چطور میتوانیم در متن قرآن، به قسمتهایی که تو متن نیست ولی در ترجمه، درون علامت قلاب آمده اعتماد کنیم، چون بالاخره اگر توسط انسان این برداشتها شده باشه ممکنه درست نباشند و قابل تحریف هم هستند؟ (تبریز)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): چنین نیست که چون برداشت توسط انسان انجام میشود و البته ممکن است خطا یا تحریف نیز رخ دهد، حتماً تمامی برداشتها غلط یا تحریف باشند! اگر چنین باشد، به ترجمه نیز اعتمادی نیست، چون توسط انسان صورت میپذیرد! و این احتمال، اختصاص به ترجمهی قرآن کریم ندارد، لذا به هیچ متن ترجمه شدهای نباید اعتماد نمود(؟!)
نه فقط آن چه در قلاب نوشته میشود، بلکه تمام ترجمه نیز توسط بشر [مترجم] صورت میپذیرد و احتمال خطا و یا تحریف وجود دارد! حال آیا به خاطر این احتمال، به هیچ ترجمهای اعتماد نکنیم، و یا فقط به ترجمهی قرآن مجید اعتماد ننماییم؟!
بیتردید اصل و قوت آن است که کسی زبان متن را بداند، وگرنه ترجمه از هر زبانی به هر زبان دیگری، دچار نقصان میگردد، چرا که نه تنها قواعد و دستور زبانها نسبت به یکدیگر تفاوتهای آشکاری دارند، بلکه زبانها نیز نسبت به یک دیگر، کمبود واژگان جایگزین دارند؛ لذا مترجمین نزدیکترین کلمات را انتخاب میکنند و اگر قرار باشد که عین معنا را بیاورند، باید با شرح کوتاه یا بلندی بیان نماید که آن دیگر ترجمه نیست، بلکه شرح، تفسیر و برداشت است.
به عنوان مثال، در تمامی قرآنها، در ترجمهی آیهی مبارکهی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» نوشته شده: «بنام خداوند بخشندهی مهربان»؛ اما همگان میدانند و یا با کمی توجه خواهند دانست که این ترجمه درست نیست؛ چرا که اگر این جمله فارسی را به عربی برگردانیم، میشود: «باسم الصّاحِب الجَواد الرّئوف» که هیچ شباهت و ربطی به «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» ندارد!
اما، واقعاً ترجمه "الله، رحمان و رحیم" به فارسی، انگلیسی یا آلمانی چیست؟ آیا کسی ترجمه این کلمات را نمیداند، یا میدانند، اما کلمه جایگزین به زبان دیگر را ندارند؟ پس میدانند، اما چگونه در مقام ترجمه بگوید: الله، اسم خاص است و مرکب از چیست و به چه به معناست، و الرّحمن، یعنی کسی که وجود بخش است، و الرّحیم یعنی کسی که وجود بخشی او تداوم و استمرار دارد؟! اگر چنین بگوید: شرح و تفسیر است و دیگر ترجمه نیست.
در بیشتر قرآنهای موجود، در ترجمهی آیهی مبارکهی «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ / القصص، 88» نوشته شده: «جز ذات او همه چيز نابود شونده است»، در حالی که بحث این آیه، اصلاً در مورد ذات مقدس خداوند سبحان نیست، بلکه دربارهی "وجه" اوست!
دست کم در فارسی، ما همین کلمات را به کار میبریم و میدانیم که معنی "وَجه"، به هیچ وجهی "ذات" نمیباشد، بلکه همان گونه که در فارسی میگوییم، معنایش "جهت = سمت و سو" میباشد و به همین دلیل، به معنای "صورت – رو و طرف" نیز میآید؛ چرا که حتی در وجوه فیزیکی نیز صورت انسان به سمت جهت اوست.
«وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ» (النساء، 125)
ترجمه: دين و آيين چه كسى بهتر است از آن كس كه (هدف و جهت) خود را تسليم خدا كند، و نيكوكار باشد، و پيرو آيين خالص و پاكِ ابراهيم گردد؟ و خدا ابراهيم را به دوستىِ خود، انتخاب كرد.
حضرت ابراهیم علیه السلام، اینگونه بود که تمامی نیات، مقاصد، امور، کارها و کلاً زندگی و مرگش، جهت (سمت و سوی) خدایی داشت، چنان که خداوند متعال به او فرمود: بگو تمام کارهایم "لِله – برای الله" است، یعنی همه برای خداست؛ وجه و جهت خدایی دارد:
«قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (الأنعام، 162)
ترجمه: بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوندِ پروردگار جهانيان است.
آیا وقتی در زیارت به امیرالمؤمنین و یا سایر امامان علیهم السلام، "وَجهُ الله" میگوییم، مقصودمان ذات خداوند متعال است؟! و یا یک کاری که "لِوَجهُ الله" انجام میشود، یعنی برای "ذات خداوند" انجام میشود؟! یا یعنی کاری که در "جهت او" و برای جلب رضایت او، که لازمهی رشد، کمال و قرب به اوست انجام میشود؟
«وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا» (الإنسان، 7 و 8)
ترجمه: و طعام (خود) را با اينكه خود به آن علاقه (و نياز) دارند، به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» مىدهند * (و مىگويند:) ما شما را بخاطر خدا (لِوَجْهِ اللَّهِ) اطعام مىكنيم، و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم.
... و همینطور است برخی از معانی دیگری که در مقام ترجمه بیان شده و نمیشود گفت: «کاملاً درست است» و البته چنین نیست که مترجمین، معنای درست را نمیدانستند؛ بلکه گاهی کم توجهی میشود (مانند همین ترجمه "وجه" به "ذات") و گاهی کلمه معادل نمییابند و نزدیکترین کلمه را انتخاب میکنند.
نکته:
این معضل، فقط به ترجمهی قرآن مجید اختصاص ندارد، بلکه هر متنی و به هر زبانی را شامل میگردد.
یکی از ترفندهای نظام سلطه همین است که در پیمانها، قراردادها و تعهدات، کلمهی متشابهی را به کار میبرند که طرف قرارداد [مثلا ایران و به زبان فارسی] آن را به معنی خاصی ترجمه میکند و سپس آنها در مقام خیانت و خدعه، میگویند: «خیر، معنای این کلمه این نیست و آن است و یا در این جمله، معنایش چیز دیگری میشود»! و دادگاه لاهه و یا ... نیز به نفع آنان رأی میدهد! آیا در برجام چنین نشد؟ آیا در ارائه ترجمهای از برجام به مجلس شورای اسلامی توسط دولت، چنین نشد؟!
جملات در قلاب و ...
پس، مقصود این نیست که به هیچ ترجمهای اعتمادی نیست و همه غلط است! خیر، سوء برداشت نشود! بلکه مقصود این است که ترجمه الزاماً و در تمامی موارد، بیانگر برگردان عین کلمه و معنای آن به زبان دیگر نیست، بلکه در مجموع درست است؛ هر چند کلماتی دقیق ترجمه نشده باشد و یا اصلاً نشود ترجمه نمود. [وگرنه هیچ کس، هیچ متنی به زبان غیر را درک نمینمود] – دقت شود که همین جملهی اضافه را در قلاب نوشتیم.
فرض کنید که ما در فارسی، دو کلمهی "ممات و وفات" را به معنی "مرگ" ترجمه مینماییم و شاهدیم که در آیاتی از واژهی "ممات" استفاده شده و در آیهای از واژهی "وفات"؛ آیا معنای هر دو یک چیز است و همان مرگ قصد شده است؟ خیر، "ممات" همان مرگ است، اما "وفات" یعنی به تمام تحویل گرفتن. حال مترجم آیه را چگونه ترجمه نماید؟ لابد باید شرح کوتاهی بدهد.
از اینرو، گاه کلمه یا جملهای کوتاه و چند کلمهای را برای تفهیم بهتر مینویسند، اما برای آن که خواننده بداند این ترجمهی کلمات و متن آیه نیست، بلکه برای روشنتر شدن معنا در ذهن است، آن را در پرانتز یا قلاب و ... میگذارند و البته اشکالی هم ندارد. مانند آیه و ترجمه زیر:
«وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ» (الزّمر، 69)
ترجمه: و (در آن روز روى) زمين به نور پروردگارش (نور خاصى كه براى آن روز آفريده شده) روشن گردد، و كتاب (بزرگ لوح محفوظ كه اعمال اهل محشر نيز در آن مندرج است، در يك سو) نهاده شود و همهی پيامبران و گواهان (اعمال از معصومين و فرشتگان و متّقين) آورده شوند و ميان آنها (اهل محشر) به حق داورى گردد و به آنها ستم نرود (و از استحقاق آنها كم نشود).
اعتماد:
بنابراین، مسئله تفهیم مقصود آیه است و موضوع "اعتماد" نیست – آن چه وحی الهی است و باید مورد شناخت، فهم، اعتماد و ایمان واقع شود، خود آیه است، نه ترجمهی آن به زبانهای گوناگون.
شاید در ترجمهی همین آیه، نویسندهای (شما یا ...) جملات بهتری برای تفهیم بپسندید و بیان دارید، مثلاً به جای (نور خاصى كه براى آن روز آفريده شده) بنویسید: [و روشنی آن روز، از سیارهای مانند خورشید و ... نیست، بلکه به نور خاصی از سوی ربّ العالمین روشن میشود] و اشکالی هم ندارد، اگر هیچ کلمهی دیگری ننویسید و فقط عین کلمات را ترجمه نمایید نیز هیچ اشکالی ندارد، اما اگر کلمهای اضافه بر ترجمه، برای شرح و تفهیم بیشتر آوردید، باید حتماً در پرانتز، قلاب و ... بگذارید، تا معلوم شود که این عین ترجمه نیست؛ بلکه اضافهای برای تفهیم بهتر مقصود میباشد.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
چگونه میتوان در ترجمه قرآن مجید، به آن چه در قلاب نوشته شده اعتماد نمود، چرا که توسط بشر [مترجم] نوشته شده، پس احتمال خطا یا تحریف دارد؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10460.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1731
- 31 تیر 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن