ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: امت، اختصاص به امم دینی، مثل امت حضرات موسی، عیسی و محمد صلواتالله علیهم اجمعین ندارد. امت به معنای یک جامعهی واحد، معین و مشخص است، لذا همیشه وجود داشته، دارد و خواهد داشت. امت، جامعهای است که برای رسیدن به هدف واحدی، حول محور امامی جمع شدهاند. خواه امام شخص باشد یا کتاب یا فرهنگ، خواه حق باشد یا باطل.
برخی جامعه را به معنای جمع میگیرند، اما در جامعهشناسی صِرف جمع شدن یک عده، معنای جامعه نیست، بلکه «جامعه» یک مجموعهای بزرگ و خودبسنده از افراد انسان است که روابط گوناگون مشترک و متقابل نسبتاً پایداری آنها را بههم پیوند میدهد.
هم چنین برخی برای جامعه یک «وجود حقیقی» قائل نیستند و آن را صرفاً اعتباری میدانند، لذا بیشتر قائل به «اصالت فرد ولا غیر میشوند»؛ اما «جامعه» در نگاههای دیگر و از جمله اسلام، یک وجود حقیقی است. شهید مطهری (ره) در این مورد میگوید: «جامعه حقیقتاً وجود دارد؛ موجودی زنده است و میشود بر آن روح واحدی حکمفرما باشد. روح واحد، همان فرهنگ حاکم بر جامعه است. حیات جامعه به منزله صورتی است که بر ماده حیات افراد پیدا شده، به همه آنها وحدت میبخشد .»
الف – در آیه مبارکهی «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ - و براى هر امتى اجلى است پس چون اجلشان فرا رسد نه [مىتوانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش – الأعراف، 34»، به پایان عمر امتها یا همان جوامع اشاره دارد و نه پایان عمر افراد؛ و این خود دلیلی بر اثبات «وجود حقیقی» یک جامعه یا امت است که آغاز و انجامی دارد؛ چنان چه میفرماید، برای هر امّتی رسولی هست «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ» - یا برای هر امتی کتاب اعمالی هست که در آخرت به آن سؤال و مؤاخذه میشوند.«كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا».
پس هر جامعه (امّت) واحدی، اجل و سرآمدی نیز دارد، یعنی دورهاش به پایان میرسد.
ب – معنای این که هر شخص و یا هر جامعهای اجل و پایانی دارد، این نیست که این اجل دفعتاً میرسد [هر چند ممکن است چون زمانش را نمیدانند، فقط به لحاظ زمانی دفعتاً باشد].
اجل یا رسیدن به نقطهی پایانی، برای غافلین ناگهانی است، نه این که ناگهانی اتفاق میافتد، چنان چه میفرماید مرگ یا عذاب آخرت «بغتة» غافلین را میگیرد، کسانی را که شعور (ریز بینی و دقت) خود را به کار نگرفتهاند را دفعتاً و بغتاً میگیرد «فَيَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ». مثل کسی که متوجه نشده گاز در یک اتاق پر شده است، بدیهی است اگر انفجاری رخ دهد، برای او که غافل بود، بغتاً میباشد، اما این انفجار سیر طبیعی خود را طی نموده است.
اما برای کسانی که از عقل و شعور بهره میبرند و بصیرت خود را به کار میاندازند، چنین نیست، چرا که هر لحظه خود را مشرف به مرگ و قیامت میبییند. چنان چه حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: هر نفسی که انسان میکشد، گامیست که به سوی مرگ مینهد.
پس، منظور از «بَغْتَةً» الزاماً زمانی نمیباشد، بلکه به غفلت از آن اشاره دارد، وگرنه بسیاری از مؤمنین زمان مرگ خود را نمیدانند، همانطور که زمان ظهور یا قیامت را نمیدانند، اما از آن غافل نیستند، بلکه میدانند که هر نَفَس یک نفس نزدیکتر شدن به مرگ است و یک آن نیز نفس آخر را میکشد – هر روز و هر برهه، جلوهای از ظهور است و یک لحظه آن جلوه آخر میرسد و همین طور است قیامت.
از این رو، اجل امتها (یا جوامع) نیز همین طور است. گام به گام به آخر خود نزدیک میشوند، جامعهای دیگر نیز به همین تناسب به تولد خود نزدیک میشود و در یک زمان یا برهه، این مرگ و آن تولد دیگر رخ میدهد.
ج – برای جامعهی اسلامی (به مفهوم واقعی) و نیز امت محمدی صلوات الله علیه و آله (به مفهوم واقعی) نیز تولد و اجلی وجود دارد. تولد جامعهی اسلامی، پس از هبوط حضرت آدم علیهالسلام و نزول وحی بر او جهت ابلاغ به دیگران آغاز شد، چرا که انسان باید تسلیم حق و مسلمان باشد، جامعهی انسانی نیز باید یک جامعه اسلامی باشد. شکل گیری امت و جامعه محمدی صلوات الله علیه و آله نیز پس از بعثت آغاز شد و پایان دنیا، اجل آنهاست.
ملاحظه:
دقت شود که امّت و جامعه، از منظرهای گوناگونی تشکیل و تعریف میشوند. به عنوان مثال وقتی میگوییم: جامعه یا امت اسلامی، ممکن است به لحاظ دیگری جامعهی ایرانی، یا جامعهی رشد یافته، در حال رشد و یا عقبافتاده نیز باشند – ممکن است در عین به حال جوامع غنی و فقیر نیز تقسیم شوند و یا تقسیمات دیگری چون جوامع صنفی یا .... اما برای همه این جوامع، اجلی وجود دارد که وقتی زمانش برسد، پس و پیش نمیشود.
کلمات کلیدی:
قرآن