«ایکس - شبهه»: وقتی میپرسیم «آیا قرآن باید تفسیر شود؟»، لازم است ابتدا بدانیم که منظور از تفسیر چیست؟ و کار تفسیر و فایده آن چیست؟ آیاتی که در سؤال با ذکر نام سوره و شماره آیه قید شده بود هیچ کدام منافاتی با ضرورت تفسیر ندارد و نیاز به تفسیر نیز دال بر ثقیل بودن یک معنا نیست. به عنوان مثال به یک کلمهی ساده در گفتگوی محاورهی خود توجه کنیم. به یک دیگر «سلام» میدهیم. آیا راحت و آسان نیست؟ آیا همگان این لفظ را به کار نبرده و این کار را نمیکنند؟ حال سؤال میکنیم که آیا کلمهی «سلام» یا آداب «سلام دادن» تفسیر میخواهد یا نه؟ یا اصلاً تفسیری دارد یا نه؟ مثلاً نمیشود یک کتاب مطالب علمی، کاربردی، لازم و ضروری دربارهی واژهی سلام و علت سلام دادن و آثار مفید آن و احکام آن و مضرات پاسخ ندادن یا ترک آن در ساختار شخصیت فرد و تنظیم روابط جامعه نوشت؟ حالا همین معنا را به «بسم الله الرحمن الرحیم» برگردانیم. همه میدانند یعنی چه؟ خیلی هم آسان است و دست کم هر مسلمانی با این جمله آشنایی دارد، اما دریایی از علم و حکمت است.
به طور کلی یک جمله هر چقدر پربارتر، ادبیتر، عالمانهتر، حکیمانهتر و کاملتر باشد، مورد خطابش گستردهتر میگردد و لذا افراد بسیاری در سطوح مختلف از آن استفادههای گوناگون میبرند. چنان چه یک غزل حافظ را یک مطرب روحوضی هم میخواند و معنای ظاهریاش را نیز درک میکند، اما یک ادیب، یک استاد دانشگاه و یک عارف بالله نیز میخواند و درک خود را میکند. و البته اگر کسی بخواهد اکتفا به ظاهر کند، چه بسا حافظ را بر اساس اشعارش شرابخوار و زنباره نیز بشناسد!
پس بدیهی است که آیات الهی که از منبع علم و حکمت الهی صادر شده است، ژرفنای بیشتری دارد که ضمن امکان بهره وری همگان، شناخت بیشترش مستلزم توجه، تعمق، تدبر و علم بیشتر است که اصطلاحاً به آن تفسیر یا همان شناخت علمی بیشتر باز کردن لایههای یک سخن میگوییم.
بدیهی است وقتی فقط به ظاهر قرآن بسنده شود، همین مشکل سؤال شده پیش میآيد که چرا قرآن «یا ایها المفسرون» و یا «یا ایها العالمون» نگفته است. و فراموش میشود که در همین ظاهر آیات نیز بسیار بیان شده که این قرآن آسان دارای آیات محکم و متشابه است و اهل تقوا و علم به محکمات آن تکیه میکنند و اهل نفاق به سراغ متشابهاتش میروند و بسیار بیان شده است که راسخون در علم آن را درست میفهمند و به آن ایمان میآورند.
« هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ» (آل عمران – 7)
ترجمه: و او كسى است كه كتاب را بر تو نازل كرد، بعضى از آيات آن، آيات محكم است كه اصل كتابند، و بعضى ديگر آيات متشابهند، اما آن كسانى كه در دلهايشان انحراف است تنها آيات متشابه را پيروى مىكنند تا به اين وسيله فتنه به پا كنند و به همين منظور آن آيات را به دلخواه خود تاويل مىكنند، در حالى كه تاويل آن را نمىدانند مگر خدا و راسخين در علم، مىگويند به همه قرآن ايمان داريم كه همهاش از ناحيه پروردگار ما است و به جز خردمندان از آن آيات پند نمىگيرند.
حال آیا همگان که از ظاهر قرآن بهره میبرند، «الراسخون فی العلم» هستند؟ قرآن مثل یک اقیانوس است و هر کسی به حد وسعت دید خود ظاهر آن را میبیند و از زیباییها و فایدههایش بهرهای هم میبرد و چه بسا برخی تا عمق کمتری رفته و به صید ماهی نیز مشغول شوند. اما نمیتوان مدعی شد که همین کافی است و دیگر غواصی و تحقیقات در اعماق دریاها و اقیانوسها لازم نیست، چون همگان میتوانند به کنار دریا رفته و تنی به آب بزنند.
اگر صرف ظاهر یک نوشتار کفایت میکرد، به جای این همه مدرسه و دانشگاه و لابراتوار، کتاب شیمی را به تیراژ وسیع چاپ کرده و با هواپیما پایین میریختند تا همگان شیمیدان شوند، یا همین طور فلسفه، حقوق، علوم سیاسی، فیزیک ... و علوم دیگر را. خداوند نیز این همه انبیاء و اولیاء و ... گسیل نمیداشت و قرآن را به صورت نوشتهجاتی بر همگان ارسال مینمود. چنان چه امروزه قرآن نوشتاری در خانهی همه هست، اما برای همگان یک اثر و برکت را ندارد.
دقت شود که کار انبیاء، اوصیاء و علما توزیع کتاب نیست. این کار را که امروزه هر انتشارات یا فروشگاه کتابی انجام میدهد. بلکه تلاوت کتاب، تعلیم کتاب، تفسیر و تأویل کتاب، عمل به کتاب و تزکیه انسان بر اساس آن است.
پس، تعمق، تدبر، تعقل، تفکر و تحقیق در هر علمی و ورود به لایههای عمیقتر در هر کلامی لازم است، چه رسد به قرآن کریم.
کلمات کلیدی:
قرآن