ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالا و شبهات:
داستان اگر واقعیت واقعیت نداشته باشد یا از واقعیتهایی اقتباس نشده باشد، سراسر تخیل غیر واقعی یا واهی میشود. و حال آن که تصور و تخیل نیز باید منطقی داشته باشد تا هم جذب کند و هم مؤثر و مطلوب واقع شود. اگر به فیلمهای تخیلی نیز توجه کنید، اغلب زمینهساز جریانها، تفکرها، رفتارها یا حتی اختراعات و تسلیحات در آینده میباشد. لذا مطمئن باشید تصوری که کاملاً دور از ذهن و بعید از تحقق است، جاذبه نیز ندارد.
دقت نمایید که شما وظیفه ندارید دیگران را با تخیلات واهی سرگرم نمایید؛ اما اگر خدا به شما نعمت خیالپردازی، داستان سرایی و قلم داده است، وظیفه دارید داستانهایی بنویسید که درس، عبرت، تجربه، تذکار، نصحیت، انذار و بشارت داشته باشد. تا هم بندگان خدا بهره ببرند و هم خدا از کار شما راضی باشد.
شما میتوانید آن چه در مورد یک فرشته را در ذهن دارید، منطبق با واقعیت در یک زن تجلی دهید، زن خوب و مرد خوب، از فرشته نیز بالاتر، زیباتر و رویاییتر هستند. در ضمن به ملائک نیز افترا نبستهاید. خداوند متعال از هر گونه افترایی، از جمله زن یا مرد خواندن فرشتگانش و جنسیت دادن به آنها که تصور جاهلیت بوده است، پرهیز داده است.
داستانسرایی را نیز باید از قرآن کریم و کلام وحی آموخت. قصههای قرآنی سراسر واقعیت است، سراسر درس، حکمت، موعظه، اندرز و علم ارتباطات و انسانشناسی و جامعهشناسی است، بیان نقاط ضعف انسان یا جوامع با دلایل و نقاط یا راهکارهای رشد و رفاه با برنامه و دلایل است. و البته نه تنها خشک و بیروح نیستند، بلکه بسیار جذاب نیز میباشند، چرا که معقول و مقبول و منطبق با نیازهای روحی، روانی، عقلی، عاطفی و جسمی بشر هستند.
در قرآن کریم، از فرشته، جنّ، انسان، حیوان، گیاه و جامد، داستان میخوانید، گاهی استعارههایی نیز وجود دارد که باید در ذهن و تخیل متصور شوند، مثل تشبیه سازمان و تشکیلات منافقین به خانهی عنکبوت. از نجواها، از توطئهها، از فتنهها، از مقاصد خیر، از خیانتها و از توبهها، قصه میخوانید و چقدر زیبا و حکیمانه.
در قصههای قرآن، از اخلاص و بندگی گفته است، از معرف و شناخت گفته است، از نافرمانی و معصیت گفته است، از عشق سخن دارد، از روابط جنسی و میل به این روابط تا سرحد گناه سخن دارد، از جنگ، از صلح، از برخورد دو عالم یا نبی، از برخورد عالم با جاهل و ...، اما همه حکیمانه و منطقی و آموزنده و جذاب، چه را که سراسر قصهی خودمان است:
«لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (الأنبیاء، 10)
ترجمه: همانا ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است، آيا نمىانديشيد؟!
پس، قصهپردازی، نه تنها کاری تفریحی و پوچ نیست، بلکه امری بسیار ضروری، لازم و مؤثر است و البته یکی از ضعفهای بزرگ جامعه و فرهنگ ما نیز کمبود قصه و رومان است، چنان چه مقام معظم رهبری بارها به این نقیصه و ضرورت بر طرف کردن آن اشاره کردهاند. به همین دلیل میدان برای تاخت و تاز یک طرف از یک سو و جذب و پذیرش از سوی دیگر، برای قصههای واهی و مخرب دیگران با اهدافشان خالی و مساعد شده است.
از این رو، انسان عاقل، انسان مسلمان و متعهدی که از استعداد قصهپردازی برخوردار است، تکلیف بسیار مهمی بر دوش دارد که از نعمت انجام آن نیز برخوردار شده است. حال حیف نیست که این سرمایه را با تخیلات واهی، بینتیجه یا مخرب هدر دهد؟ خواه قصهای ساده برای کودکان بنگارد، یا قصهای عاشقانه یا یک رومان ادیبانه و حکیمانه.
ملاحظه:
دقت نمایید که وقتی میخواهید با کسی ارتباط ایمیلی برقرار کنید، حتماً نشانی ایمیل خود را درست درج کنید و بین حروف آن نیز فاصله نیاندازید و حروف دابلیو را اول آن ننویسید و ...، تا مخاطب بتواند متقابلاً پاسخش را برای شما بفرستد و یا اگر در صفحه اصلی درج شد، خبر دهد.
کلمات کلیدی:
گوناگون