من یه بحثهایی از دین و مذهب اسلام شنیدم که اعتقادم را ضعیف کرده! از طرفی از دین و آیین و خواندن احادیث و قرآن و عمل به واجبات و تکالیف شرعی چیزی عایدم نشده! نمیدونم بایستی چکار کرد. چون ذهنیتم نسبت به دین تغییر کرده؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): همین که نگرانید و میپرسید: «برای جلوگیری از تضعیف و تقویت ایمان چه باید کرد؟»، معلوم میشود که اعتقادات شما بر اساس شنیدهها، نه تنها تضعیف نشده، بلکه تقویت هم شده که شما را به تفکر و چارهجویی واداشته است.
برای ذهن خودتان چند پرسش را مطرح نمایید و دنبال پاسخ آنها در دورن خودتان بگردید:
یک – آیا هر آن چه از دین و مذهب اسلام میدانستید، بر اساس شنیدهها بوده است که اکنون بر اساس شنیدههای دیگری، اعتقادات شما تضعیف شده است؟!
دو – شناخت، باورها و اعتقادات شما، به لحاظ کمّی و کیفی، چگونه بوده که اکنون پس از شنیدن چند بحث، تضعیف شده است؟! شاید از همان ابتدا درست نبوده، یا اگر درست بوده، بسیار ضعیف بوده است؟!
سه – با این سطح شناخت از اسلام، چقدر میتوانستید و میتوانید که به اسلام، التزام عملی داشته باشید که انتظار نتایج دنیوی و اخروی نیز داشته باشید؟!
چهار – چگونه میتوان در دینی که میفرماید: «اصول دین تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست»، به شنیدهها اکتفا نمود؟! بنابراین، دین و مذهب مبتنی بر شنیدهها، از همان ابتدا ضعیف است، نه این که بعداً بر اساس شنیدههای دیگری، تضعیف شده باشد.
پنج – آیا پس از شنیدن مباحثی علیه دین و مذهب [اسلام و تشیع، یا تسنن]، هیچ تحقیقی نمودید که معلوم شود "راست و درست" میگویند، یا فقط با دروغ، جوّسازی، اتهام و ...، شبههپراکنی و ضد تبلیغ میکنند؟!
شش – این مباحث و ضد تبلیغ علیه دین و مذهب را چه کسانی و با چه اهدافی فرافکنی میکنند؟! آیا از اوج "انسان دوستی"، نگران اندیشه و اعتقادات و اعمال شما هستند، یا از اسلام و مسلمانی ضربه دیدهاند و خود بر اساس تبعیت از دین و آیین دیگری، [هر چند نام مشخص و معلومی روی آن نگذارند] و سربازی برای صاحبان آن اندیشهها و ادیان، به جنگ اسلام و مسلمانان آمدهاند؟! آیا خداوند متعال، در عرصهی گفتارها و شنیدهها، به اهل ایمان نفرمود:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» (الحجرات، 6)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید!
هفت – از خواندن قرآن و حدیث و نیز عمل به برخی از واجبات، چه انتظاری داشتید و چه میخواستید که گمان دارید "عایدتان" نشده است؟!
نکات:
1- باید به پایههای به وجود آمدن و انگیزهی هر اندیشه و گرایشی توجه نمود. دینی که با "شنیدهها" و بدون تفکر در آنها بیاید، با "شنیدهها" و بدون آن که تفکری در آن شود نیز میرود! دینی که برای "عایدی" بیاید، با کم و زیاد شدن عایدی «ثروت، قدرت، پست و مقام، شهرت و ...»، میرود! لذا خداوند متعال فقط "دین خالص" را میپذیرد.
«هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (غافر، 65)
ترجمه: زنده (حقیقت حیات) اوست؛ إلهی (جهت پرستش) جز او نیست؛ پس او را بخوانید در حالی که دین خود را برای او خالص کردهاید! ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است!
2- در اسلام عزیز، مبنای داوری بین شنیدهها، دیدهها و ...، "عقل سلیم" است که به نور علم میبیند. بنابراین، از یک سو، تا شناخت علمی (هر چند نسبی) نسبت به هر باوری، حاصل نگردد، تزلزل و حتی سقوط یا بازگشت حتمی است - و از سویی دیگر، جوّسازیها و ضد تبلیغها، در کسی که از شناختی علمی برخوردار شده و هر چند نسبی، به یقین رسیده، هیچ اثری ندارد. آیا اگر تمامی رسانهها جمع شوند و جوّسازی کنند که "خورشید تاریک است"، ما در روشنایی آن شک مینماییم؟!
3- "کلام"، که گوینده میگوید و مخاطب میشنود، چه به صورت گفتاری، چه نوشتاری و چه انتقال پیام با تصاویر و ...، نقش بسیار ویژهای در اندیشهها، باورها و بالتبع مواضع و عملکردها دارد؛ لذا معجزهی الهی، برای پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله، (اسلام)، همان قرآن مجید است که "کلام الله" میباشد. اما خداوند متعال در بارهی شنیدن کلام خودش نیز امر به "تفکر و تعقل" نموده است.
«بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (النحل، 44)
ترجمه: [زيرا آنان را=پیامبران را] با دلايل آشكار و نوشتهها [فرستاديم] و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى و باشد كه آنان بينديشند.
4- در این عالم، هیچ کسی "بیدین"، حتی کفار هم برای خود دینی دارند؛ چنان که فرمود به آنها بگو: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ – دین شما برای خودتان و دین من برای خودم / الکافرون، 6»؛ "ایسم"ها و مکاتب بشری نیز نوعی دین هستند. دنیاگرایی، شهوتپرستی، مالدوستی نیز نوعی دین است، هر چند نام مشخصی روی آن نگذارند و هر کسی به نوعی از آن پیروی نماید!
●- بنابراین، تمامی شعارها و ضدتبلیغها علیه اصل "دینداری" دروغ است، بلکه میخواهند بگویند و القا کنند که «دین شما نه، دین ما آری»!
4- انسان موحد، هیچ گاه خدایان کاذب را بندگی نمیکند، خواه بت، مجسمه یا خود گوساله باشد، یا طواغیت و فراعنه، و یا حتی هوای نفس حیوانی خودش؛ و هم چنین انسان مسلمان و تسلیم امر خدا؛ هیچ گاه تسلیم بندگان شیطان و هوای نفس، و هم چنین تسلیم نظام سلطه نمیشود.
بنابراین، تمامی ضدتبلیغها، در جبهههای جنگ نرم، علیه اسلام و مسلمانان، برای این است که با رخنه در اذهان عمومی، آنان را نسبت به ایمان به خدا و معاد و هم چنین مسلمانی [تسلیم امر خدا بودن]، متزلزل کنند، تا راحتتر بتوانند به استعمار، استثمار و بندگی نظام سلطه، و تسلیم در برابر اوامر و نواهی طواغیت [صاحبان زر و زور و تزویر] بکشانند.
باید چه کنیم؟
●- خداوند متعال، تمامی بندگانش را دوست دارد، لذا دوست دارد که تمامی آنها با فعلیت رساندن استعدادهای بالقوهای که در وجودشان نهادینه نموده است، رشد کنند و به کمال، مقام خلیفة اللهی و قُرب برسند. برای تحقق این کمالات، به آدمی از یک سو "عقل" موهبت نموده و آن را "حجت درونی" معرفی کرده است و از سویی دیگر، مسیر او را با نورِ علمِ وحی روشن نموده است و برایش مربی و راهنمام [امام] نیز قرار داده است و آنان را "حجتهای بیرونی"، معرفی نموده است؛ و از سویی دیگر به آدمی "اختیار" داده تا بتواند وقتی بین دو راهی "رشد و گمراهی" قرار میگیرد، به نیروی عقل و چراغ فروزان وحی، و با پیروی از خلیفة الله، انسان کامل و اهل عصمت علیهم السلام، مسیر رشد را انتخاب کند، و سپس فرموده که «پس دیگر نیازی به جبر و اجبار وجود ندارد»:
«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، 256)
ترجمه: در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابراین، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستنی برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
●- دقت شود که «اِکراه»، هم معنای "اجبار" دارد و هم "ناخوشایندی و بد آمدن". لذا به جای کلمه "اجبار"، از "اکراه" استفاده نمود؛ یعنی در دین خدا، نه چیز بد آمدنی [عقلی و فطری] وجود دارد و نه اجبار تکوینی برای گرایش و پذیرش (مثل فرشتگان، حیوانات یا ...).
برای همین است که خداوند متعال، دعوت میکند، اما نه تنها اجبار و یا التماس نمیکند که بندگانش راه هدایت را پیش گیرند، بلکه میفرماید: هدایت بندگانم را بر عهدهی خود گرفتم و هدایتشان کردم، اما پذیرش را بر عهدهی آنان گذاشتم، حال خواه بپذیرند و یا نپذیرند و البته هر راهی مقصدی و انتخابی، نتایج و عواقب خودش را دارد:
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (الإنسان، 3)
ترجمه: ما او به راه [حق و درست] هدایت نمودیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!
●- بنابراین، تکلیف ما، رجوع به عقل و علم، افزایش دانش، وسعت و عمق بخشیدن به بینش (بصیرت)، دوست و دشمن شناسی (تولا و تبرا)، مجروح و محبوس ننمودن قلب، و بالتبع بندگی خالصانهی خداوند سبحان است، که در عمل صالح و توأم با ایمان، متجلی و محقق میگردد، وگرنه با جهالت کامل، به بندگی دیگران کشانده خواهیم شد.
●- عایدی حاصل از "ایمان و عمل صالح"، حیات طیبه (زندگی پاک) در دنیا و اجر بیشتر از عمل، در آخرت میباشد:
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (النّحل، 97)
ترجمه: هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزهاى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
شیندههایی علیه دین و مذهب اسلام، اعتقادم را تضعیف کرده! از خواندن قرآن، نماز و انجام واجبات نیز چیزی عایدم نشده! نمیدونم چکار کنم؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10058.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2601
- 21 آبان 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون