وحدانیت - از کجا بدانیم که موجوداتی غیر انسان وجود ندارند و از او اعلمتر و داناتر هستند، یا اصلا یک موجود فراتر هستند تا بتوانند دلایل ما انسانها در مورد وحدت خدا وجود او و...را رد کنند؟ (بجنورد، علوم انسانی)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: این که از کجا بدانیم آیا موجودات برتری هم هستند یا خیر؟ یک سؤال مستقل است، اما این که به فرض باشند، چرا باید تنها خاصیتشان این باشد که دلایل "وحدانیت خدا" را رد کنند، یک مقولهی دیگری است و معلوم میکند که سؤال ذهنی، متوجه وجود موجوداتی بر نمیباشد، بلکه بهانهای برای ایجاد تشکیک در شناخت، باور و ایمان میباشد. در محاجه با این سؤالات و یا شبهات، اصلاً جواب ندهید و فقط بگویید: اگر پیدا کردید، به ما هم نشان دهید. یا اگر خودتان دلیلی دارید، اقامه کنید تا ما بپذیریم.
حال به صورت تفکیکی و جهت اطلاع شما پاسخ مختصری ایفاد میگردد تا مسئله روشنتر شود:
غیب:
کسانی که اینگونه شبهات را مطرح میکنند، اولین ادعایشان این است که به اصطلاح ماتریالیست هستند و به جز محسوسات را قبول ندارند، اما اگر قرار باشد در وحدانیت خدا ایجاد تشکیک کنند، همه معتقد به عالم غیب میشوند، آن هم عوالم خیالی و شایدی!
موجودات برتر:
اصلاً نیازی نیست که یک موجودات خیالی و شایدی تصور شود، در همین عالم محسوسات نیز موجودات بسیاری میبینیم که در بسیاری از امور پیشرفتهتر هستند.
ملائک که چون از نظر ما غیب هستند، وجودشان را قبول نخواهند کرد، جای خود؛ حتی بسیاری از حیوانات و حشرات نیز در مواردی پیشرفتهتر از نوع بشر هستند. قوت دید مگس از بشر برتر است، نه تنها قدرت خرطوم یا پای فیل، بلکه حتی قدرت بدنی مورچه از بشر بیشتر است، چنان چه میتواند حتی دویست برابر وزن خود را حمل کند، اما بشر سه برابر وزن را هم در نهایت چند ثانیه میتواند روی دست بگیرد و به او مدال هم میدهند، چون همه نمیتوانند این کار را بکنند.
امروزه علم ثابت کرده است که حتی در برخی از امور، سرعت انتقال، هوش و حتی ابزاریابی یا ابزارسازی برخی حیوانات مثل انواعی از خانواده میمونها (اوران اوتان – شامپانزه) از انسان برتر است.
انسان برترین موجود:
انسانی که گفته شده برترین موجود این عالم هستی است، "انسان کامل" است، نه هر بشری که قیافَت آدمی را دارد و حیوانی ایستاده، حیوانی دوپا، حیوانی ناطق یا حیوانی ابزارساز است. پس هر کسی نباید گمان کند که چون به او انسان اطلاق میشود، برترین موجود عالم هستی میباشد.
ابزار شناخت برای پاسخ "از کجا معلوم؟":
سؤالهایی چون: از کجا معلوم، از کجا بدانیم، چه گونه بفهمیم و ...؟ یعنی ابزار و امکان ما برای یافتن این یا آن حقیقت و "شناخت" آنها چیست؟ خب ابزار شناخت انسان معلوم است، حس برای محسوسات، عقل برای معقولات، قلب برای فهم و مشهودات و وحی برای تبیین همه و از جمله آن چه که حتی با عقل و قلب نیز قابل شناخت نمیباشد.
حالا اگر در اصلِ عقل، قلب، فطرت و وحی تشکیک کردند، دیگر سؤال "از کجا معلوم یا چگونه بفهمیم" بیمعنا میشود و پاسخ این است که شما به پاسخ نمیرسید. چون ابزار شناختش را ندارید و یا به بیانی بهتر، دارید، اما استفاده نمیکنید.
ایجاد تشکیک واهی:
این همان چیزی است که ابلیس و جنود جنّی و انسیاش میخواهند. این همان است که دشمنان انسان و انسانیت آرزو دارند؛ یعنی انسان به همه چیز شک کند و در مقابل هر مطلبی و هر شناختی، به ویژه اگر مستدل عقلی باشد، بگوید: از کجا معلوم؟ تا آنها بتوانند این طعمه گم گشته را بربایند و بدرند.
باید پرسید: چطور آن چه معلوم و معقول و مشهود هست و عقل به آن استناد میکند و قلب آن را فهم میکند قبول ندارید، بعد عالَمِ دیگر که نه مشهود است، نه معقول است و نه معلوم است و نه حتی در ذهنتان قابل تصور است را فرض میکنید؟ خب که چه بشود؟!
چرا در یافتههای تجربی تردید ندارید؟ چرا نمیگویید: شاید موجودات برتری باشند که اثبات کنند زمین به دور خورشید نمیچرخد و شب روشن است و روز تاریک؟ اما نوبت به خدا و اعتقادات مستدل که میرسد، نوبت به عقلانیت که میرسد، تردید میاندازید که شاید، یا از کجا معلوم ... ؟!
میگویند: این را حس و تجربه میکنیم و جز تجربه را قبول نداریم. میگوییم: مگر تجربه کردید که خدایی نیست؟ یا واحد نیست؟ یا عالمی جز این عالم هست؟ یا موجودات دیگری وجود دارند که وحدانیت را زیر سؤال ببرند؟! حتی فرضش هم در عالم محسوسات جایگاهی ندارد و باید ذهنی باشد و با دلیل و برهان عقلی اثبات یا نفی گردد.
مقصود:
به راستی چرا فرض نکردند که شاید موجودات برتری باشند که عقل و علمشان از ما رشد یافتهتر و کاملتر باشد و به مراتب قویتر و محکمتر و مستدلتر و مشهودتر از ما، شهادت به وحدانیت خدا بدهند؟ و برعکس را مطرح میکنند؟!
«شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (آلعمران، 18)
ترجمه: خداوند (از ازل به علم خود و پس از خلقت جهان به صنع خود و سپس به زبان انبيا و خرد و كتب آسمانى) در حالى كه قيام به عدالت دارد (و كارهايش بر پايه عدل استوار است) گواهى داد كه معبودى جز او نيست، و فرشتگان و صاحبان دانش (نيز گواهى دادند آرى) جز او معبودى نيست، مقتدر شكستناپذير و داراى اتقان صنع (در تكوين و تشريع) است.
چه فقط اهل محسوسات باشند و چه اهل عقلانیت و فطرت نیز باشند، برای همگان مشهود است که این عالم یک پارچه است و هیچ خلاء و شکافی در آن دیده نمیشود و حتی چندتایی خدایان یا علم هستی، فرض صحیحی نیز نمیباشد، چرا که منجر به تباهی و عدم عالم موجود، معروف و مشهود میگردد، حال چه انگیزهای برخی را وا میدارد که با "از کجا معلوم" یا "از کجا بفهمیم"، سعی دارند در آن معلوم و مشهود و مفهوم و معقول است، تردید کنیم؟! آن هم تردیدی که راهی برای معلوم ساختن و بر طرف کردن آن نداریم. یعنی بگوییم: شاید آن که با عقل درک میکنم را عقل برتری رد کند؟!
«الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ» (الملک، 3)
ترجمه: همان كه هفت آسمان را طبقههايى (روى هم) آفريد، هرگز در آفرينش خداى رحمان (از نظر زيبايى، استوارى و اتقان صنع) تفاوت و ناهمگونى نمىبينى، پس بار ديگر بنگر آيا (در خلق اشيا) هيچ خلل و شكاف (و خلاف حكمت) مىبينى.
چرا "هفت آسمان" را که جز اولی، بقیه محسوس نیستند بیان نمود؟ چون هر کس فقط اهل محسوسات است، به عالم حس بنگرد، و هر که اهل عالم عقل، یا قلب، یا شهود، یا غیب و ... میباشد، با بصیرت به آنها بنگرد، تا به وجود و وحدانیت خدا پیببرد.
نیازی به موجودات فرضی برتر نیست:
برای بشر، در اثبات وجود و وحدانیت خداوند سبحان، نیاز به موجودات برتر هست. عقل که نبی درونی است، پیامبر که نبی بیرونی است، فطرت و الهام که وحی درونی است، وحی نازله که وحی بیرونی است و همه به واسطه ملائکه نازل میشوند و توسط موجودات برتر (انسانهای کامل) ابلاغ میشوند ... و هم چنین زمین و آسمانها و هر چه در آنها هست، معرف و دلالت کننده هستند.
اما نفی و تکذیبِ وجود و وحدانیت خداوند متعال، هیچ نیازی به موجودات برترِ فرضی ندارد، بلکه بسیاری از وجودهای دنی و پست مدعی آن میشوند.
حتی ابلیس لعین نیز در وجود و وحدانیت حق تعالی تردید نکرد، بلکه نافرمانی کرد؛ حتی برای اعلام و عزم دشمنی با انسان و اغوا کردن او، به اسم جلالهی عزت خدا قسم خورد و گفت: "فَبِعِزّتِکَ". اما انسانهای غافلی که عقل و فطرت را تعطیل کرده و فقط بنده و مطیع همان نفس حیوانی هستند، سعی در ایجاد تردید و تشکیک دارند و چون نمیتوانند هیچ دلیلی بر آن اقامه کنند، القا میکنند که از کجا معلوم؟ شاید؟ از کجا بفهمیم و ...؟!
مرتبط:
*- در سایتی خواندم: ما صفاتی برای خدا [از جمله یگانگی] قائلیم؛ از کجا معلوم چنین باشد و دلایل اثباتی ما درست باشد؟ (22 فروردین 1392)
- تعداد بازدید : 1706
- 8 بهمن 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی