ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی با سؤالات و شبهات: خوب است سؤال کنیم که اساساً چرا غیبت داشته و دارد. چرا که مدتش فرقی ندارد که یک دقیقه باشد، یا یک سال، یا 25 سال، یا هزار سال و یا بیشتر.
مهم است که دقت کنیم: "غیبت" یعنی چه و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، چه غیبتی دارند و چرا؟ اگر این را به خوبی دانستیم، به خوبی میفهمیم که چرا طول کشیده است؟ و میفهمیم چه باید بکنیم که بیشتر طول نکشد؟
الف - «غیبت»، به مثابهی نبودن ایشان نیست. ایشان در نیمه شعبان سال 255 هجری قمری به دنیا آمدند و هستند.
ب - «غیبت»، خالی بودن زمین از خلیفةالله و حجةالله نیست، چرا که فرمود: هیچگاه زمین از حجت خدا خالی نمیماند، چه ظاهر باشد و چه پنهان.
ج - «غیبت»، رفتن به درون چاه، یا پشت کوهها و یا بالای ابرها نیز نیست؛ بلکه روی زمین زندگی میکنند – مثل همهی مردم – میبینندش – ولی نمیشناسندش.
غیبت دو جنبه دارد:
پس غیبت دو جنبه دارد و یا از دو منظر باید مورد توجه قرار گیرد:
منظر اول – "غیبت از شناسایی" است. یعنی او در میان مردم است، مردم نیز او را میبینند، ولی نمیشناسند. مانند هزاران نفری که میبینند، اما نمیشناسند. لذا اگر عکس و مشخصاتی از وی را به بیننده ارائه دهند و سؤال کنند که آیا او را تا کنون دیدهای؟ پاسخ میدهد خیر.
محمد بن عثمان عمری، دومین نایب امام علیه السلام در عصر غیبت صغرا، با قسم جلالهی "والله" میگوید: «والله إنّ صاحِبَ هذا الأمر، یَحضرُ المَوسمُ کُلّ سِنة فَیُری النّاس وَ یَعرِفَهُم وَ یَرونَهُ وَ لا یَعرِفونَه» (شیخ طوسی ره، کتاب الغیبة، ص 202)
ترجمه: به خدا سوگند صاحب این امر همه ساله در موسم حج حضور مییابد، او مردم را میبیند و میشناسد، مردم نیز او را میبینند، ولکن نمیشناسند.»
منظر دوم – "غیبت از قیام و حکومت" است که اصل موضوع این است؛ و این مهم باید مورد توجه مسلمانان جهان قرار گیرد. یعنی از خود و دیگران بپرسند: چرا ایشان غایب است؟ چرا ظهور و قیام نمیکند؟ چرا حکومت جهانی را به راه نمیانداز و مستقر نمینماید؟
پاسخ:
پاسخ سؤال بسیار روشن است. امام علیهالسلام، دو شأن دارد:
*- یکی «ولایت و امامت» امام است؛ که از جانب خداوند متعال برگزیده و منصوب میگردد و هیچ ربطی هم به مردم و دیگران ندارد، چرا که خداوند متعال نه از کسی اجازه میگیرد و نه با کسی مشورت میکند. اوست که میداند چه کسانی را به نبوت، ولایت، امامت و هدایت مردم منصوب گرداند. در این امر سلیقهی مردم، رأی مردم، اکثریت، موافقت، مخالفت و ...، هیچ نقش و اثری ندارد. مردم که نمیتوانند برای خدا تصمیم بگیرند و یا رأی خود را به او تحمیل کنند. «مردم کجا و شناخت امام، که بتوانند به رأی خود انتخاب کنند – امام رضا علیهالسلام»
پس، ولیالله و امام برگزیده الهی (حجةالله) که باید از سوی او برگزیده شود، همیشه هست و به وظایف و تکالیف ولایی خود عمل میکند.
*-دیگری «قیام و سپس حکومت» است. این فرق دارد؛ این را مردم باید بخواهند. مردم اگر نخواهند، نمیشود قیام کرد و نمیشود بر آنان حکومت نمود.
*- حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، قیام نکردند، چون یار نداشتند و چون مردم حکومت او را نخواستند، 25 سال "غیبت از حکومت" داشتند، تا این که مردم جمع شدند و خواستار حکومت ایشان گردیدند. به غیر از سیدالشهداء، امام حسین علیهالسلام، امامان دیگر نیز قیام نکردند، چون نه تنها 72 یار لایقی چون حضرات ابوالفضل، زینب کبری، علی اکبر و ... نداشتند، بلکه به تعبیر خودشان، حتی هفت نفر یا 15 نفر نیز نداشتند. پس به طریق اولی، حکومت هم نکردند.
*- امام خمینی رحمةالله علیه، در سال 1342 هیچ فرقی با امام خمینی (ره) در سال 1357 نداشتند، آن موقع مردم حمایت نکردند و نخواستند، لذا تبعید شدند. اما وقتی یاران مناسب پیدا کردند، شرایط برای قیام مناسب شد، قیام کردند؛ و وقتی مردم حمایت کردند و خواستند، حکومت اسلامی را بنیان گذاشتند.
*- پس تا شرایط برای قیام مساعد نگردد، قیام نخواهند نمود و تا جامعه بشری از این خواب غفلت بیدار نشوند و منجی و حکومت الهی نخواهند، حکومت نخواهد نمود. حال چه این غیبت [غیبت از حکومت] یک سال طول بکشد، یا هزار سال یا دو هزار سال.
والحمدلله موج امامخواهی گسترده شده و بیداری اسلامی اوج گرفته و ملل دیگر نیز روز به روز از طواغیت و فراعنهی زمان و مکاتب بشری ناامیدتر شده و میشوند.
*- بدیهی است اگر همین شیعیان، که امام زمانشان را میشناسند، او را دوست دارند و خواهان قیام و حکومتشان هستند، با هم وحدت میکردند، غیبت چنین طول نمیکشید:
حدیث:
حضرت حجة بن الحسن، امام مهدی علیهالسلام:
«وَ لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّه لِطاعَتِةِ ـ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِى الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُم بِنا» (احتجاج، ج 2، ص 498)
ترجمه: اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنان را به اطاعت از خود موفق گرداند ـ دل هايشان بر وفاى به پيمانى كه بدان موظف هستند، اتفاق مى كردند، قطعا توفيق ملاقات با ما براى آنان به عقب نمى افتاد، و قطعا سعادت مشاهدهى ما، بر اساس معرفت دقيقى و صداقت دل نسبت به ما، به زودى براى آنان حاصل مىشد.
کلمات کلیدی:
اعتقادی