نسبت به این که آیا واقعاً چنین منبعی برای تأمین بودجهی «نهاد رهبری» تخصیص داده شده است و یا خیر و اگر آری، مبلغ آن چه میزان است، اطلاعی در دست نداریم و از هیچ منبع موثقی نیز تأییدی بر آن نشنیدهایم، اما به طور کلی لازم است به مطلب ذیل دقت شود:
در هر کشوری، نهادها و سازمانهایی برای ادارهی جامعه وجود دارد که برای هر یک بر اساس اهداف، برنامهها و هزینهها، از منابعی بودجهای اختصاص داده میشود. به عنوان مثال: سازمانها و نهادهای ریاست جمهوری – مجلس – قوه قضائیه – ارگانهای نظامی و انتظامی – وزارتخانهها – دانشگاهها – شبکههای رادیوی و تلویزیونی دولتی - مراکز بهداشتی – مراکز تحقیقاتی و ... .
همهی این سازمانها و نهادها وظایفی بر عهده دارند که انجام آنها بار مالی دارد و بودجهی آنها نیز از درآمدهای ملی (یا همان درآمد دولت) تأمین میگردد و در تعریف بودجه نیز برای تأمین هر هزینهای، منبع یا منابعی تعریف میشود.
در کشور ما نیز همهی این سازمانها و نهادها وجود دارد و «نهاد رهبری» نیز یکی از آنهاست (که البته در کشورهای دیگر مانند آمریکا و کشورهای اروپایی نیز این نهاد رهبری در قالبهای متفاوت آشکار و پنهان وجود دارد و از بودجههای کلانی برخورداند).
پس، نه تنها بسیار طبیعی، بلکه لازم و ضروری است که برای «نهاد رهبری» نیز بودجه و منبع تأمینی مشخص گردد. البته این که با بغض تمام اظهار مینمایند که به حساب «شخص رهبر» واریز میگردد، سوء استفادهی تبلیغاتی جهت تشویش اذهان عمومی است.
بدیهی است اگر در قانون برای شخص «ولی فقیه» نیز حقوقی در نظر گرفته شود (چه ایشان دریافت نمایند و یا خیر)، چنان چه برای رئیسجمهوری نیز حقوقی تعریف شده است (البته رئیس جمهور فعلی دریافت ننموده و همان حقوق دانشگاه را دریافت مینمایند)، برای وزرا و وکلا نیز حقوق تعریف شده است. حال آیا رئیس جمهوری باید هزینههای نهاد ریاست جمهوری و کشور را از حقوق تعیین شدهی خود بدهد؟ یا وزرا باید هزینههای وزارتخانهها و برنامههایشان را از حقوق خود پرداخت کنند؟ و آیا اصلاً چنین امری ممکن است؟!
اگر چه سازمان و تشکیلات نهاد رهبری به عریض و طویلی و گستردگی حتی یک وزارتخانه نیست، اما مسئولیتهای محوله بسیار سنگینتر و عرصههای فعالیت آن بسیار گستردهتر از مجموع همهی وزارتخانههاست. چرا که نه تنها مسئولیت رهبری یک نظام و یک کشور، بلکه جهان اسلام و بالاخص جهان تشیع را بر عهده دارد.
پس این که «نهاد رهبری» نیز باید از بودجهای با تعریف منابع تأمین برخوردار باشد شکی نیست، اما مهم این است که چرا میخواهند این انتظار را در اذهان عمومی مردم ایجاد کنند که بودجهی «نهاد رهبری» باید به صورت مستقیم از یک منبع غیبی نازل گردد؟! و چرا حساب «نهاد رهبری» را حساب «رهبر» میگویند؟! آیا غیر از این است که به فرمودهی خداوند متعال در قرآن کریم:
في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ (البقره -10)
در دلهایشان مرضى است و خدا نيز بر مرضشان بيفزوده است و به كيفر دروغى كه گفتهاند برايشان عذابى دردآور است.
البته لازم به تذکر است که درآمدهای حاصل از وجوهات پرداختی مقلدین به مرجع تقلیدشان، ربطی به «نهاد رهبری» ندارد. چرا که نه تنها همهی مردم مسلمان نیستند، و همه مسلمانان شیعه نیستند، و همهی شیعیان از یک مرجع تقلید نمیکنند و همهی مقلدین، واجد شرایط پرداخت وجوهات نیستند، بلکه برای هزینهی وجوهات شرعی توسط مرجع نیز تعاریف ویژهای وجود دارد. اما گسترهی فعالیت «نهاد رهبری»، حداقل به گستردگی جهان اسلام است.
در خصوص پخش شایعات توسط رانندگان تاکسی، متأسفانه باید اذعان نمود که همینگونه است و شایعات افواهی بیشتر از هر وسیلهی دیگری، توسط رانندگان تاکسی یا مسافرکشها نقل و شایع میگردد.
بدون شک، پیگیری این امر و علل و عوامل آن بر عهدهی سازمانها و مسئولین ذیربط است. باید با مطالعات و تحقیقات جامع دریابند که آیا وقوع این ناهنجاری، امر سازماندهی شده و تشکیلاتی است و از شرایط شغلی، روحی و روانی رانندگان نیز به صورت غیر مستقیم سوء استفادهی تشکیلاتی میشود و احیاناً برخی از آنان نیز عمداً در راستای اهداف چنین تشکیلاتهایی عمل میکنند؟ یا آن که خیر صرفاً جنبهی روحی و روانی دارد. یعنی خستگی مفرط راننده از یک سو – تنهایی او در کار و ارتباط گسترده با اقشار متفاوت از سوی دیگر – میل به برقراری ارتباط – میل به گفتگو و ... سبب میشود که آنها با توجه به فرصت و امکان ارتباط، به گفتگو دربارهی مسائل اجتماعی و سیاسی راغب شوند و خود را مطرح کنند؟ و چون مطلب خاص و کوتاهی جهت طرح ندارند، همین شایعات را دهان به دهان نقل میکنند و به نوعی خود ارضاعی ذهنی میرسند؟ و اگر چنین است، لازم است پیگیری کنند که راه و علاج این عارضهی مخرب ومضر چیست؟
کلمات کلیدی:
گوناگون