات» گفته میشود، چرا که روش قوم بنی اسرائیل و سایر کفار از دیرباز تا کنون (از عصر جاهلیت تا پساپست مدرنسیم) این بوده و هست که با نقاب ایمان به جماعات مؤمنان نفوذ کنند (نفاق)، و سپس با دروغها، شایعات، افتراها، جوّسازیها، تحریفها و بدعتها، دین و دینداری را از دورن بپوسانند و متلاشی کنند.
ازدواج در تمامی ادیان، مذاهب، مکاتب و جوامع:
ازدواج، تنها راه سالم برای رفع نیازهای جنسی، روانی و روحیِ بشر میباشد – ازدواج تنها بنیان سالم و مستحکم برای تشکیل اولین کانون اجتماعی و تعاون میباشد – ازدواج بهترین نوع ارتباط زن و مرد، برای فرزندآوری، چرخهی خلقت در تکثیر، انسانسازی و رفع سایر نیازهای روحی، روانی و تربیتی بشر [پدر و مادر شدن – فرزند بودن – محبت – تعهدات – تعاملها و ...] میباشد – ازدواج تنها تشکل سالمی است که حقوق روابط اجتماعی در زمینههای گوناگون (تقسیم کار، صیانت، قیمومیت، حضانت، نفقه، ارث، محرم و نامحرم و ...) را تبیین و محقق مینماید – ازدواج تنها راه برقراری نظم و امنیت فردی و اجتماعی، در عرصهها و موضوعات گوناگون میباشد – ازدواج تنها راه حل جلوگیری از فسق، فساد، فحشا، بیبند و باری، و بالتبع ظلم، تجاوز و جنایت میباشد و ... میباشد.
●- از این رو، اگر چه در اسلام غنی و عزیز، ازدواج تعریف و احکام خاص خود را دارد، اما "ازدواج" در سایر ادیان، مکاتب و جوامع نیز از نظر اسلام، مقبول میباشد. یعنی: اگر چه در ادیان و مکاتب و حتی جوامع دیگر، ازدواج به طریق اسلامی صورت نمیگیرد، اما در همان جوامع نیز ازدواج با زنا متفاوت است. پس اسلام همان تعریف و چارچوب خودشان را به عنوان تحقق "ازدواج" بین یک زن و مرد میپذیرد. مثلاً اگر تشریف بردید به چین، یا اوگاندا، یا میان سرخپوستان ...، و گفتند این زن و مرد طبق سنت خودشان ازدواج کردهاند، مورد پذیرش است.
ازدواج در اسلام:
احکام اسلام تماماً منطبق با نظام خلقت عالَم و انسان و چرخهی حیات و بالتبع نیازهای فردی و اجتماعی برای سلامت، رشد و تکامل میباشد، چرا که "شارع = قانونگذار"، همان خالق است.
وقتی پسر و دختری به سن بلوغ میرسند، همانگونه که در عقل، فطرت، روح و روان، با نیازها و مسائل اساسی جدیدی در "حیات" آشنا میشوند، با نیازهای جنسی و تمایلات آن نیز آشنا میشوند.
همانطور که عقل به «از کجا آمدهام، چرا آمدهام و به کجا میروم» فکر میکند – قلب نیاز به إله، معبود، معشوق، محبوب و ایمان به او را متبلور میسازد – جسم نیز نیاز و میل به ارتباط جنسی را احساس مینماید، چنان که روح و روان نیز نیاز به استقلال، دوست داشتن، دوست داشته شدن، تشکیل خانواده، نقشآفرینی در چرخه خلقت، درک کمالاتی که فقط در ازدواج، همسری، پدر و مادری، فرزندی، خویشاوندی و ...، توجه نموده و ابراز رغبت مینماید.
پس خداوند متعال برای انسان، "ازدواج" را قرار داد که زیباترین، کاملترین، جامعترین و سالمترین راه ارضا و اشباع تمامی این نیازها و کششها و نقشآفرینیها میباشد.
نیاز جنسی:
بیان شده که همزمان با بلوغ فکری و احساس نیاز به معبود و ایمان به او، بلوغ جسمی نیز صورت میگیرد. لذا خداوند متعال، بندهاش را به محض بلوغ مخاطب قرار میدهد. هم او را با خود و حقایق عالم هستی آشنا نموده و به توحید و معاد دعوتش مینماید، و هم چه باید کردها و چه نباید کردهای لازم، ضروری و مفید برای رشد و تقرب را به او میآموزد که از آن جمله، رفع یا ارضای درست «نیاز جنسی» میباشد.
بنابر این، نیاز جنسی، لذت جنسی و جماع (همخوابی)، نه تنها در اسلام نکوهیده نیست، بلکه ضرورت نظام خلقت و لازمه رشد و کمال میباشد.
بنابر این، هر کسی که مجرد است (چه ازدواج نکرده، چه مطلقه و چه بیوه)، باید ازدواج کند.
علت ترویج "اسرائیلیات = خرافات":
علل ترویج دروغ، تهمت، شایعه، خرافه، تحریف، شبهه، تبلیغ، ضد تبلیغ، جوّسازی و ... در هر امری، یکی، دوتا و دهتا نیست که بشود گفت این است و غیر این نیست! بنابر این، بهترین و کوتاهترین راه آگاهی از علل، این است که در اینگونه موارد، با علم و بصیرت توجه شود که «اگر این نبود چه میشد؟» - «این دستورالعمل چه منافعی دارد» - «چه مضراتی را به دشمنان تحمیل میکند» و بالاخره «آنها چه فایدهای در تحریفات، خرافات و ضد تبلیغها و ... دارند»؟
دو سؤال:
یک – چرا در عین حال که "ازدواج و تشکیل خانواده و نیز رابطه جنسی دو همسر"، در بین عموم انسانها – از هر دین، مکتب و فرهنگی – امری ضروری، زیبا، مفید و کاملاً ممدوح میباشد، در دینهای تحریف شده، مذموم و یا دست کم به عنوان "راهکار اجباری در انتخاب بین بد و بدتر" قلمداد میگردد؟!
دو – چرا در بیشتر مکاتب بشری - به رغم اختلافات اساسی در جهانبینی و ایدئولوژی – در مقولهی بیارزش و حتی دست و پاگیر وانمود کردن ازدواج؛ از بین بردن کانون خانواده و بالتبع ترویج زنا و هر نوع فحشایی، وحدت نظر وجود دارد؟!
●- باید دقت کنیم که ازدواج، "تشکیل خانوادهی رسمی که حقوق و چارچوبهایی را مترتب مینماید" - "روابط جنسی قانونمند و با ضابطه که تعهداتی را بر عهدهی طرفین میگذارد " - "نظم بافتهای خانوادگی و خویشاوندی، در تشکل جوامع" - و ...، همه "بار سیاسی" و "بار اقتصادی" دارند.
کافیست فقط درآمد ناشی از فیلم، تأتر، عکس و سایر هنرهای نمایشی از ترویج زنا «به اصطلاح سکس آزاد» را در نظر بگیرید – یا درآمد ناشی از صنعت کتاب، مجله، لوحهای فشرده، شبکههای اجتماعی اینترنتی، لوازم آرایشی، مُد و تولیدات مبتنی بر آن از لباس و آرایش گرفته تا رفتارهایی که به عنوان مدرنیسم، روشنفکری، دموکراسی، لذت و ... دیکته میشود را در نظر بگیرید، یا هم چنین درآمد ناشی از فحشاخانهها، کابارهها، کازینوها، دانسینگها، پارتیها و ... را در نظر بگیرید؛ و از همه مهمتر، آزاد و ارزان نمودن نیروی کار (به ویژه زنان) برای سرمایهداران و سوداگران میباشد. (سهم روسپیگری در اقتصاد امریکا)
بنابر این، عرصه سیاست و اقتصاد، مترصد آن است که انسان را از هر نوع قید و بند و تعهدی - به جز آن چه خودش میگذارد رها سازد، تا بتواند او را به بندگی خودش بکشاند! از اینرو، با هویت دینی، ملی، فرهنگی و ... مقابله میکنند، و البته "کانون خانواده" را که را مقدسترین و مستحکمترین بنیان این ساختار است، هدف تهاجمات قرار میدهند.
آزار روح میت:
این خرافات با سوء استفاده از حالات، عواطف و روابط افراد زنده (بازماندگان) میباشد. بالاخره زن یا مردی که همسرش وفات کرده است، نسب به او عشق، محبت، علاقه، عاطفه، مودت و تعهداتی داشته است و اینها حالاتی نیست که بلافاصله پس از وفات از بین برود، بلکه حتی تا آخر عمر نیز باقی میماند، منتهی شکل تعاملات و مراودات متغیر میگردد.
●- آن که باقی مانده، ضمن حفظ شأنیت، شخصیت، احترام، یاد و خاطرهی نیکو از همسرش، اگر فرزندی از او داشته باشد، با مسئولیتپذیری مضاعف در تعلیم و تربیت او میکوشد و برای او نیز خیرات و مبرات "مادی = خوراک، پوشاک و ..." و نیز "معنوی = جبران نماز و روزه و فرایض قضا شده، اخذ حلیت از دیگران، تلاوت قرآن، زیارت و ..." هدیه میفرستد.
●- اما آن که از دنیا رفته، دیگر همسر کسی نیست، روابط و تعهدات دنیایی را ندارد و مهمتر از همه آن که تعلقات دنیایی نیز ندارد.
او وارد عالم دیگری (برزخ) شده که دیگر نه روابط دنیوی برایش باقی مانده و نه حجابها. بنابر این، حقایق را میبیند و به آن چه خداوند سبحان راضی است، راضی میشود. پس رفتار و عملکرد بازماندگان، طبق اوامر الهی که در قرآن، حدیث و سنّت رسول الله و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین تعلیم شده، سبب خشنودی و دعای خیر او میگردد.
از جمله این دستورالعملها و آموزههای بسیار حکیمانه، لازم و سازنده، "ازدواج" است، چه فرد مجرد باشد، چه مطلقه یا بیوه. چه نیاز جنسی نیز داشته باشد و چه مسن شده باشد و فقط نیازهای روحی، روانی و ارتباطی و ... برایش باقیمانده باشد.
●- آیا اهل عصمت علیهم السلام و سایر اولیاء الله و انسانهای فرهیخته، با بیوگان (حتی در سنین بالا) ازدواج نکردهاند؟! آیا [العیاذ بالله] سبب آزار روح همسر از دنیا رفتهی آنها را فراهم کردهاند؟! آیا مکرر توصیه به ازدواج بیوگان (اعم از زن و مرد) ننمودهاند؟!
●- آیا نباید آنها را مدرس، معلم، راهنما و الگوی خود در تمامی شئون زندگی قراردهیم و به جای تبعیت از آنان، تابع خرافات نگردیم؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
برخی میگویند: ازدواج مجدد بیوهها، خیانت به همسر و سبب آزار روح همسر از دنیا رفته میگردد؛ آیا صحت دارد؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8313.html
- تعداد بازدید : 1968
- 8 دی 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون ازدواج