پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): کتابهای فلسفی، فقهی، تفسیری، حقوقی و ... نیز اگر سختتر نباشند، حتماً آسانتر نیستند.
بدیهی است که تحصیل و به دست آوردن هر علمی سخت، و هر چه پیشروید، سختتر هم میشود، حال خواه علوم دینی باشند و یا علوم تجربی، ریاضیات، ادبیات و ... .
هیچ شناختی بدون مطالعه به دست نمیآید، البته مطالعه نیز فقط مطالعهی سطرهای نوشته شده در کتابها نمیباشد؛ حتی آیاتی که در کتاب وحی نوشته شده، در کتاب هستی، به قلم صنع و خَلق، نوشته شده است؛ لذا در کتاب وحی نیز مکرر دستور داده که به زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، با دیدهی بصیرت، عاقلانه، متفکرانه و عالمانه بنگرید.
عرفان:
عرفان، یک نوع بازی و سرگرمی نیست، بلکه به طور کلی یعنی "علم شناخت" است، و البته منظور تخصصی آن "شناخت شهودی و درک حقیقت وجود" میباشد.
حتی مکاتب بشری چون هندوییسم یا بودیسم نیز برای خود "عرفان" و راههای رسیدن به مدارج بالای "معرفت" دارند، منتهی چون جز به وجود جسمی خود، به هیچ چیز دیگری توجه خاصی ندارد، در نهایت به بخشهایی از "معرفت تن" دست مییابند.
عرفان اسلامی:
مقصود از "عرفان اسلامی" نیز همان شناخت "حقیقت هستی" است، که جز خداوند متعال نمیباشد.
فیلسوف، وقتی از حقیقت هستی (واجب الوجود) سخن میگوید و اقامه برهان میکند، با اسم مصداق آن کاری ندارد، چنان که وقتی از قوانینی چون "علت و معلول، حرکت و محرک، حدوث و قدم و ..."، سخن میگوید، کاری با اسمهای مصادیق آن ندارد، بلکه تعریف و برهان را ارائه میدهد. میگوید: «وجود معلول، وابسته به علت خویش است، و سلسله علل ادامه دارد، تا علت العلل، که او دگیر معلول نیست که علت بخواهد»؛ حال نام آن را هر چه خواستید بگذارید، البته نامی با مسما.
اما، عارف، موضوعش خداوند سبحان است، با موضوع کار دارد، به دنبال شناخت، ارتباط و اتصال با حقیقت هستی است، نه به دنبال شناخت، شناساندن و اثبات! به قول شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه: «فیلسوف به دنبال فطرت دانستن است و عارف به دنبال فطرت عشق».
علم عشق:
همانطور که موضوعات استدلالی با عقل شناخته و درک میشوند، عشق و توابع آن نیز با قلب شناخته و درک میشوند؛ و البته انسان تا نشناسد، عاشق (یا متنفر) نمیگردد و تا عاشق نشود، در پی معشوق نمیرود؛ و صد البته "عقل و قلب"، آینهی یک حقیقت هستند و اگر راه درست طی شود، فیلسوف واقعی، عارف واقعی میشود و عارف واقعی نیز فیلسوف واقعی میگردد.
نکته:
اما مهم این است که بدانیم، از فراگیری و تکیه بر صِرف اصطلاحات و عبارت علمی، فلسفی، عرفانی، حقوقی، اخلاقی هیچ چیزی جز دکان و دستگاه برای سرگرم نمودن و فریب خود و دیگران در نمیآید.
نه عقل سالمی در وجود خداوند متعال تردید دارد که دیگری بخواهد برایش اثبات عقلی نماید، و نه عشق و معشوق را میتوان در دفتر و کتاب و درس و بحث پیدا کرد. به قول حافظ رحمة الله علیه:
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد
بنابراین، اگر چه آشنایی با هر علمی، ابتدا با همین مطالعات ظاهری حاصل میگردد، اما حتی یک مکانیک نیز با بسنده نمودن به چند اصطلاح و فرمول نظری (تئوری)، مکانیک نمیگردد، چه رسد به کسی که خواهان و جویای حقایق عالم هستی و ارتباط و اتصال به معشوق حقیقی میباشد.
عرفان نظری و عملی:
بنابراین، علم عرفان را به دو بخش "نظری و عملی" تقسیم کردهاند. عرفان نظری، همین آشنایی با تعاریف، قواعد و اصطلاحاتی است که در کتب بسیاری نوشته شده و هر کس میتواند بخواند، و اگر کم یا زیاد سخت بود، [مانند هر علم دیگری]، میتواند آن را نزد معلم و استاد بیاموزد.
اما "عرفان عملی"، با "شهود" کار دارد، یعنی چشم بصیرت بینِ دل ببیند و نور این عشق، در قلب پرتوافکنی نماید و یاد معشوق را همیشه زنده نگهدارد.
اگر چه با دیدن بصیرانهی هر چیزی در این عالم، جلوه و نشانهای از معبود و محبوب دیده میشود، ولی چشمی آن را میبیند که سعی در پاک ماندن از آلودگیها نماید و قلبی این عشق را درک میکند، که سعی در بیرون ریختن بتها، از قلب که "بیت الله" است بنماید.
پس ضمن تلاوت با تأمل قرآن کریم، تفکر در صنع خدا، مطالعه کتاب جهت شناخت نظری بیشتر، اصل همان ذکر و یاد محبوب است که با "تزکیه" به دست میآید و کلید و نسخهی تزکیه نیز انجام واجبات و ترک محرمات به قصد قربت میباشد. یعنی همان "دین خالص".
از اینرو، از ما نخواستهاند که به "اصطلاح رایج"، عارف شویم، بلکه از ما خواستهاند که به توحید و معاد و بالتبع آن نبوت و امامت شناخت و ایمان پیدا کنیم، سپس با "عمل صالح برای خدا – دین خالص" آن را کاملتر و محکمتر نماییم.
« وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ » (البتنة، 5)
ترجمه: و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!
تذکر:
برخی دائماً حرف از عرفان زده و به دنبال کتاب و استاد برای عرفان میگردند، در حالی که نه برای حصول کمترین شناخت نظری، زحمتی میکشند و نه حوصله و استقامتی برای کمترین اقدام عملی دارند! مواضع شرک آلود در نظریات دارند، حلال و حرام را نیز با هم در کاسهی کوچک وجود ریختهاند، و به دنبال جلسات، کتابها و استاتید عرفان نیز میگردند.
بدیهی است که فریبکارانِ عوامسوار به سرعت آنان را پیدا میکنند و البته که آنان نیز به سرعت به دنبال همانها میروند! اگر بگویید: نماز اول وقت، تفکر و مطالعه، دقت در انجام واجبات و ترک محرمات، یعنی همان "عرفان نظری و عملی"، اصلاً نمیپسندند و دنبال کارگردانان دیگری میگردند که سناریوی متفاوتی به آنها جهت بازی بدهند، اگر چه نقش آنها در این فیلمنامه، "کمدی تراژدی درام" باشد!
●- حجت الاسلام و المسلمین علی بهجت، فرزند آیت الله بهجت رحمة الله علیه، در مصاحبهای با فارس میگفت:
«پدرم با استاد شروع نکرد بلکه با استاد تمام کرد. این یافته ایشان بود و میفرمود: ترک معصیت به دقت و نماز اول وقت، کافی است تا انسان به بالاترین مقامی که برای او امکان دارد برسد. به همین سادگی و از بس این ساده است، کسی باور نمیکند.»
مرتبط:
●- منظور از عرفانهای نوظهور چیه؟ علت اینکه بعضیها میرن سراغ عرفانهای نوظهور چیه؟ یا برخی میخوان برن عارف بشن و به چه چیزهایی برسند؟ (15 بهمن 1395)
●- عرفان کاذب - علت رواج روزافزون عرفانهای کاذب را چه میدانید؟ (26 بهمن 1393)
●- حجت الاسلام سید محمدمهدی میرباقری - عرفان امام خمینی(ره) – فرد و جامعه، مدارج توحید فردی و اجتماعی در عرفان امام (25 آذر 1392)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
●- چرا مطالب کتب عرفانی اینقدر سخت هستند؟ آیا رسیدن به مدارج عرفانی، مطالعات بسیار میخواهد و یا بدون مطالعه نیز میسر میباشد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8877.html
کلمات کلیدی:
گوناگون