ایکس – شبهه / پاسخگویی به سؤالات و شبهات: وقتی حضرت موسی علیه السلام، از حضرت خضر علیه السلام خواست تا از علم رشد به او بیاموزد، حضرت خضر (ع) پاسخی داد که خودش تعلیم علمی برای رشد بود. او در پاسخ این تقاضا فرمود: تو طاقت استقامت و صبر با من را نداری – به علت این که خبر و آگاهی نداری.
«قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا * وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا» (الکهف، 67 و 68)
ترجمه: گفت: تو هرگز نمىتوانى همراه من شكيبايى كنى * و چگونه مىتوانى صبر (استقامت) کنی، بر چیزی بر آن احاطه خبری (علم، آگاهی و بصیرت) نداری».
این درس بزرگی برای هر انسان عاقل و کمالطلبی است. میفرماید: «آگاهی ریشه و علت صبر و استقامت است».
حضرت موسی علیه السلام که از سویی به وجد آمده بود و از سویی نمیخواست ایشان را از دست بدهد و به اصطلاح دست خالی برگردد، گفت:
«قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا» (همان، 69)
ترجمه: گفت: «ان شاء اللَّه مرا شكيبا خواهى يافت و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد.»
اما کار با «إِن شَاء اللَّهُ» و «ما شَاء اللَّهُ» و احساسات و هیجانات حل نمیشود، علم و آگاهی و بصیرت که نبود، احاطه خبری که نبود، استقامت نیز نخواهد بود – علت که نبود، معلول نیزنخواهد بود. آیا تا به حال دیدهاید کسی یک ظرف آب را در فریزر بگذارد و بگوید: "إن شاء الله" جوش میآید و یک چای تازه دم میکنیم؟! خیر؛ بلکه هر معلولی، علیت خودش را میخواهد.
الف - پس وظیفه اصلی ما، چه دشمنان حملات خود را گسترش بدهند و چه ندهند و چه اصلاً شکست بخورند و إن شاء الله [با هوشیاری مردم] محو و نابود شوند، افزایش علم، آگاهی و بصیرت خودمان است، رشد و کمال خودمان است.
دشمن، کار میکند و خوب هم کار میکند، از دشمن انتظار دیگری نمیرود، کار او دشمنی است؛ اما سؤال اینجاست که "دوست" چه کار میکند؟!
ب – بسیاری را میشناسیم و میشناسید که حوصله حرف حق ندارند، اما اگر حرف باطلی زده شود، با اشتیاق برای شنیدنش وقت میگذارند – بسیاری هستند که حوصله تلاوت قرآن و کمی تأمل در آن را ندارند، اما تمامی سایتهای ضد قرآن و شبهات مطروحهی آنان را میشناسند – حال و حوصلهی مطالعه در خصوص ولایت و امامت ندارند، اما شبکههای ضد ولایت و امامت را پیگیری میکنند تا ببینند آنها چه میگویند؟! خب این خودکشی است. بسیاری هستند که عمراً یک دقیقه وقت برای شنیدن سخنان یک عالم نمیگذارند، اما روزانه چندین ساعت برای دریافت صوتی و تصویری سخن باطل، در شبکههای ماهوارهای، اینترنتی، فیسبوک – توییتر – واتسآپ، وایبر و ...، وقت میگذارند. اگر جملهای بشنوند که برایشان جالب باشد، هر چند که میدانند علیه دین، کشور و نظام آنهاست، خودشان مبلغ رایگان آن میشوند و برای دیگران ارسال میکنند تا خوب فرافکنی شود...، خب چرا؟!
ج – هر انسان عاقلی، ابتدا سلامتی موجود خودش را از گزند آفات، میکروبها، بیماریها و حوادث حفظ میکند و سپس به اندیشهی برای تقویت میپردازد. اما نوبت به عقلانیت، دین، اسلام، هویت و فرهنگ دینی و ملی و خانوادگی ... و در کل "انسانی" که میرسد، اما یک عده اول سر و سینهی خود را هدف و سیبل تیرهای زهرآلود و کشندهی دشمن قرار میدهد و بعد که مجروح و رو به موت شدند، میپرسند: حالا چه باید کرد؟ پاسخش چیست؟ چگونه مقابله کنیم و ... ؟!
کسی که در جبهه میجنگد، اول برای خود سنگری انتخاب میکند، بعد به فکر دفاع و حمله میافتد؛ اما یک عده خود را بیسلاح و سپر در وسط میدان و تیررس دشمن قرار میدهند و پس از آن که آماج تیرها را دیدند و یا مجروح شدند، میپرسند: حالا چه کنیم؟ سنگر کجاست؟ درمانگاه کجاست؟ پس چرا خدا کاری نکرد – چرا امام کاری نکرد – چرا علما کاری نمیکنند و ...؟
نتیجه:
پس گام اول خودسازی است، که مستلزم محافظت خود و در تیررس قرار ندادن خود از یک سو و نیز تقویت و رشد از سوی دیگر است.
*- برای محافظت از خود لازم است که انسان عاقل و مسلمان، در این برههی حساس که بمباران تبلیغاتی و ضد تبلیغ دشمنان لحظهای مکث ندارد، دست کم خودش به پیشواز نرود، با حرص و ولع خود را مخاطب نسازد، دائم نگردد ببیند که چه کسی چه میگوید و هر مطلبی را در فضای مجازی نشر ندهد که مسئول خواهد بود.
*- به موازات، باید وقتی در این عمر شریف را صرف فراگیری علوم قرآنی و اسلامی نماید. اسلام فیزیک و شیمی و مهندسی ساختمان نیست که کسی بگوید: "من به این رشته علاقه ندارم و به رشتهی دیگری علاقه دارم!"، بلکه جهانبینی است، جهانشناسی است، درس انسانشناسی و هدفشناسی است، درس زندگی و چه باید کردها و چه نباید کردهاست، درس دوست و دشمن شناسی است، سلامت و آفتشناسی است، پس باید با تعقل و تعمق، این درس را آموخت:
«لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (الأنبیاء، 10)
ترجمه: در حقيقت، ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه يادِ شما در آن است. آيا نمىانديشيد؟
چرا دشمن باوری؟!
دشمن حتی اگر خبر راست و درستی هم بگوید، از آن جهت که دشمن است، جای شک و تردید دارد و باید تحقیق کرد که آیا راست میگوید، یا دروغ؟ حتی اگر خبرش راست و درست هم باشد، باید دید که هدفش از این بیان، خبر و جوّ چه میباشد؟ چرا که گاهی به قول امیرالمؤمنین علیه السلام، سخن حقی به اراده و هدف باطلی گفته میشود: «کَلِمة الحَقّ وَ یُرادُ بِها الباطِل».
خداوند حکیم و هادی، تمامی راهکارهای حفظ خود از گزند و آفت دشمنان و رشد را به مؤمنین تعلیم داده است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» (الحجرات، 6)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى براى شما خبرى آورد بررسى و تحقيق كنيد تا مبادا گروهى را به نادانى آسيب رسانيد، آن گاه از كرده خود پشيمان گرديد.
نمونههای آشنا:
سؤال و شبهه مطرح میشود که چرا خدا در قرآن چنین فرمود – چرا معصوم علیه السلام چنان کرد – چرا چنین گفت ...؛ و اگر سؤال شود که آیا شما خودتان این آیه یا حدیث یا سیره را مطالعه کردهاید؟ چنین مطلبی در قرآن یا حدیث نیست، یا اگر هست ترجمهاش این نیست و ... – میبینید که خیر، اصلاً خودش مطالعه نکرده، بلکه در سایتی، وبلاگی، پیامکی و ... آن را دریافت کرده است، اما بدتر آن که سریعاً آن طرف را باور کرده و نسبت به این طرف سؤال و شبهه دارد؟! خب چرا؟ قرآن نمیخواند، به وحیانیت آن نیز ایمان نمیآورد، اما زود شبهه علیه قرآن را بدون هیچ تحقیقی میپذیرد! خب چرا؟! فرض کنید از هزاران نفر که یک شبهه را دریافت کردند، یک یا چند نفر آن را برای پایگاههای مشابه ارسال میکنند و یا از عالمی سؤال میکنند و پاسخ میطلبند و چند صد نفر نیز پاسخ ایفاد شده را مطالعه میکنند، بقیه چه؟!
این زودباوریها، از کجا سرچشمه میگیرد؟ اگر زودباورند، پس چرا در پذیرش سخن حق این قدر دیرباور هستند و گاه لجاج و جدل نیز میکنند؟
*- در هر حال «جنگ، جنگ است»؛ ما هستیم و این میدان کارزار و باید با تفکر، تعقل، بصیرت و همت، تلاش کنیم تا هم خود را محافظت کنیم و هم با کسب علم و عمل به علم رشد نماییم. همانگونه که از خوردنی و آشامیدنی نا سالم و لقمهی حرام و شبههناک اِعراض میکنیم، خود را مخاطب و در تیررس مبادی و مراکز حمله به دین قرار ندهیم.
کلمات کلیدی:
گوناگون