آیا درست است که شیخ فضل الله نوری (ره) گفته بود: «چه معنا دارد که زن درس بخواند»؟! و آیا روحانیون آن زمان، با اختصاص بودجه برای مدارس دخترانه مخالف بودند؟! (دبیرستان / اصفهان)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ابتدا به نکتهی مهم بسیار دقت نمایید:
نکته اول: "تحریف تاریخ"، به عنوان یک دکترین در پست مدرنیسم، و یک استراتژی در نظام استبداد مدرن، و یک رویکرد عملی در فرهنگسازی، با جدیت تمام اِعمال میشود، البته نه فقط در ایران، بلکه در تمامی جهان! چنان که تحریف رسمی و حتی تحریفی تاریخ سرخپوستان، سیاهپوستان و بردهداری در امریکا – و نیز تاریخسازی با قصهی دروغین یا دست کم مشکوک "هلوکاست" در اروپا – و همچنین هویتبخشی تاریخی به کشورهای نوپایی چون کره، با فیلم و سریال و قصه و ...، در جهان معروف است. و اکنون نیز با تحمیل سند 2030 یونسکو، نابودی فرهنگها و جایگزینی فرهنگ منحط غرب را دنبال میکنند.
نکته دوم: در میان تمامی علما، مبارزان و مجاهدان مسلمان در قرون اخیر، "آیت الله شیخ فضل الله نوری، رحمة الله علیه"،خار چشم دشمنان خارجی و داخلی مسلمانان و ایرانیان بوده و هست، چرا که عالِمی "دشمن شناس وغرب ستیز" بود؛ و نظام سلطهی غرب که متشکل از فراماسون و صهیونیسم میباشد، بسیار متعصب است؛ میلیونها نفر را میکشند، اما یک کشته در هزار سال پیش را از دست نمیدهند و برایش در اذهان عمومی و حتی رسمی (دانشگاهها و ...) دادگاه تشکیل میدهند تا همگان آن را جنایت قلمداد نموده و محکوم نمایند!
از اینرو، علیه مرحوم "شیخ فضل الله نوری"، نه فقط در زمان حیاتش، بلکه پس از اعدام و شهادتش، جوّسازی و شایعهپراکنی کردند و حتی او را "آخوند انگلیسی" خواندند، و جالب آن که بدانید که در دانشگاههای خودمان، به ویژه برای رشتههای علوم سیاسی یا تاریخ، ایشان را چهرهای نامطلوب، مرتجع، در عین حال انگلیسی و ... معرفی کرده و میکنند! اینها همه از بغضی است که نسبت به او دارند!
تحصیل دختران و بانوان
اگر چه دختران و بانوان در طول تاریخ و در جوامع گوناگون، به اشکال متفاوت و متناسب با زمان و شرایط خود، تحصیل مینمودند، اما دست کم، از زمانی که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله مبعوث شدند و قرآن کریم، در آیات متعدد به ارزش و جایگاه علم توجه داد و همگان را به تحصیل علم دعوت نمود، و به ویژه از زمانی که ایشان تحصیل علم را به عنوان یک فریضه، برای همه [واجب و ضروری] خواندند و فرمودند: «طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ أَلاَ وَ إِنَّ اَللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ اَلْعِلْمِ - آموختن علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است، بدانيد كه خداوند دانشجويان را دوست دارد/ مشکاة الأنوار / ترجمه محمدی و هوشمند، ج۱، ص ۲۶۳»، نه تنها هیچ عالِم مسلمان و شیعهای، با تحصیل علم دختران و بانوان مخالفت نکرده است، بلکه عنع مشوق نیز بودهاند.
ماجرای تحصیل دختران در ایران چه بوده؟
در دورهی ناصر الدین شاه و پیش از آن [که در ایران مدرسه به شکل امروزی نبود]، مکتبخانههایی برای پسران و دختران وجود داشت. به معلم مرد "مُلّا – درس خوانده، املا بلد" میگفتند و به معلمان زن نیز "ملا باجی و یا میرزا باجی" میگفتند؛ و البته کسانی که متمول بودن، معلم خانگی نیز میگرفتند. در این مکتبخانهها، از تعلیم خواندن و نوشتن شروع میکردند، تا معارف اسلامی، قرآن، حدیث، تفسیر، احکام ...، و سپس نوبت به بوستان و گلستان، مثنوی، سنایی، و حتی خلاصة الحساب از شیخ بهایی میرسید و اگر کسی علاقه داشت و مربی هم داشت، ریاضیات و تاریخ و ... را در سطوح بالاتر فرا میگرفت.
مونس الدوله، این مکتب خانهها را چنین توصیف میکند: «در هرشهری، مخصوصاً در تهران، مکتب خانه های زنانه بود. معلمه و مدیره این مکتب خانه ها پیرزنی بود که او را «میرزا باجی خانم» میگفتند. دخترها هرروز صبح، کتاب قرآن و چاشته بندی، یعنی دستمال بسته ناهار، خود را برمی داشتند و چادر و چاقچور میکردند و روبنده میزدند و همراه پدر یا برادرشان تا درِ مکتب خانه زنانه میآمدند» (مجله حوراء دی 1383، شماره 9)
●- اولین مدرسه به سبک جدید را مسیونرهای اروپایی به ایران آوردند، نه این که فقط سبک و برنامه درسی یا روش نوین تدریس بدهند، بلکه مبلغین و مدرسین را نیز خود به ایران میفرستادند. مجوز تأسیس این مدارس را محمدشاه قاجار صادر کرد و البته فقط به مسیحیان اختصاص داشت و مسلمانان حق تحصیل در این مدارس را نداشتند.
مونس الدوله، نقل میکند که در زمان ناصرالدین شاه، چند زن آمریکایی به تهران آمدند و از ناصرالدین شاه اجازه گرفتند که یک مدرسه دخترانه در تهران دایر کنند . این زنهای آمریکایی، مبلّغه بودند. شاه یک تکه زمین به آنها داد و آنها در محلی که امروز مدرسه «جردن» است. و بالاخره در دوران ناصرالدین شاه به خواهش «بنجامین»، وزیر مختار آمریکا، اجازه ورود دختران مسلمان به مدرسه آمریکاییها صادر شد. (مجله یادگار، سال سوم، شماره 6، ص 68)
نخستین مدرسه دخترانه آمریکایی، در سال 1217، در ارومیه تأسیس شد. در سال 1240 ش فرقه لازاریستها، در تهران مدرسهای به نام «سن لویی» دایر کردند و درسال 1245 ش، مدارس دخترانهای در تبریز ، ارومیه، سلماس و اصفهان از طرف جمعیت خواهران "سن ونسان دو پل" تأسیس شد. این جمعیت در سال 1292 ق / 1254ش مدرسه دخترانه «سن ژوزف» را در تهران ایجاد کرد و در سال 1316 ق یک جمعیت مسیحی فرانسوی مدرسه «الیانس» را در تهران تأسیس کرد. (عیسی صدیق، تاریخ فرهنگ ایران از آغاز تا زمان حاضر، ص 356).
مدرسه معروف بهشت آیین در اصفهان، در سال 1254ش، از سوی مبلغان پروتستان انگلیسی تأسیس شد. در یزد و شیراز و کرمان نیز مدارس دخترانه «مهر آیین» از سوی مبلغان مذهبی مسیحی ایجاد شد. گروهی دیگر از کشیشان کاتولیک، مدرسه خواهران «سنت زیتا» (شیل) و مدرسه خواهران «نیکوکار ژاندارک» را ایجاد کردند. در این مدارس، علاوه بر تعلیمات مسیحی، زبانهای انگلیسی و فرانسه تدریس میشد. [و البته دروس اسلامی، فرهنگ و ادبیات ایرانی و... خذف شد]. خانم «جین دولیتل» در سال 1312ق در تهران یک مدرسه آمریکایی تأسیس کرد که به نام "دبیرستان نوربخش" فعالیت میکرد. در سال 1301 ش، مدرسه دخترانه خواهران ارمنی به نام «مریم» تأسیس شد. (همان، ص 12).
اهداف:
از تأسیس این مدارس دخترانه، اهداف ویژهای تعقیب میشد که از جمله ابتدا جدا کردن تحصیل و فرهنگ دختران ارامنه از مسلمانها بود و سپس جذب دختران مسلمان و همان نفوذ، تهاجم و شبیخون فرهنگی. جالب آن که برخی از معلمان و مربیان این مدارس، به رغم آن که مسلمان نبودند، با چادر و مقنعه به کلاس میآمدند تا اعتماد خانوادههای مسلمان را جلب کنند! همسر «ماطاوس خان ملکیانس ارمنی» با چادر و نقاب در سر خدمت حاضر میشد»؛ (همان، ج 1، ص 16».
این خانم یکصد دختر مسلمان را به صورت رایگان تعلیم داد و جالب آن که بدانیم در ماجرای کشف حجاب رضاخان، به دستور انگلیس و به تقلید از آتاتورک، همین دختران ارامنه و نیز دانشآموختگان مسلمان در مدارس امریکایی و انگلیسی، پیشرو و حامی بودند تا عادیسازی کنند!
●- در دورهی محمدرضا پهلوی که ایران رسماً سرسپرده و ژاندارم منطقه برای امریکا شده بود نیز دبیرستانهایی چون: «ایران – سوئیس»، برای فرزندان کارمندان خارجی و نیز متمولین، و دبیرستانهای مسیحی و یهودی، چون: کوشش، کوروش، مریم و ...برای مسیحیان و مسلمانان غربزده، و نیز دبیرستانهای "رضاشاه کبیر – انوشیروان دادگر و ..." برای قشر متوسط به پایین و دهها و صدها دبیرستان دخترانه دیگر در سرتاسر کشور، با همین مقاصد تأسیس گردید.
مخالفتها:
در این شرایط، خانوادههای مسلمان بسیار نگران و البته معترض بودند و در گذشته ارتباطات مردم با علما، به مراتب بیش از امروز بود، لذا نگرانیها و اعتراضات خود را نزد آنان بیان مینمودند و استمداد و اصرار داشتند که آنها کاری بکنند؛ و البته علمایی بودند که به جز صرف و نحو، اصول و فروع دین، به مسئل روز آگاه بودند و بصیرت داشتند، آنها دشمنان شناس بودند، نقشهها و تاکتیکها را میشناختند و فهم میکردند و به مردم هشدار میدادند، که سرآمد آنها در آن دوران، مرحوم شهید، آیت الله شیخ فضل الله نوری، رحمة الله علیه بود و به همین دلیل خودش را اعدام کردند و سعی بر ترور شخصیت او نیز نموده و مینمایند؛ چنان که شاهدید همین امروز نیز ضد تبلیغ علیه ایشان را از سطح مدرسه و دانشگاه، به فضای مجازی کشاندهاند.
●- خاتمه آن که برای عین چنین جملهای که در پرسش آمده، سند موثقی نیافتیم، اما یقین داریم که ایشان با تأسیس این مدارس، و یا بهتر بگوییم: «پایگاههای تهاجم فرهنگی» و تحصیل دختران مسلمان و غیر مسلمان ایرانی در آنها مخالف بودند و اگر جملهی گفته باشند، در نقد و اعتراض به این تهاجم فرهنگی، تحت پوشش مدارس دخترانه میباشند که معمولاً در تهاجم و به ویژه در فضای مجازی، نه تنها به موضوع بحث اشاره نمیکنند، بلکه حتی سر و ته آیه را میزنند، چه رسد به یک جمله را.
مشارکت و همافزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
آیا درست است که شیخ فضل الله نوری (ره) گفته بود: «چه معنا دارد که زن درس بخواند»؟! و سایر روحانیون نیز با اختصاص بودجه برای مدارس دخترانه مخالف بودند؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10642.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 30673
- 1 آبان 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی
نظرات کاربران
علما چراغ راه.
سلام و سپاس از پرداختن به این موضوع مهم که از اون شبهه ساخته اند.
سلام و سپاس از پرداختن به این موضوع مهم که از اون شبهه ساخته اند.
خیلی خوب بود
احسنت عالی بود ولی متاسفانه معلم تاریخ این مسئله را برای دانش اموزان عنوان کرده واین توضیحات را نداده ودید دانش اموز را نسبت به شیخ فضل الله نوری عوض کرد
سایت - بدیهی است که آن معلم مرض و غرض داشته و از معلمی و باور شاگردان، سوء استفاده کرده است.