ایکس – شبهه: این شبهه [البته با جملات متفاوت] به ویژه در دهه اول محرم و پس از آن بسیار شایع شده است و بارها نیز پاسخها درج شده است. شبهاتی چون: مگر به شهادت نرسیدند، چرا گریه کنیم؟ مگر به بهشت نرفتند، پس چرا گریه کنیم، چرا بر مصیبت 1400 سال پیش گریه کنیم و ...؟!
الف - دقت شود که مگر ما برای عاقبت آنها گریه میکنیم که بگوییم حال که علم و یقین داریم آنها مصداق «ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً» بوده و در مقام محمود، «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ» و بهشت جای گرفتند، دیگر غصه خوردن یا گریه گردن جا و مفهومی نداشته باشد؟ با این حساب فقط باید در فقدان اهل جهنم (مثل یزید و شمر) یا دست کم مشکوکین به عاقبت به خیری گریه کرد! مگر حضرت رسول اکرم (ص) که بر شهادت سیدالشهداء حمزه (ع) یا در سوگ فرزندشان ابراهیم (ع) گریه میکردند، یا حضرت رسول اکرم (ص)، امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهراء (ع) که قبل از واقعه کربلا رحلت نمودند، ولی بر مصیب کربلا و شهادت فرزندشان گریه میکردند، از عاقبت آنان نگران بودند.
ب - شناخت ما راجع به بهشت نیز زیاد کامل و بعضاً صحیح نیست. ما گمان میکنیم که بهشت یعنی همان مکانی که سبز و خرّم است، نهر شیر و عسل دارد و از کاخها، حور، قلمان و ولدانٌ مخلدون برخوردار است! و حال آن که اینها همه پذیرایی «تَن» در بهشت است و نه پذیرایی روح است و نه خود بهشت. حضرت رسول اعظم (ص) در پاسخ کسی که از بهشت سؤال نموده بود فرمود: «اَنَا الجَنّة»، یعنی بهشت من هستم.
آری بهشت، محل زیارت و لقای اتمّ اسمای حسنای الهی است که در انسان کامل [حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله] تجلی یافته است و از این روست که اول کسی که وارد بهشت می شود، نزدیک ترین کس به او، یعنی وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) است و حوض کوثر، وجود مبارک دخترش حضرت فاطمه علیهاالسلام است و ساقیان کوثر و نیز شفیعان بهشت اولاد او (ع) هستند.
بگذریم، قصد از این مختصر آن بود که بدانیم امامان و از جمله امام حسین (ع) به بهشت نمی روند، بلکه خود بهشت هستند و نعمات بهشتی نیز تجلی آنها و پذیراییشان از محبّین و محبوبین الله جل جلاله و اهل عصمت (ع) میباشد. وگرنه باغ، قصر، نهر شیر و عسل یا حور و قلمان، ممکن است پاداشی برای عمل امثال بنده باشند، اما پاداشی برای آن حضرات نیستند. پاداش آنها لقاء الله است. بلکه بهشت جایگاه مناسب برای حضور آن مقامات والا و سایر مؤمنین است.
ج - پس، گریه ما، به خاطر نگرانی از آخرت کسی نیست که بگوییم خوب حالا که مطمئن شدیم عاقبت به خیر شدهاند و جایگاهشان خوب است، پس دیگر گریه لزومی ندارد!
گریه، بروز و ظهور حال و حالت غالب شده بر دل است که از شدت توجه دل به آن ایجاد میشود. لذا یا از خوف است و یا از شوق؛ و هر دو نیز از منبع «محبت» که نقطه مقابلش «بغض» است نشأت میگیرد. خواه «حبّ الله» باشد و خواه «حبّ الدنیا». خواه از خوف الله باشد یا از خوف دنیا، خواه از شوق او باشد یا شوق دنیا.
پس، این حالت میان تمامی انسانها عمومیت دارد. اگر بین کسی با محبوبش فراقی حاصل شود، ممکن است هر گاه به یاد او میافتد، گریه کند و یا اگر ذکری از او به میان آید یا خبر و مژدهی وصالی برسد نیز گریه کند.
بسیاری را در خارج از کشور دیده یا میشناسیم که از شدت محبت و فراق وطن، هر گاه نام ایران به میان میآید، گریه میکنند و اشکی میریزند و دیگر نمیگویند که از قدمت ایران نزدیک به 7000 سال میگذرد، یا ایران که در جای خودش با صلابت تمام هست، پس ما چرا گریه کنیم؟! همین طور بسیاری وقتی یادی از مکه، مدینه، نجف، کربلا یا مشهد می کنند، اشک فراق و شوق در چشمانشان حلقه میزند.
بسیاری را میشناسیم یا دیدهایم که به یک آثار باستانی یا قطعهای قدیمی (عتیقه) یا جاذبههای طبیعی آن قدر علاقه دارند که وقتی آنها را میبینند و یا از آنها دور میشوند گریه میکنند و هیچ نمی گویند که این طبیعت چند صد میلیون سال پیش به وجود آمده است! علاقمند به تاریخ و ایران، مقابل ستون های سنگی تخت جمشید می ایستد و گریه کنان میگوید: این ستون ها با آدم حرف میزنند! و اصلاً نمیگوید که اولاً اینها سنگ هستند و ثانیاً چند هزار سال پیش ساخته شدند! اما میپرسد: چرا باید در مصیبت امام حسین (ع) گریه گرد؟
بسیار دیدهایم که وقتی خبر صدور ویزای یا اقامت در امریکا، کانادا، انگلیس و ... برای مشتاق و طالبش میرسد، از شوق وصال گریه میکند و یا اگر خبر عدم موافقت برسد، از فراق حاصل شده با محبوب اشک میریزد. اما در مورد گریه بر امام حسین (ع) اشکال و شبهه میکند و حتی گاهی استهزاء.
پس، گریه از «محبّت» است که پس از «معرفت – شناخت» حاصل میگردد و هر دلی محبوبی دارد؛ تفاوت فقط در محبوبهاست. چنان چه خداوند متعال در خصوص بندگانش فرمود:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ ...»(البقره، 165)
ترجمه: و برخی از انسانها به جای خدا همانندهایی بر میگزینند، آنها را دوست دارند مانند دوست داشتن خدا، [اما] کسانی که ایمان آوردهاند، شدت (نقطه اوج و کمال) محبّت شانالله است.
د - اما گریه نیز مانند محبّتها و بغضها، حق و باطل دارد. گریه حق که از محبّت به حق نشأت میگیرد، آثاری دارد که از اهمّ آنها همان توجه عقلی و قلبی به حق و حقیقت است. این توجه و گریه، دل را صافتر و بیدار میکند – آینه دل زنگ زده از رسوبات توجه و محبت به دنیا را صیقل میزند تا حقیقت نماتر گردد. صیقل دل [که جایگاه حبّ و بغض است]، فقط یاد و ذکر محبوب است که اگر شدت یابد «گریه» میآورد. لذا به هنگام تلاوت قرآن، اقامه نماز، دعا، زیارت و ... نیز گریه دست میدهد.
همین شدت توجه و محبّت سبب حرکت در خط محبوب و به سوی او میگردد. محبّت انگیزه و موتور حرکت است و انسان در هر حال و حالتی به سوی «محبوب» میرود و نه به سوی «معقول». به سوی کسی یا چیزی که دوستش دارد میرود و نه به سوی کسی یا چیزی که میشناسدش. هر چند که شناخت شرط لازم محبت است.
از این رو به پیامبرش فرمود به مردم بگو هر کس مرا دوست دارد، از تو تبعیت کند، نه هر کس مرا میشناسد؛ و البته اجر و پاداش او نیز محبت الله است و نه بهشت و قصر و حورش:
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (آل عمران، 31)
ترجمه: بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است.
ﻫ - اَنَا قَتیلُ العَبَرات – من کشته اشکها هستم:
امام حسین (ع) در مورد شهادت جانگداز خود فرمودند «انا قتیل العبرة لا یذکرنی مؤمن الا استعبر» - یعنی: من کشته اشکها هستم، مؤمنی (نه هر کسی) به یاد من نمیافتد، مگر آن که اشک بریزد. (امالی صدوق، ص200 - مناقب ابن شهر آشوب، ج3ص239 - بحارالانوار: ج98 ص295 - روضةالواعظین، فتال نیشابوری،ص170)
یعنی کشته شدم تا دلها بیدار شوند، کشته شدم تا با توجه و یاد من، زنگارها از دلها زدوده شود و قلبها صیقل یابند – کشته شدم تا قلبها آیینه حقنما گردند، کشته شدم تا محبّت به اوج رسد و سبب حرکت در این مسیر و قرب الهی گردد.
آیت الله جوادی آملی:
«... وجود مبارک سیدالشهداء (علیهالسلام) فرمودند: «أنا قتیل العبرة»؛ یعنی من که به هدف اِحیای حق و اِمحای باطل کشته شدم، باید عَبَرات داشته باشم؛ به طوری که چشمان علاقهمندان به سالار شهیدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکه چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود.
این سنّت حسنه، آثار فراوانی دارد، از جمله این که محبت اهل بیت (علیهمالسلام) در قلب شیعیان حضور پیدا میکند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (علیهمالسلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمیکند؛ زیرا رهبری جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداری قلب را محبت به عهده میگیرد و دلِ دوستان حسین بنعلی (علیهالسلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقیم رهنمود میشود".»
و – گریه عقلی:
مؤمن گاهی گریه از حبّ دارد، گاهی گریه از عاطفه (به هنگام ذکر مصائب) و گاهی نیز گریه عقلی دارد. و آن هنگامی است که با ذکر و یاد ائمه اطهار (ع) و ظلمهایی که بر آنها رفته است، بر مصیبت خودش گریه میکند. گریه می کند که چرا حماقت، سادگی، بیبصیرتی و دنیاگراییها سبب میشود که عدهای از مردم که مُهر اسلام را نیز بر پیشانی زدهاند، آن قدر پست و احمق شوند که به چون یزیدی امیرالمؤمنین بگویند و امام بر حقشان را بکشند و در نتیجه نه تنها خود، بلکه نسلهای بعدی (ما) را با حاکم کردن حکومتهای جور و تعظیم در مقابل آنها، از رشد، سعادت و فلاح محروم نمایند. مصیبتی که هنوز هم در سطح گسترده ادامه دارد.
مرتبط:
س – باید در عوامل پیدایش واقعه کربلا بیاندیشیم نه این که در مصیبت امام گریه کنیم. این کارها (عزاداریها) عوامی است! پاسخ این شبهه چیست؟
س: چه چیز بیانگر راه امام حسین (ع) است، تفکر ایشان و یا مصیبتها و زخمهای ایشان؟
کلمات کلیدی:
گوناگون امام حسین(محرم)