پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
«الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرّعد، 28)
- آنها كساني هستند كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا مطمئن است، آگاه باشيد با ياد خدا دلها اطمینان میيابد!
اگر چه در بیشتر برگردانها (ترجمهها)، «اطمینان قلب» را «آرامش قلب» معنا کردهاند، اما این به خاطر کمبود واژگان جایگزین میباشد؛ چنان که میدانیم معادل «آرامش» به عربی، «سکینه» میباشد و در قرآن مجید به هر دو واژه تصریح شده است؛ مانند:
«وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (الأنفال، 10)
- و اين [وعده] را خداوند جز نويدى [براى شما] قرار نداد و تا آنكه دلهاى شما بدان اطمينان يابد و پيروزى جز از نزد خدا نيست كه خدا شكست ناپذير [و] حكيم است.
«فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» (الأنعام، 96)
- او شكافنده صبح است و شب را مايۀ آرامش و خورشيد و ماه را وسيله حساب قرار داده است، اين اندازهگذاری خداوند توانایِ دانا است.
اطمینان
در آیه نفرموده که ذکر خدا سبب آرامش دلهاست، بلکه فرموده: «سبب اطمینان دلهاست» و «اطمینان» رسیدن به شناخت و باوری است که سبب محکم شدن «طمأنينه» قلب (روح و جان) گردد؛ لذا «اطمینان»، بالاتر از «سکینه - آرامش» میباشد و دل چون به اطمینان رسید و محکم شد، اضطرابش نیز آرامش مییابد.
ذکر - یاد
در این آیه و هر آیۀ دیگری که واژۀ «ذکر - یاد» آمده باشد، مقصود ذکر قلبی است و نه زبانی؛ لذا «ذکر» از قلب به زبان نزول یافته و در قالب الفاظ و معانی بیان میگردد و چون گوش میشنود، به قلب بازمی گردد و آن را تقویت مینماید.
در هر حال قلب (جان، روح، دل) آدمی، با «ذکر - یاد» دیگری زنده است و میتپد؛ و این دیگری، یا هوای نفس و مشتهیات (شهوات) نفسانی میباشد، یا متاع دنیا؛ اما هر چه باشد، «محبوب» انسان شده که دل به یاد اوست، حال خواه محبوب غایی انسان، همان محبوب حقیقی، یعنی خداوند سبحان باشد، و یا هر چیزی، یا هر کسی به غیر از او.
محبوب غایی انسان
محبوب غایی حقیقی آدمی، هستی و کمال محض، یعنی خداوند سبحان میباشد که عشق به خود (عشق به کمال محض) را در وجود تمامی بندگانش و فطرت آدمی، نهادینه نموده است، اما گاه بندگان، چیزی یا کسی را جایگزین او میکنند و تمام این محبّت را به او اختصاص میدهند؛ اما محبوب غایی مؤمنان الله است و هر چیز یا شخص دیگری را نیز در راستای محبّت او دوست میدارند:
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
- و برخى از مردم در برابر خدا همانندهايى [براى او] برمى گزينند و آنها را چون دوست داشتن خدا دوست مىدارند؛ ولى كسانى كه ايمان آوردهاند شدت محبتشان به خداوند است؛ كسانى كه [با برگزيدن بتها به خود] ستم نمودهاند اگر مى دانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو[ها] از آن خداست و خدا سخت كيفر است.
اضطراب و اطمینان دل
دل (قلب - جان)، به خودی خود از هیچ چیزی مطمئن نیست و به هیچ چیزی اطمینان ندارد، لذا همیشه لرزان، مضطرب و ناآرام میباشد؛ چنان که قلب مادی که در سینه قرار دارد نیز همیشه میتپد و چالشهای غیر مادی [خوشحالی، ناراحتی، ترس، نگرانی و ...] نیز در ضربان آن اثر میگذارد.
سبب اضطراب و ناآرامی قلب، عدم سلطه بر خود، دیگران، محیط و جهان میباشد؛ چگونه مطمئن و آرام باشد دلی که نه علیم است و نه خالق - نا مالک است و نه ربّ - نه قادر است و نه قوی - گذشته در او اثر گذاشته و از آینده خبر ندارد و برای رفع هر نیازی یا رسیدن به هر خواستهای، باید به دیگران روی آورد؟!
بنابراین، دل (قلب) همیشه به یاد دیگری است و مقصود از «ذکر - یاد»، خطورات ذهنی نمیباشد؛ بلکه توجه به محبوب کارساز میباشد.
کُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ
متأسفانه در بیشتر برگردانها (ترجمهها) نوشتهاند: «همه چیز هلاک میشود، جز ذات مقدس او!»، اما در این آیه هیچ بحثی از «ذات» نیامده است، بلکه سخن از «وجه - رو» میباشد. بسیار فرق است بین «وجه» با «ذات»! آری، همه چیز فانی و هلاک است، جز آن چه جهت خدایی داشته باشد؛ مانند عمل صالحی که برای خدا انجام پذیرد، چنین عملی باقی میماند.
آری، هستی هیچ چیزی قائم به خودش نیست، لذا هیچ کسی یا هیچ چیزی از خود کمال و نیرویی ندارد و همه فقیر و محتاج به اویند.
بنابراین، روی آوردن به هیچ کسی و هیچ چیزی به غیر از او، سبب اطمینان و آرامش قلب نمیگردد و این اضطراب، نگرانی، تزلزل و ترس، همیشه باقی میماند و تشدید نیز میگردد.
●- اما، وقتی آدمی خداوند متعال را میشناسد، به او ایمان میآورد، او را محبوب غایی خویش قرار میدهد، امید وصال و لقاءاش را در دل میپروراند، به خداوند متعال نظر میکند - روی به او میآورد - به او تکیه میکند - «ذکر - یاد» او را در دل دارد - او را میخواند و با او سخن دل میگوید - از او میخواهد و امید استجابت دارد - کلامش را میخواند و راه مییابد - وعدههایش را میشنود و به تحقق آنها اعتماد و اطمنیان دارد - ولایتش را گردن مینهد و از فرستادگان و اولیایش پیروی میکند ...؛ همچون قطرهای میماند که دیگر به اقیانوسی بیکران رسیده است؛ لذا غمها، غصهها، نگرانیها، ترسها، شبهات متزلزل کننده و امیدهای واهیاش مرتفع میگردند؛ دلش به اطمینان میرسد و به واسطۀ این اطمینان، به آرامش نیز میرسد، چون این متحرکِ لرزانِ متزلزل را به محکم و ثابتی میبندد که هیچ عیب، نقص، کاستی، لرزش، لغزش و فنایی به او راه ندارد. خالق، مالک و ربّ است.
بنابراین، دلهای مؤمنان، با ذکر خدا به اطمینان رسیده است و دلها فقط با ذکر خدا به اطمینان میرسند و به واسطۀ این اطمینان، آرامش مییابند.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
«أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» - چرا یاد خداوند آرام بخش دلهاست؟
پاسخ (پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Ar-Rad/12950.html
کلمات کلیدی:
قرآن سوره رعد